واکنش پایگاه اطلاع رسانی هاشمی به اظهارات ایشان درباره تضعیف بنیه دفاعی کشور

پایگاه اطلاع‌رسانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بازنشر سخنان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح همایش بزرگداشت منزلت سرباز در دانشگاه افسری امام علی(ع) در تاریخ 25 فروردین 1382، نسبت به انتقاداتی که در چند روز اخیر به سخنان وی درخصوص تضعیف بنیه دفاعی کشور صورت گرفته‌ بود، واکنش نشان داد.

پیش از این هاشمی رفسنجانی گفته بود: «اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند... نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌های‌شان آزاد شد و به‌دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش‌بنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند». 

متن این سخنرانی بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسّلام على رسول الله و آله

از شرکت در این برنامه با حال و سازنده ارتش جمهورى اسلامى براى سربازان، خوشحالم و از این کار خوبى که عقیدتى سیاسى و فرماندهان ارتش براى تربیت همه‌جانبه‌ نیروهاى تحت امرشان انجام مى‌دهند، تشکّر مى‌کنم.

مى‌دانیم که بخش عمده‌ى نیروهاى مسلّح را سربازان، آن هم جوان‌هایى که بهترین قطعه زندگى خودشان را به رایگان در خدمت میهن، دین و مردم قرار داده‌اند، تشکیل مى‌دهند و استعداد دریافت هرگونه برنامه‌هاى سازندگى را در این مقطع دارند. فکر مى‌کنم یکى از بهترین کارها این است که از این دو سال وقتى که جوان‌هاى ما در پادگان‌ها و محیط‌هاى نظامى مصرف مى‌کنند، بهترین بهره را بگیریم، براى اینکه آنها را براى زندگى سرفرازتر و بالنده‌تر آماده کنیم که خوشبختانه امروز نیروهاى مسلّح ما در این مسیر هستند.

نقش نیروهاى مسلّح در استحکام جامعه از لحاظ تئوریک و نظرى براى همه روشن است. اما وقتى که در عمل این امر به اثبات مى‌رسد و مردم با احساس عینى مى‌بینند، توضیح این نقش آسان‌تر مى‌شود.

نیروهاى مسلّح ما در شروع انقلاب اسلامى و در دوران دفاع مقدّس و تا امروز، نمونه بسیارى خوبى از نیروهاى مسلّح وفادار، فداکار و بالنده خودشان را نشان دادند و ملّت ما با همه‌ى وجود ارزش نیروهاى مسلّح خود را درک مى‌کند. فرصت مناسبى است که از این برنامه شما استفاده کنیم و با اشاره به گذشته و با تکیه روى حال یک مقدار درباره وظایف، نقش و مسئولیت‌هاى مهم نیروهاى مسلّح حرف بزنیم. آن چیزى که فکر مى‌کنم در این روزها جاى آن در رسانه‌ها و تحلیل‌ها خالى است، مقایسه‌اى است که مى‌بایست مى‌شد و نشده است. بنده دو، سه مورد این مقایسه را انجام مى‌دهم که شروع یک برنامه براى تحلیلگران و رسانه‌ها باشد و توجه مردم و محافل جهانى و ناظران سیاسى بین‌المللى را به نکاتى که مورد مقایسه قرار مى‌گیرد، جلب مى‌کنم و فکر مى‌کنم بسیار بسیار مهم، گوینده و سازنده است.

از دفاع مقدّس شروع مى‌کنم و با آنچه که این روزها در عراق اتفاق افتاد، مقایسه مى‌کنم. عراق با چند میلیون جیش الشعبى و گروه‌هاى دیگر که به نام فداییان تربیت شده بودند، در مدت کوتاه دو هفته‌اى چگونه کشور خودشان را تحویل حرامیان، تجاوزکاران و اشغالگران دادند!! حقیقتاً جاى تاسف، درس‌گیرى و عبرت است.

حادثه‌اى که نمونه کوچک آن را ما در دوران رضا خان و شهریور 20 در کشور خودمان دیدیم. جوانهاى ما و شاید خیلى از مردم ما آن قطعه را به یاد نداشته باشند.

