وقتی حقوق دان ها دست به دامان سردار می شوند!/حاج قاسم سردارِ مبارزه یا رقیبِ مناظره

 در حالی که رهبرمعظم انقلاب بارها نسبت به ورود زودهنگام فضای سیاسی کشور به مسائل انتخاباتی هشدار داده‌اند، حامیان دولت و جریان اصلاحات طبق معمول، یک سال زودتر از انتخابات با گمانه‌زنی‌های مختلف، پروژه جدیدی را کلید زدند.

هنوز یک سال تا انتخابات ریاست‌جمهوری96 باقی مانده‌ که پروژه جدید حامیان دولت برای بازی‌های انتخاباتی شروع شده است؛ بازی جدیدی که با طرح گزینه‌های مختلف به عنوان نامزد احتمالی اصولگرایان و جوسازی‌های رسانه‌ای حول آن شروع شد.

تب و تاب انتخابات مجلس در کشور تازه فرونشسته بود و هنوز مجلس‌دهم شروع به کار نکرده بود که جنجال جدید رسانه‌های حامی دولت با مطرح کردن نام حاج قاسم سلیمانی به عنوان نامزد احتمالی اصولگرایان برای ریاست جمهوری به راه افتاد؛ مساله‌ای که نه ریشه در واقعیت، بلکه تنها ریشه در ذهن طراحان آن داشت.

* بازهم آقای مشاور؛ بازهم حاشیه

اول خردادماه صادق زیباکلام در پاراگراف پایانی یکی از یادداشتهای تقریبا هرروزه‌اش در یکی از نشریات زنجیره‌ای نوشت: «نامزد اصولگرایان، نه آقای رضایی خواهد بود و نه آقای قالیباف. اگر اصولگرایان جدا بخواهند در انتخابات سال 96 به قدرت برسند، نامزد نهایی آنها یا احمدی‌نژاد خواهد بود یا جناب سردار قاسم سلیمانی.»

این حرف زیباکلام تا چند روز، نه چندان دیده شد و نه واکنش کسی را برانگیخت تا اینکه حسام‌الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور که به اظهارنظرهای حاشیه‌سازش مشهور است، با انتشار فیلمی از سخنرانی حاج‌قاسم سلیمانی در صفحه‌اش در فضای مجازی نوشت: «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطوره ای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند.»

آقای مشاور که پروژه‌ «کشاندن شخصیتهای فراملی به کشاکش سیاست‌ورزی‌های روزمره» را خودش کلید زده بود، چند روز بعد این بازی را جور دیگری ادامه داد و در صفحه شخصی‌اش نوشت: «آن پست دلنوشته ای است حاصل تاثر از سخنرانی آسمانی حاج قاسم و دلسوزی مشفقانه ای است در مورد آقا محسن‌ها و آقا باقرها. ما همه مدیون رشادت سردارانمان هستیم اما جفایی بزرگتر از آن نیست که شخصیت های فرا ملی خود را به کشاکش سیاست ورزی های روزمره بکشانیم.»

این آغاز بازی سیاسی‌کارانه یک ماهه با چهره‌ محبوب این روزهای ایران و منطقه بود تا نشریات و چهره‌های زنجیره‌ای هر روز درباره اش مصاحبه و گزارش منتشر کنند و تیترهای جنجالی مثل «تغییر مسیر انتخاباتی‌اصولگرایان» بزنند.

 عطریانفر در این‌باره گفت: «من هیچگاه فکر نمی­ کنم سردار سلیمانی نامزد ریاست جمهوری از ناحیه خود و یا اصولگرایان باشد. طبیعی است حتی اگر برخی از اصولگرایان علاقمند به مطرح کردن و برگزیدن او باشند، خود او زیر بار چنین کاری نمی­‌رود.»

اکبر ترکان دیگر مشاور روحانی نیز بدون اشاره به اینکه اساسا شایعه حضور سردار سلیمانی در انتخابات نه از طرف اصولگرایان و شخص سردار سلیمانی؛ بلکه از جانب حامیان دولت مطرح شده این احتمال را رد کرد و گفت: «حاج قاسم یکی از نمادهای ارزش انقلابی است. ایشان محبوب همه مردم است. ایشان فراتر از این جریانات است و بعید می‌دانم قصد همچین کاری را داشته باشد.»

سایتها و نشریات زنجیره‌ای حامی دولت نیز با انتشار گزارش‌ها و مصاحبه‌های مختلف بر طبل توخالی «احتمال نامزدی سردار سلیمانی از جانب اصولگراها» می‌کوبیدند. در این سو اما نه واقعا حاج‌قاسم عزمی در سر دارد و نه اصولگرایان روی چنین گزینه‌ای فکر می‌کردند. حجم جوسازی‌ها آنقدر زیاد شد تا نهایتا محمدرضا باهنر که این روزها می‌کوشد نقش بزرگترِ اصولگرایان را ایفا کند در مصاحبه‌ای این شایعه را رد کرد و گفت: «وی -سردار سلیمانی- کاندیدای اصولگرایان نیست و همانطور که گفتم آقای سلیمانی وظایف خودش را دارد و به آن‌ها عمل می‌کند.»

