آشکار شدن دست‌های خیانت  به شهر از  پشت شنل اصلاحات

مهدی عسگری یادداشتی را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است: 

چپ‌های مسلمانِ دوران جنگ که با شنل اصلاحات سرمست از پیروزی دوم خرداد به داعیه‌داری رئیس دولت اصلاحات بودند، در نقش فرشته‌ نجات به دنبال رهایی سرزمین و ساکنان ایران زمین از عقب ماندگی‌های برجای مانده از دولت‌های سابق بودند و این عقب ماندگی را معلول عدم توسعه‌ سیاسی، فقدان آزادی‌های اجتماعی و جامعه‌ مدنی می‌دیدند.

مردم پاک سیرت نیز با این امید به ندای آنها لبیک گفتند. این لبیک گویی در نخستین دوره‌ انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در تاریخ 7 اسفند 1377 بار دیگر تکرار شد اما گویی دستان آلوده، حساب ویژه‌ای روی شوراها باز کرده بودند. در حقیقت اگر افکار زنگارآلود اصلاح طلبان در شورای اول، قدرت تحلیل و تشخیص منافع شهروندان را داشت، انتخابات شوراها و موفقیت کار شورایی در سراسر کشور می‌توانست مصداق بارز توسعه‌ سیاسی و مشارکت جمعی مردم در امورات خود باشد.

آشکار شدن دست‌های خیانت  به شهر از  پشت شنل اصلاحات

با اعلام نتایج انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا مشخص شد که هر 15 نفر راه یافته به پارلمان پایتخت از چهره‌های اصلاح طلب هستند.

شروع به کار شورا، با نخستین مسئولیت سنگین انتخاب شهردار منتخب در شرایطی صورت گرفت که غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران، به اتهام سوء مدیریت در زندان بود. هرچند سایه‌ او بر سر شورای شهر سنگینی می‌کرد.

در ابتدای امر، تصور همگان بر این بود که شورای یکدست اصلاح طلب در انتخاب شهردار با مشکل جدی همراه نخواهد شد، اما زمزمه‌های مردان سایه نشین، بر گوش مسلوب الاراده‌ها در نخستین شورای شهر تهران بار دیگر خیانت به شهر را سرمشق نفس‌های آلوده‌ خودشان کرد.

مدعیان اصلاحات که ابتدا تمایل به نامزد مورد نظر جبهه‌ مشارکت، یعنی دانش آشتیانی داشتند و حتی رأی وی نسبت به دیگر گزینه‌ها بیشتر بود، در مصاف با کارگزارانی‌ها راه به جایی نبردند.

کارگزارانی‌ها که دبیرکل‌شان در زندان اوین، ایام محکومیت را سپری می‌کرد، راضی نبودند با پرداخت چنین هزینه‌ سنگینی، شنل شهرداری را از دست بدهند و کار تا آنجا میان تقسیم‌کنندگان غنایم در شورا بالا گرفت که عبدالله نوری رئیس کارگزارنی شورا، در اعتراض به تصمیم مشارکتی‌ها مبنی بر موافقت با شهرداری دانش آشتیانی، چاره‌ کار را در تهدید به استعفا دید و با این توجیه که «حالا ‏که چنین انتخاب ضعیفی برای شهرداری تهران صورت گرفته، دیگر نیازی به یک رئیس شورای شهر قوی هم نیست» استعفای خود را موجه کرد.

به همین دلیل نیز بعد از کش و قوس‌های فراوان، یک فرد نزدیک به طیف کارگزاران به نام مرتضی الویری به ناگاه و بدون هیچ تمهیدی به عنوان شهردار منتخب ‏شورای شهر تهران در روز 11 خرداد معرفی شده و بلافاصله حکم شهرداری او از سوی وزارت کشور صادر شد.

بدین ترتیب، شهردار تهران بعد از چند هفته کشمکش سیاسی و بدون نظرداشت اینکه شورای شهر، شورای خدمات اجتماعی به مردم است نه پاتوق ارضای امیال غرض‌آلود برای خیانت به شهر، انتخاب شد. اما سریال اختلافات سیاسی، مدعیان اصلاحات در اجتماعی‌ترین و مدنی‌ترین نهاد غیر سیاسی در ماه‌ها و سال‌های بعد هم ادامه یافت.

کش وقوس‌های سیاسی جای خود را به حل مشکلات عدیده‌ شهروندان تهرانی داده بود؛ جایی که قرار بود مرهم آلام تهرانی‌ها و خانه‌ امید آنها باشد، تبدیل به خرابه‌ای می‌شد که بوف کور سیاست، سایه‌ شوم خود را بر سر آن انداخته بود و خیانت به شهر تهران از سوی ‌پیاده نظامان شورایی مردان همیشه در سایه، هر روز این خرابه را ویران‌تر می‌کرد. کار این قصه‌ تلخ و ناتمام به استیضاح و در نهایت استعفای الویری کشید و وی بعد از 33 ماه مسئولیت، شهرداری را ترک کرد.