امّا کسانى که آن موقع بودند، دیدند آن موقع هم اشغالگران از جنوب، شمال و غرب وارد ایران شدند و ارتشى که رضاخان خیلى روى آن تبلیغات کرده بود و در مقابل مردم از آنها استفاده مى‌کرد، در مقابل اجانب که وارد ایران شدند، مثل کرباس از هم دریده شدند و اشغالگران خارجى به صورت راهپیمایى تا نزدیک تهران آمدند و رضاخان را تحت‌الحفظ از ایران برداشتند و به جزیره موریس محبوس کردند. کارى که به سر صدام آمد و هنوز سرنوشت او روشن نیست. این را داشته باشید و سرى به اول انقلاب بزنیم.

آن روزى که ارتش بعث عراق با آمادگى کامل از شمال تا جنوب کشور ما با چندین لشگر وارد خاک ایران شد و نیروى هوایى عراق در یک حرکت ضربتى به قول خودشان غافلگیر، یازده پایگاه ما را مورد تهاجم قرار داد. در شرایطى که ارتش جمهورى اسلامى در حال بازسازى و تصفیه بود و اصلاً آمادگى جنگ و دفاع نداشت و در داخل کشور و در مرکز کشور به خاطر شرارتهاى منافقین، بنى صدر و دوستان آنها، نابسامانى شدیدى حاکم بود، ما را غافلگیر کردند و چند کیلومتر وارد خاک ما شدند. همان ارتش در حال بازسازى که بسیارى از فرماندهانش را از دست داده بود و یا فرار کرده و یا تصفیه شده بودند، وقتى متوجه شد که چه اتفاقى در حال افتادن است، به سرعت وارد میدان شد و کارهاى قهرمانانه‌اى کرد که من اشاره‌اى به اقدامات سه نیرو مى‌کنم.

نیروى زمینى به سرعت وارد شد و جلوى دشمن را سد کرد و نگذاشت از نقطه‌اى که در حال غافلگیرى رسیده بودند، جلوتر بیایند. در خرمشهر حدود یک ماه چند لشگر عراق را پشت دروازه‌ها نگه داشتند و نیروى هوایى به سرعت وارد عمل شد و پشت و عقبه و زیربناهاى دشمن را به شدّت ویرانه کرد و آنها را حسابى گرفتار ترس و وحشت کرد و حفاظت بسیار موثرى هم در جبهه‌ها بر سر نیروى زمینى ایجاد کرد و نیروى دریایى در دریا، دشمن را به کلّى منهدم کرد و تا آخر جنگ هم نتوانستند کمرشان را در دریا راست کنند. البته مدتى طول کشید تا نیروهاى مسلّح ما آماده تهاجم شوند و براى پس گرفتن سرزمین اشغال شده ما عمل کنند. سپاه پاسداران به تدریج شکل گرفت و بسیج مستضعفان با تدبیر امام وارد میدان شد. نیروهاى داوطلب، بسیج، سپاه و ارتش با هم هماهنگ و با مجموعه‌اى مناسب با دشمن درگیر شدند. خداوند به ما فرصت داد که فرماندهى را اصلاح کنیم که با رفتن بنى‌صدر، تهاجم نیروهاى ما شروع شد که حماسه‌هاى دوران دفاع را مى‌دانید.

دشمن ما آن روز از اردوگاه شرق، غرب و ارتجاع استفاده مى‌کرد و هرچه پول، سلاح و اطلاعات مى‌خواست، به او مى‌دادند. همه‌ى ابزار تبلیغاتى این اردوگاه‌ها در خدمت جنگ روانى علیه ما و به نفع دشمن ما بود و تا آخر جنگ حالت تهاجم و ابتکار عمل در دست نیروهاى مسلّح ما بود. این را با آنچه که امروز در عراق اتفاق افتاد، مقایسه کنید. ابهامات زیادى هست و زود است که قضاوت کنیم. کم‌کم تاریخ روشن مى‌شد. در هر نقطه‌اى که عراقى‌ها یا مردم یا نیروهاى جیش الشعبى یا ارتشى‌ها خواستند مقاومت کنند، آمریکا و انگلیس زمین‌گیر شدند.