* حاج قاسم؛ سردارِ مبارزه یا رقیبِ مناظره؟

این اولین بار نبود که دولتی‌ها برای منافع جناحی و سیاسیِ داخلیشان، دست به دامان «حاج‌قاسم» شده بودند. پیشتر و هنگامی که انتقادات از عملکرد دستگاه دیپلماسی در مذاکرات منتهی به برجام بالا گرفت، تبِ تقدیر و تمجید دولتی‌ها از ظریف هم بالا گرفت. تقدیر از او به عنوان «قهرمان دیپلماسی ایران»، اعطای نشان لیاقت به او و تیم مذاکرات توسط روحانی و رونمایی از سردیس ظریف در مراسم روز جهانی صادرات! از جمله این اقدامات بود.

یکی دیگر از تاکتیک‌های دولتی‌ها و حامیانشان پیوندزدن ظریف به سردار سلیمانی بود.

آنها کوشیدند حاج قاسم را «سردار میدان رزم» و ظریف را «سردار میدان دیپلماسی» معرفی کنند تا هم بر تضاد سیاستهای دولت در منطقه با رویکرد انقلابی نظام سرپوش بگذارند و هم از فشارها و انتقادهای وارده بر عملکرد دستگاه دیپلماسی کم کنند.

در همین راستا صادق خرازی بهمن‌ماه 94 در دانشگاه علم و صنعت صراحتا گفت: «فکر نکنید اگر در میز مذاکره موفق شدیم، نتیجه مذاکرات بود. بلکه در کنار این تیم مذاکره کننده قهرمانی مثل قاسم سلیمانی داشتیم که در تاریخ چند دهه اخیر اتفاق نیفتاده.» تحلیلی که چند روز قبل مهدی خلجی تحلیلگر بی‌بی‌سی هم مشابهش را اینگونه بیان کرده بود: «اگر به دو سه سال گذشته نگاه بکنید ما در ایران دو قهرمان ملی داشتیم؛ یکی آقای ظریف بود و دیگری سردار سلیمانی که حتی بخش عظیمی از روشنفکران غیر دینی و غیر وابسته به جمهوری اسلامی و بخش مهمی از اوپوزیسیون را طرفدار خودش کرد.»

پیشتر، کمال‌الدین پیرموذن نماینده اصلاح‌طلب مجلس نیز «سردار سلیمانی و ظریف» را «دو بال سخت‌افزاری و نرم‌افزاری» ایران معرفی کرده بود.

* تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

سلب تابعیت آیت‌الله شیخ عیسی‌قاسم رهبر شیعیان بحرین توسط دولت این کشور واکنشهای بسیاری را برانگیخت. سردار سلیمانی در اقدامی کم‌سابقه، بیانیه شدیداللحنی صادر و نسبت به هتک حرمت این روحانی شیعه اظهار نگرانی کرد.

سردار سلیمانی اعلام کرده بود: «به نظر می رسد آل خلیفه از حرکت مسالمت آمیز مردم سوء استفاده کرده و برآورد دقیقی از خشم مردم ندارد.

یقینا آنها می دانند تجاوز به حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت.»

واکنش قاطعانه سردار سلیمانی در حالی بود که وزارت خارجه در اقدامی منفعلانه تنها یک بیانیه ضعیف و سوال برانگیز منتشر کرد.

وزارت‌خارجه که در ماجرای شهادت و اعدام شهید شیخ‌نمر نیز عملا کاری از پیش نبرده بود، در این بیانیه نیز تنها به دولت بحرین نسبت به «تخریب همه پلهای ارتباط با مردم و رهبران میانه‌روی این کشور» هشدار داده بود.

اما موضع قاطعانه و انقلابی سردارسلیمانی باعث شد تیغِ تیزِ اعتدالی‌ها به سمت حاج‌قاسم بچرخد؛ چرا که از نظر آنها حاج قاسم مزاحم دیپلماسی اعتدال شده بود.

حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در توییتر خود پیام تعجب برانگیز و ناشیانه‌ای را منتشر کرد که به جای حمایت از رویکرد سردار سلیمانی به طور غیر مستقیم به انتقاد از سردار مقاومت پرداخته است. 

ابوطالبی در بخشی از پیام خود، واکنش قاطع به تحولات بحرین را به نفع کشور حامی داعش خواند و نوشت: «آگاه باشیم که خشونت‌پروری صرفاً به نفع کشور حامی داعش است. باید آگاه بود مارپیچ بحران آفرینی برای نا‌امن‌سازی منطقه و تخریب روابط و حضور قدرت ها در حال نقش آفرینی است باید آن را با درایت دفع کرد نه با خشونت.»

نکته جالب توجه اینجاست که ابوطالبی پا را فراتر از این گذاشت و مدعی شد حتی خود آیت الله عیسی قاسم نیز مخالف این رویکرد است.

معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در این باره می‌نویسد: «نقطه قوت مردم آن کشور و عامل پیروزی آن، حرکت مسالمت آمیز مدنی است. نه شیخ عیسی تنش را می پسندد نه مردم خشونت را.»

به نظر می‌رسد آن روزها دولتی‌ها از «حاج‌قاسمِ آن سوی مرزها» تمجید می‌کردند تا عملکردشان را توجیه کنند؛ اما این روزها  «حاج قاسمِ داخلِ مرزها» را رقیبِ خیالی روحانی معرفی تا دوقطبی‌ و موج‌سازی‌هایشان را از همین الان آغاز کنند.

کسی چه می‌داند؛ شاید آنهایی که با دوقطبی «سرهنگ-حقوقدان» پیروز انتخابات92 شدند، حالا و برای پیگیری «برجام منطقه‌ای در دولت دوم روحانی» به دنبال ترسیم دوقطبی «میز مذاکره- میدان مبارزه» هستند.