آقای هاشمی رفسنجانی اخیراً در دیداری که با اعضای حزب مردمسالاری داشته طی سخنانی از این گفته است که اگر انتخابات با شرایط فوق!!! برگزار شود همه مردم و گروهها نتیجه را خواهند پذیرفت و زمینه آرامش و توسعه کشور به سرعت فراهم خواهد شد.
رئیس جمهور دولت‌های پنجم و ششم جمهوری اسلامی ایران همچنین در سخنان خود گفته است: " برای مردم در حال حاضر بسیار مهم است که فکر کنند با انجام انتخابات، شرایط و امکانات کشور به نمایندگان واقعی‌شان واگذار و مسائل به تدریج حل خواهد شد. "
او در صحبت‌های خود این جمله را هم می‌گوید که: " مردم انتخاباتی می‌خواهند که رأی‌شان تزئینی نباشد. "

*این نخستین بار نیست
البته این نخستین باری نیست که هاشمی رفسنجانی قبل از انتخابات دغدغه‌هایی را بیان می‌کند که به گواه تاریخ نه تنها هیچ تأثیری بر روند برگزاری انتخابات ندارند بلکه اساساً مشخص نیست محل طرح آنها نیز از کجا منشأ گرفته است.
چهارمین رئیس جمهور ایران در حالی همواره و اتفاقا قبل از وقایع خاص انتخاباتی، از این دست سخنان می‌راند و مثلا در مورد اخیر از رأی تزئینی سخن می‌گوید که گویا فراموش کرده است که خود او نیز در دورانی به عنوان بخشی از ساختار نظام اسلامی، مجری برگزاری انتخابات بوده است و طرح این قبیل سخنان از جانب او بیش از هرچیزی دیگری مورد طمع دشمنان و جبهه فتنه‌گران قرار می‌گیرد.

*عکسی که در آینه جام افتاد
این آقای اکبر هاشمی رفسنجانی است که در پنجم دی‌ماه سال ۸۷ خبری اینگونه، از او در رسانه‌ها منتشر می‌شود: " بعضی‌ها درصدد مخدوش کردن اراده مردم هستند…! "
و پنجم دی‌ماه سال ۸۷ روزی بود که حدود ۵ ماه پس از آن اتفاقی در کشور رخ داد که خردمندان قوم آن را " فتنه عمیق " دانستند. فتنه‌ای که حتی تفاله‌های آن تا ۲۵ بهمن دو سال بعد نیز جان کشور را آزردند. و به این بهانه که " where is my vote " …(رای من کجاست؟)
آیا آقای هاشمی دستی بر رمل و اسطرلاب داشت که از ۵ مانده به انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم چیزهایی می‌گفت که چند ماه بعد تمام رسانه‌های دشمن نیز بیت‌الغزل‌های و مفاهیم آنها را به عنوان تیتر اول برمی‌گزیدند؟
و البته جای سؤال دیگری هم هست و آن اینکه آیا این آقای هاشمی بود که رمل و اسطرلاب داشت و می‌توانست پیش بینی‌ کند؟ یا نزدیکانی در اطراف او بودند که از چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم با خُنیاگری سیاسی در کنار خانه هاشمی رفسنجانی و به راه‌اندازی غائله ستادهای صیانت از آرا، چیزی را در کنار هاشمی زمزمه کردند که او دانسته یا نادانسته همان‌ها را علنی به رسانه‌ها می‌گفت؟
هاشمی رفسنجانی در بهمن ماه همان سال، یعنی سال ۸۷ و چند روز بعد از آنکه گفته بود عده‌ای می‌خواهند اراده مردم را مخدوش کنند نیز چیز دیگری گفت که ثمره‌اش را تا بهمن ماه دو سال بعد نیز همچون امر جاریه همینطور مشاهده می‌کرد.
رسانه‌های کشور در ۹ بهمن ماه سال قبل از وقوع فتنه ۸۸ از کسی که امام فرمود او زنده است چون نهضت زنده است، این جمله را نقل کردند: " گناه بزرگی است که برخی زبان مردم را می‌بندند. "