هر جا که گروه‌هاى کوچکى تهاجم کردند و خواستند به نیروهاى اشغالگر ضربه وارد کنند، موفق بودند و آنها آسیب‌پذیر بودند. ولى چیزى که هنوز مایه بهت است، این است که نمى‌دانیم چرا از آن همه ظرفیت نظامى و دفاعى استفاده نشد؟

چرا از آن همه موقعیت ممتازى که مى‌شد دشمن را زمین‌گیر و مجبور به عقب نشینى کرد، بهره‌گیرى نشد؟ چرا فرماندهى سراسر جبهه‌هاى عراق ناگهان ناپدید شد؟ چرا آن رینگ‌هاى پنجگانه‌اى که با هزینه زیاد و با زبدگان عراق اطراف بغداد درست کرده بودند، عمل نکرد؟ و چراهاى دیگر. چطور شد یک دفعه همه‌ى سران، مقامات و فرماندهان عراقى مفقود شدند و هنوز هم جزو مفقودالاثرها هستند؟ تاریخ رفته رفته به این سؤالات جواب مى‌دهد.

فقط مى‌خواهم مقایسه کنید و ببینید در زمان دفاع، ایرانى‌ها با نیروى مسلّح غافلگیر شده و در عین حال در حال تصفیه، چگونه توانست کشورش را حفظ و دشمن را مستأصل کند! همه اردوگاه شرق و غرب را وادار به التماس کند براى اینکه ایران آتش بس را بپذیرد و مجبور شد تحت قدرتى که ما در جنگ نشان داده بودیم، در سازمان ملل براى قانع کردن ما حقّ ما را بپذیرد. گرچه نامردى کردند و هنوز نپرداختند. خواهش مى‌کنم آنهایى که قلم و زبان آنها براى سیاه نمایى در کشور روان است، این مقایسه را بکنند و مردم و جوانهاى ما را روشن کنند که چه افتخاراتى در ایران انقلابى و اسلامى ثبت شد!!

نکته دومى که خیلى مهم است، مربوط به مردم انقلاب و شرایطى مى‌باشد که اوّل انقلاب اتفاق افتاده است. مى‌خواهم با آن چه که در عراق اتفاق مى‌افتد، مقایسه کنم. رژیم عراق ساقط شد و فرو پاشید. سراسر عراق تبدیل به هرج و مرج، بحران، غارت، آدمکشى، دزدى و چپاول شد. موزه‌ها را بردند. وزارتخانه‌ها را غارت کردند. بیمارستان‌ها و فروشگاه‌ها را غارت کردند و هنوز هم غارت مى‌کنند. در حالى که چند صد هزار نیروى نظامى آمریکا در اکثر این شهرها وجود دارد و چشم‌هایش را باز کرده و مى‌بیند و این دستاوردى را که براى ملّت عراق آورده، مشاهده مى‌کند و خجالت نمى‌کشد.

امّا به ایران نگاه کنید. در ایران هم وقتى که ملّت قیام کرد، رژیم ساقط شده و شاه فرار کرد، یک دفعه همه‌ى تشکیلات سیاسى، امنیتى، مدیریتى و نظامى از میدان کنار رفتند و خالى خالى شد. نیرویى از خارج بیاید و ناظر بر اوضاع باشد و در خیابانها و میدانها و اطراف شهرها حضور داشته باشد. انصافاً آنهایى که بودند، دیدند که چطور ملّت رشید و مسلمان ایران و نیروهاى انقلابى ایران کشور را به خوبى اداره و حفاظت و امنیت را برقرار کردند. از همه چیز حفاظت کردند. ثروت‌ها و اشیای گران‌قدرى که در همه جاى کشور بود، محفوظ شد. جاهایى مثل موزه‌ى جواهرات بانک مرکزى، بانک‌ها و خیلى جاهاى دیگر که همیشه مورد طمع دزدان و غارتگران بود، محفوظ ماند. حتّى خانه‌هاى طاغوتى‌ها که فرار کرده بودند، حفظ شد. نیروهاى انقلاب آنها را حفظ کردند و اگر چیزى برداشتنى بود، برداشتند و به موزه‌ها بردند و تحویل دادند. آنچه که در آن روز اتفاق افتاد، مثال‌زدنى است.

در کوچه‌ها، خیابان‌ها و میدان‌ها سنگر گرفتند و اجازه ندادند، هیچ انسان هرج و مرج طلبى به منافع مردم و کشور تجاوز کند. حقیقتاً کشور امن بود، این مسئله خیلى قابل توجه و این موضوع خیلى قابل مقایسه است.

