عقل همانند خیلی چیزها می تواند تحت تاثیر نیروهای بیرونی و درونی قرار بگیرد. در واقع یکی از علل عدم کمال عقل در معرفت و شناخت را می توان همین تاثیرپذیری آن دانست. عقل مشوب و متاثر نمی تواند ابزار کامل و مطمئنی برای رسیدن به مقصد و مقصود آفرینش باشد و نمی توان از آن به عنوان تکیه گاه بدون خطا استفاده نمود.

در روایات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مواردی از آفت های عقل شمرده شده است. در واقع اموری در تخریب و انحراف عقل و تعقل مورد اشاره است که ذیلاً بیان می شود.



۱ - طمع و آزمندی:

یکی از غبارهایی که بر صفحه عقل و خرد انسان می نشیند و باعثتکّدر آن می گردد، طمع ورزی و آزمندی است. هر قدر طمع انسان(به معنای زیاده خواهی و سیری ناپذیری نفس) بیشتر شود، شاهد افول بیشتر عقلانیت در انسان می شویم. می توان گفت: طمع به عنوان مهمترین شاخصه حیوانات هرگاه زیاد شود، عقلانیت که مهمترین شاخصه انسانیت است را مستقیماً تحت تاثیر قرار می دهد.
در روایتی حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: نابینا را به اذن خدا بینا نمودم، مریض ها را به اذن خدا شفا بخشیدم، ولی نتوانستم احمق را صددرصد اصلاح نمایم. پرسیده شد حماقت چیست و احمق کدامست؟ فرمودند: کسی که نسبت به خود و رای خود عُجب داشته باشد، کسی که فضل و فضیلتی را در خود خلاصه بیند

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

اَکثَرُ مصارع العقول تَحتَ بروق المَطامع[۱]؛ قربانگاه اندیشه ها، زیر برق آرزوهاست.

آرزوهای بلند و بالا و دور و دراز، مهلک آدمی است. اساساً بلند پروازی با عاقبت اندیشی و آینده نگری فرق می کند. طمع ورزی با کمال طلبی تفاوت بینادی و مبنائی دارد.

در واقع کمال طلبی و آینده نگری، آرزوهای توأم با اصول عقلانی و منطقی است. اما بلند پروازی آرزوهای بی معیار و صرفاً برخواسته از احساسات است.
خودپسندی

۲ - خودپسندی و خودبزرگ بینی:

یکی دیگر از آفت های عقلانیت و خردورزی این است که انسان در وجود خود دچار عُجب و خودپسندی باشد. روایات گوناگونی در مذمّت اعجابِ به نفس و خود بزرگ بینی نقل شده است. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

العُجبُ رأس الحِماقَه؛ عُجب راس و ریشه حماقت و کوته فکری است.

در واقع انسان باید خیلی احمق باشد که بخواهد وجود فانی خود را که سراسر ضعف و ناتوانی است، دارای ارزش و بهایی بداند و به وسیله آن درگیر خودبینی و خودپسندی شود. به وضوح می بینیم که خودنگری و خودبینی آسیب های کلانی را بر پیکره آدمی می زند. در روایتی حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: نابینا را به اذن خدا بینا نمودم، مریض ها را به اذن خدا شفا بخشیدم، ولی نتوانستم احمق را صددرصد اصلاح نمایم. پرسیده شد حماقت چیست و احمق کدامست؟ فرمودند: کسی که نسبت به خود و رای خود عُجب داشته باشد، کسی که فضل و فضیلتی را در خود خلاصه بیند.[۲]

یکی از عللی که می توان عُجب را مایه آفت گذاری عقل دانست، این است که فرد خودبین به علت غرور درونی اش حاضر به کسب علم و معرفت و فراگیری نیست. نتیجتاً عقل و خرد او راکد و ساکن می ماند.

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: اَلاعجابُ یَمنَعُ الازدیاد[۳]؛ عجب و خودپسندی مانع از زیاد شدن عقل و علم و پیشرفت می گردد.
یکی دیگر از چیزهایی که عقل را مورد آسیب قرار می دهد ملاحظه نکردن هم نشینان و هم صحبتان است. فرد عاقل معمولاً با شخص عاقل تر از خود یا حداقل همچون خود می نشیند چرا که می داند هم نشینی با افراد کم خرد و کم عقل در میزان عقلانیت و همین طور شخصیت او تاثیر مخرّب خواهد داشت

البته گفتنی است که خود عجب هم درجاتی دارد و برای آن اقسامی متصور است. از آن جمله این که اعمال زشت و ناپسند انسان تزیین می گردد و شخص گمان می کند که کار نیکی انجام داده است، و یا اینکه بنده به پروردگارش ایمان می آورد. اما با این ایمان بر پروردگارش منّت می گذارد.[۴]

به هر حال هم عُجب عقل را بیمار می کند و هم عقل سلیم و آینده نگر زیر بار عجب نمی رود. چرا که عقل بصیر و دوراندیش می داند عاقبت و فرجامش کجاست؟

به قول امام صادق علیه السلام:

اِن کان المَمَرُّ علی الصراطِ حَقّاً فالعُجبُ لِماذا؟[۵]؛ اگر عبور از پل صراط حتمی و یقینی است؛ پس عجب و خودپسندی برای چه؟



۳ - همنشینی با دونان:

یکی دیگر از چیزهایی که عقل را مورد آسیب قرار می دهد ملاحظه نکردن هم نشینان و هم صحبتان است. فرد عاقل معمولاً با شخص عاقل تر از خود یا حداقل همچون خود می نشیند چرا که می داند هم نشینی با افراد کم خرد و کم عقل در میزان عقلانیت و همین طور شخصیت او تاثیر مخرّب خواهد داشت.

امیر کلام حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

مَن صَحِبَ جاهِلاً نَقصَ مِن عَقلِهِ[۶]؛ هر کس با فرد جاهل و نادان هم نشین شود از عقل او کاسته خواهد شد.

در بیانی دیگر از جان رسول، زوج بتول حضرت امیر علیه السلام می خوانیم که:

مَن تَرَکَ الاستماع مِن ذوی العقول ماتَ عَقلُهُ[۷]؛ هر کس که شنیدن و درک محضر خردمندان را ترک نماید عقل او هلاک خواهد شد.

می بینیم که در این روایت تعبیر شدیدتر است. در حدیثقبل خواندیم که فرد دچار نقص عقل می گردد. و از درجه کمال می افتد ولی در این روایت حضرت می فرمایند: عقل او می میرد.



مجالست و هم نشینی نه تنها در میزان عقل افراد موثر است، بلکه در ایجاد ابعاد انسانی و رویش همچنین ریزش صفات حیوانی موثر است. در بیانی نورانی می خوانیم:

المرءُ علی دین خلیله؛ دین انسان متاثر از دین دوست اوست.

و یا: مُجالَسَهُ اَهلِ الهوی مَنسأةٌ للایمان؛ هم نشینی با اهل هوی و هوس موجب فقد و فقر و زوال ایمان خواهد شد.

پی نوشت ها:

[۱] نهج البلاغه حکمت ۲۱۹

[۲] کتاب اختصاص، ص ۱۲۲۱

[۳] نهج البلاغه، حکمت ۱۶۷

[۴] اصول کافی، ج۲، ص ۳۱۳

[۵] امامی شیخ صدوق، ۱۶/۵

[۶] کنز الفواید - کراجلی، ج ۱، ص ۱۹۹

[۷] همان.

منبع: تبیان