*مگر تخدیش ممکن بود که از آن گفتید؟
آقای هاشمی راست می‌گفت. اینکه کسی بخواهد زبان مردم را ببندد گناه بزرگی مرتکب می‌شود. اما هنوز انتخاباتی برگزار نشده و هیچگاه هم در تاریخ انقلاب اسلامی ما بستن زبان یا به عبارت بهتر، بستن رأی مردم آنهم در سطحی که بتواند نتیجه را تغییر بدهد نه ممکن بوده است و نه به گواه اسناد، رخ داده است.
چه کسانی این افکار را به ذهن " حاج آقای خانه نیاوران " رسوخ داده بودند…؟!
آیا بعضی از آنهایی که در میانه اغتشاشگران سال بعد دستگیر شدند و پیش از آنکه مردم آنها را در دادگاه‌های مجرمان فتنه ۸۸ ببینند در کنار آقای هاشمی رفسنجانی و در مراسم مختلف دیده بودندشان؛ در رسیدن پیرمرد! به این تحلیل‌ها نقش داشتند؟

*پای ثابت و آغاز قصه ناکامی
اکبر هاشمی بهرمانی پای ثابت تمام انتخابات‌ها بوده است.
در واقع انتخابات هیچ مجلس و دولتی در تاریخ انقلاب اسلامی ما نبوده است که نام " هاشمی رفسنجانی " را در خاطر نداشته باشد.
یا به‌عنوان کسیکه خود را بازیگردان می‌داند و یا به‌عنوان کاندیدا.
اما نکته آنجاست که بیش از یک دهه است که رأیی که توسط مردم ایران به صندوق ریخته می‌شود نه از بازی‌گردانی‌های هاشمی تأثیر می‌پذیرد و نه به خودش و کاندیداهایش اقبالی دارد.
مجلس هفتم، شورای شهر، مجلس هشم، ریاست جمهوری دولت نهم و ریاست جمهوری دولت دهم تماماً اتفاقاتی بودند که به گواه تمام تحلیلگران سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب، آنچه که در آنها رخ داد، چیزی نبود که هاشمی رفسنجانی انتظارش را می‌کشید.

*آیا یک دهه ناکامی سیاسی ادامه خواهد یافت؟
آیا یک دهه ناکامی سیاسی هاشمی رفسنجانی ادامه خواهد یافت؟
پیرمرد ۷۷ ساله گزارش ما البته از یک، دو سال قبل مشی دیگری را برگزیده است. بازیگردانی او دیگر نتوانسته است به صورت مرجعیت سیاسی ادامه یابد. حتی با اینکه عده‌ای هنوز هم با دیدارهای ارادتمندانه گاه و بیگاه خود سعی دارند تقلید خود از این مرجعیت را به رخ بکشند.
موضع‌گیری‌های دو سال گذشته اکبر هاشمی رفسنجانی نشان می‌دهد که او می‌خواهد بازی را به نحوی دلخواه دیگری و به وسیله حضور هرازگاهی اما جنجالی در رسانه‌ها ادامه دهد.

*آمدم!
اما آیا این تئوری و بازی جوان‌مآبانه هاشمی بر روی شطرنجی که نیاز به تفکری پیرانه سر دارد، به نتیجه دلخواه او ختم خواهد شد…؟!
او بعد از انتخابات ۸۸ و در اوج غائله‌ها اگرچه پیر بود اما صحبت‌هایی را مطرح کرد که نشان می‌داد همچون جوانان دوست دارد در صحنه بماند.
او به رسانه‌‌ها گفته بود: ‌ " بنا ندارم که در مورد انتخابات شکایت به داورانی که نشان دادند، نمی خواهند یا نمی‌توانند کاری بکنند، ببرم و شکایت خود را همانند مورد قبل فقط در دادگاه عدل الهی مطرح می‌کنم. مطمئن بودم که اگر شکایت کنم، نتیجه درستی از آن به دست نمی‌آید. چون آنهایی که باید به شکایت رسیدگی کنند، خودشان مقصرند و در تخلفات شریک بودند که بحثجداگانه‌ای است. ممکن است عده‌ای فکر کنند که نتیجه هر چه باشد، خوب است که مردم بیشتر بدانند. ولی من نمی‌خواهم به انقلاب آسیب برسد، من آمده‌ام که به انقلاب آسیب نرسد، و اگر الان بخواهم مسائل انتخابات را افشاگری کنم، درست بر ضد هدفی که وارد انتخابات شدم، نتیجه می‌گیرم. آنها هم می‌دانستند که من این کار را نمی‌کنم. "
اما آنچه که بر کمرنگی بیشتر مداد هاشمی رفسنجانی افزود نامه‌ او به مقام معظم رهبری در روز ۱۹ خرداد ۸۸ و تحلیل غلط در آن بود.
هاشمی که امام راحل به او سفارش کرده بود در کنار آیت‌الله خامنه‌ای بایستد، در این نامه خطاب به ولی زمانه از آتشفشان‌هایی گفته بود که در جامعه شکل خواهند گرفت و از سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند.
نکته‌ای که البته عده زیادی در آن مقطع متوجه آن نشدند اما اغتشاشات فتنه ۸۸ به نوعی تلقی همان آتشفشان‌ها محسوب شد.
آیا آن آتشفشان‌ها به صحبت‌های ابطحی از مجرمان فتنه ۸۸ در دادگاه ربط داشت که در اعترافات خود گفته بود: " تقلب اسم رمز اغتشاشات بود "؟
اکبر هاشمی بهرمانی همچنین در نامه خود از آتشی گفته بود که دودش را در فضا می‌بیند.
هاشمی رفسنجانی دود رفته در فضا را می‌دید یا آتش افکنان را و از سوی دیگر آیا این آتش افکنان نبودند که برای هاشمی رفسنجانی این فرکانس را فرستاده بودند که مشغول دمیدن در آتش نبوده، هستند…؟!