امام مثل یک فرمانده مقتدر نافذ الکلمه نشسته بود و هرجا کوچکترین حادثه‌اى مى‌خواست اتفاق بیفتد، با اشاره‌اى جلوى آن را مى‌گرفتند. روحانیت در سراسر کشور از مساجد، حسینیه‌ها و مدارس همراه نیروهاى انقلابى مواظب بودند.

مردم مشکل دارو، درمان، آذوقه، برق و آب پیدا نکردند. حتّى مشکلاتى که در دوران تحصن‌ها و اعتصاب‌هاى پیش از انقلاب اتفاق افتاده بود، ظرف مدّت کوتاهى از میان رفت. مردم به سرعت وارد فعالیت‌هاى اقتصادى شدند. کشاورزى را رونق دادند و ارتش جمهورى اسلامى به سرعت روحیه خود را بازیافت و امام با یک دستور اجازه ندادند، انضباط ارتش از هم بپاشد و شعارهایى را که مى‌خواست ارتش را از این ملت بگیرد و صحبت از ارتش خلقى و توحیدى مى‌کرد، فریب معرفى کردند. این انضباط و سلسله مراتب و تربیت نظامى که نیروهاى مسلّح داشتند، دست خورده نشد. عدّه‌اى تصفیه شدند که مى‌بایست مى‌شدند. بدنه ارتش آنها را نمى‌پذیرفت. ولى توده نیروهاى ارتشى محفوظ ماندند و در دوران دفاع امتحان خودشان را دادند و امروز واقعاً مثل کوه دماوند ایستادند و آسیب‌ناپذیر هستند.

من مى‌دانم که نیروهاى مسلّح ما الان چقدر نیرومند هستند! از لحاظ انسانى تجربه‌هاى بسیار بالایى در مجموعه نیروهاى مسلّح سپاه، ارتش و بسیج وجود دارد. از لحاظ ابزار، آنچه که در جنگ کارایى خود را نشان داد، بعد از جنگ بازسازى و نوسازى وارد شد و توسعه پیدا کرد و الان بسیار آماده است که مورد استفاده قرار گیرد.

از لحاظ وسایل هوایى، دریایى، زمینى و چیزهایى که در جنگ، تجربه‌ى مفید بودن آنها را داشتیم، به روز هستند. در رزمایشى که ارتش جمهورى اسلامى نزدیک قم داشت، شرکت کردم و بازسازى آنها را دیدم. حقیقتاً از صمیم دل خوشحال شدم. آن چیزهایى که حتّى از سالهاى خیلى دور در ارتش بود و کنار زده بودند، آنها را به روز کردند و چیزهاى لازم را خریدند یا ساختند. در یک بازدید پیش‌بینى نشده و سرزده‌اى که از جبهه غرب داشتم، وقتى صحبت تهدید از طرف غرب بود، دیدم که واقعاً آمادگى و اطلاع دارند و بر زمین مسلّط هستند و همه چیز را دیدند، به خاطر اینکه فرماندهانشان در جنگ وجب به وجب زمین و عوارض زمین و ترفندهاى دشمن و راه‌هاى نفوذ دشمن و نقاط قابل دفاع را شناسایى و برنامه‌ریزى کردند. این آمادگى‌ها، تعمیق آموزش‌ها، برنامه‌ها، تمرین‌ها و رزمایش‌ها در فاصله بعد از جنگ تا امروز نیروهاى مسلّح ما را به قوى‌ترین و قابل اتّکاترین نیروى منطقه تبدیل کرده است و دشمن هم اینها را مى‌داند.

از لحاظ صنایع نظامى هرچه را که انبوه نیروها مى‌خواهند، مى‌سازیم و فرماندهان و مربیان آخرین دستاوردهاى نظامى جهان را که در سراسر دنیا به دست مى‌آید، بررسى و انتخاب مى‌کنند. خوشبختانه فرماندهى کلّ قوا، رهبر معظم انقلاب، که هم با میدان جنگ آشنایى دارند و هم مبانى یک ارتش و نظام اسلامى را مى‌شناسند، با اشراف کامل برنامه‌هاى نیروهاى مسلّح را زیرنظر دارند. امیدوارم هیچ وقت نیاز پیدا نکنیم که این نیروها در میدان نبرد و درگیرى از وطن خودشان دفاع کنند. انشاءالله با آمادگى و با شناخته شدن قدرت و ایمان آنها، دشمن را وادار کنند که هیچ وقت چشم طمع به خاک پاک امام زمان(عج) و مکتب اهل بیت(ع) و نیروهاى اسلامى و انقلابى ندوزد.