با انتخاب ملک مدنی به عنوان شهردار جدید، رابطه‌ شورای شهر با دومین شهردار منتخب هم چندان به خوشی و تعامل نپایید و به زودی انتقادها از ملک ‏مدنی آغاز شد. تصمیم او بر توقف فروش تراکم، در حالی که او خود ابتدا از موافقین و حامیان فروش ‏تراکم بود، آن هم بدون نظر و هماهنگی با شورای شهر باعث طرح سوالات زیادی از شهردار تهران شد. لذا اعلام شد که طرح استیضاح شهردار در جلسه‌ آینده اعلام وصول خواهد شد. از این زمان، وارد دورانی از رابطه‌ شورای شهر و شهرداری می شویم که نقطه‌ فرایند تشدید اختلافات تا رسیدن به مرز انحلال این نهاد مدنی است.

انحلال؛ فرجام نافرجام شورای اول

و در نهایت در 20 اسفند 1381، هیأت مرکزی حل اختلاف به انحلال شورای شهر تهران رأی داده و مُهر ابطالی بر عملکرد نخستین شورای شهر تهران زد.

مُهری که به سنگینی له شدن تهرانی‌ها و قربانی شدن منافع مردم در پای سیاست‌بازان خائنی بود که در ژشت شنل اصلاحات دستان آلوده‌ خود را پنهان کرده بودند.

چرا اصلاح طلبان شورای شهر همواره سیاسی عمل می کنند؟

 سیاست‌زدگی در شورای شهر، از اولین دوره‌ انتخابات سراسری شوراهای اسلامی کشور در 7 اسفند سال 1377 از سوی اصلاح طلبان تا کنون ادامه داده شده است تا شورای شهر تهران هم که نهادی برای شهر تهران و کنترل مدیریت شهری پایتخت است، قربانی سیاست شود.

میراث شورای شهر اول، اکنون در قامت رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای چهارم تجلی پیدا کرده است. احمد حکیمی‌پورِ غوغا زیست، که به حق رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای چهارم است؛ در آخرین تلاش‌ها برای بقای حیات سیاسی خود، یاشار سلطانی را قربانی مطامع سیاسی خود کرد و گزارش تأیید نشده‌ سازمان بازرسی را جهت انتشار و تخریب همکاران خود در شورای شهر چهارم در اختیار او قرار داد.

گام سوم اصلاح طلبان ادامه‌ی پازل سیاست زدگی

شنل اصلاح طلبان این بار با استفاده از پیروزی در انتخابات کاملاً سیاسی ریاست جمهوری 92 در گام نخست و پیروزی در انتخابات مجلس دهم از حوزه‌ی شهر تهران به عنوان گام دوم، با رویکردی کاملا سیاسی و به دور از مدیریت جامع شهری به دنبال تکمیل پازل سلطه طلبی خود در انتخابات شورا با عنوان گام سوم هستند.

اگرچه انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، ماهیتی کاملاً اجتماعی و غیر سیاسی در حوزه‌ خدمات اجتماعی دارد و به همین دلیل، تفاوت بنیادی با دوگام مذکور اصلاح طلبان دارد، اما تشنگان قدرت با حملات بی‌وقفه و مغرضانه ضمن تحقیر و تخریب خدمات مدیریت شهری با امیال سیاسی و غرض آلود، در پی احیای امپراطوری متوهمانه خود در شورای شهر هستند، هرچند این امپراطوری شنل پوشان، با خاطره‌ تلخ شورای اول در کام شهروندان عزیز تهرانی همراه باشد.

اصلاح طلبان به دلیل نگاه سیاست‌زده‌ خود، مردم را نیز از دریچه‌ منافع جناحی خود قضاوت و به شهروند خوب و بد تقسیم بندی می‌کنند. حال آنکه منافع  مردم تهران ورای اندیشه تشنگان قدرت اهل و تقسیم‌های کاذب آنها قرار دارد. به همین دلیل است که با نگاه سیاسی شورای شهری‌ها به شورا، آنچه رخ می‌دهد عملاً بی اعتمادی مردم تهران این نهاد مدیریت شهری است و نتیجه‌ این سیاست‌زدگی‌ها هم تنها به ضرر مردم است چرا که امور شهری و مشکلات شهروندان روی زمین می‌ماند.

اما گویی شنل قدرت آن‌چنان به مذاق تندروهای اصلاح طلب خوش آمده است که علی رغم تفاوت کارکردی و ساختاری انتخابات شورای شهر با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، آنها همچنان با عینک تار و کثیف سیاست‌زده به تهرانی‌ها نگاه می‌کنند و شورای شهر را گام سوم برای تصاحب صندلی‌های قدرت می‌بینند. به طوری که از بابت امکان تایید صلاحیت چهره های سیاسی برجسته مدعیان اصلاحات در انتخابات شورای شهر پنجم اظهار شادمانی می کنند.

درحالی که حضور چهر‌ه‌های برجسته و نام آشنای سیاست در مدنی‌ترین نهاد خدمت رسانی، هدفی جز سیاست بازی و به حاشیه راندن مسائل مهم شهری ندارد و این کار چیزی جز خیانت به شهر تعبیری ندارد.