*کارگردان این فیلم تکراری کیست؟
هم‌اکنون نزدیک به ۵ ماه به انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی باقیمانده است. و باز هم این هاشمی است که با ابراز نگرانی از " تزئینی بودن رأی مردم! " به صحنه آمده است.
مسئله‌ای که از دو سال قبل توسط اصلاح‌طلبان کلید زده شد و هاشمی را به آنجا رساند که آتش‌ها و آتشفشان‌هایی را کشف کند که قرار است دودشان به چشم نظام و انقلاب اسلامی برود.
اما گرمای تمام این آتش‌ها بر خلاف پیش بینی او فقط سرمای زمستان را سوزاند. و پس از آن بهار بصیرت بود که بر انقلاب اسلامی ما دوباره فرا رسید.
آتش‌فشان‌هایی که هاشمی از آنها می‌گفت، آتش کوره‌ای را داغ‌تر کردند که پاره‌های آهن انقلاب اسلامی ما را آبدیده‌تر کرد.
و کسی چه می‌داند؛ شاید منظور واقعی هاشمی از پیش‌بینی آن آتش‌فشان‌ها و آتش‌ها خیرخواهی برای انقلاب بوده است!

*مجلس نهم
هاشمی رفسنجانی برای انتخابات پیش رو نگران چیزی است که هیچگاه در نظام اسلامی ما برای هیچکس به اثبات نرسیده است.
" تزئین " و مخدوش کردن آرا نه در دولت سیدمحمد خاتمی و در وزارت کشور موسوی لاری ممکن بود و نه در دولت محمود احمدی نژاد و در وزارت کشور مصطفی محمدنجار ممکن است.
چیزی که ممکن است ریزش‌ها رویش‌هاست. ریزش کسانی که شاید در باطن خود می‌دانند که طرح فرضیه خدشه به انتخابات از چند ماه مانده به برگزاری، آنهم در نظام جمهوری اسلامی ایران یک ظلم بزرگ است اما باز هم ترجیح می‌دهند در ظاهر این قبیل حرف‌ها را بیان کنند و در مقابل رویش کسانی که همچون کهف حصین و پاره‌های آهن و فولاد بر گرداگرد ولایت و نظام اسلامی صف کشیده‌اند و تا همیشه با مردم و نظام اسلامی خواهند ماند.
حتی اگر آتشفشان‌ها گُر بگیرد و آتش‌ها بر پیرامونشان افکنده شود.

*هاشمی رفسنجانی چه چیزی را از یاد برد؟
هاشمی رفسنجانی در سال ۸۸ و در قسمت‌های آخرین نامه خود خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بود که: " شما مانده‌اید و من "
او شاید از یاد برده بود که نام خداوند متعال و امام عصر(عج) را هم بیاورد که بیش از هر کس دیگری یاری کننده صراط مستقیم و راهبران مسیر حق هستند.
اعضای خانه نیاوران، از هاشمی رفسنجانی گرفته تا بقیه، شاید از یاد برده‌اند که مداد‌ها و خودنویس‌های آنها بیش از یک دهه است که دیگر کمرنگ شده است.
و این کمرنگی، نوشته‌های آنها را برای مردم و برای همه ناخوانا می‌کند.
منبع: فارس