بنده به عنوان کسى که سالها از نزدیک مسایل و نیازهاى جنگ و دفاع را تجربه کرده‌ام، تذکر مى‌دهم که در دفاع هم ابزار و تجهیزات و هم انسان مهم است. نباید فکر کنیم که اگر انسان‌هاى مومن داشتیم، کافى است و نباید فکر کنیم که اگر ابزار پیشرفته بدون انسان‌هاى مومن و فداکار داشتیم، کافى است. این دو با هم معنا مى‌دهد. اگر ما نیروى هوایى آن روز را نداشتیم، نیروهاى ما زمینگیر مى‌شدند و اگر نیروهاى مومن را در میدان نداشتیم، با نیروى هوایى نمى‌توانستیم دشمن را از خاک خودمان بیرون کنیم. این مجموعه با هم کار مى‌کنند.

امروز نیروى مسلّح شما هم از تجهیزات برخوردار هستند و هم انسان‌هاى مومنى دارد. در تربیت انسان‌ها هم مسایل عقیدتى و ایمانى بسیار بسیار مهم است. اگر ایمان و اعتقاد به خدا، میهن و ملّت در قلب آنها مقدّس نباشد، پاى آنها در بحران‌هاى جنگ مى‌لغزد و نقش عقیدتى سیاسى در تقویت ایمان فرزندان انقلاب در نیروهاى مسلّح بسیار مهم است و باید به آن اهمیت بدهیم.

یکى از ابراز انسان سازى، روحیه دادن و ایمان آفریدن توجه به آرمان‌هاى شهدا است که امروز ارزش‌هاى شهادت، جانبازى، اسارت و ایثارگرى در این قشر عظیم و شریف در همه جاى کشور، به خصوص در نیروهاى مسلّح موج مى‌زند. باید از این زمینه‌ها خوب استفاده کنیم. راه شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودان را فراموش نکنیم. خانواده‌هاى اینها یادگارهاى عزیزترین سرمایه‌هاى تاریخ و انقلاب ما هستند. اینها را در بین خودمان مکرّم و معزّز داشته باشیم. خوشبختانه آنها هم موفق شدند در این سالها میراث عزیزان خودشان را حفظ کنند و راه آنها را ادامه بدهند و به یک قشر ممتاز در کشور تبدیل شدند.

به هر حال، امروز منطقه ما با تهاجم آمریکا، انگلیس و بعضى از کشورهاى دیگر آلوده است و اینها نشان دادند که گرگهاى بى رحمى هستند و نشان دادند به هیچ یک از ادعاهایى که مى‌کنند، پایبند نیستند. گفتند که براى آزادى مردم عراق مى‌آییم، امّا بیشتر از همه چیز مردم عراق را کشتند. گفتند که براى احیاى کشور عراق و بازسازى مى‌آییم، امّا کشور را منهدم کردند. گفتند که براى پاسدارى از اصول حقوق بشر مى‌آییم و چیزى که در این میدان، در مکتب آنها نبود، حقوق انسان‌ها بود.

براى حفاظت از خودشان همه چیز را به کار گرفتند. ولى براى حفاظت از مردم که امروز بى رحمانه مورد غارت قرار مى‌گیرند، هیچ قدمى برنداشتند، بلکه تشدید کردند که مردم احساس کنند اینها احتیاج به کمک خارجى‌ها دارند و این رذیلانه‌ترین ترفندهاست که انسان خودش جایى را منهدم کند تا ثابت کند که او باید باشد که حفاظت کند. ما با چنین انسان‌ها و درنده‌هایى مواجه هستیم که قطعاً باید روى پاى خودمان بایستیم و تجربه اتّکا بر خود و اعتماد به خدا و توکّل بر خدا براى ما یک سرمایه است که در انقلاب و دفاع مقدّس به دست آمد. این تجربه را حفظ و به نسل‌هاى بعد منتقل کنیم. از برادران نظامى ارتشى، فرماندهان سه نیرو، فرماندهى کلّ ارتش و برادران عقیدتى سیاسى و همه شما حضّار محترم صمیمانه متشکرم و شما را به خدا مى‌سپارم.

والسّلام علکیم و رحمه الله»