"صراط"-امروز در جامعه شاهد بروز فرقههای نوظهوری هستیم که با تکیه بر روح معنویت خواهی مردم و سودجویی از این احساسات سعی میکنند، جوانان را به دام خویش کشیده و به امیال خود دست یابند، هر چند که بیشتر این عرفانهای نوپدید از جانب دشمنان به خصوص آمریکا هدایت میشود، لذا روشنگری فرهنگی در این زمینه میتواند از آسیبهای مخرب آن جلوگیری کند، جوانی که در پی آرامش و معنویت است هنگامی که با آموزههای اسلام مأنوس نباشد، طبیعی است که آرامش درونی خود را در جای دیگر جستجو میکند، فرقههای نوظهور که با رنگ و لعاب جنسی و شهوتی جوانان را به سوی خود میکشاند! در گسترش بیحیایی و بی دینی در جامعه مؤثر است.
به منظور بررسی بیشتر آسیب‌های عرفان‌های نوظهور و نقش آنان در واپس‌گرایی دینی در جامعه فارس با «محمد محمدی» کارشناس مسایل فرهنگی و آسیب‌شناس فرق انحرافی گفت‌و‌گویی انجام داده است که مشروح آن در پی می‌آید.

نقش ممتاز رسانه در کاهش ظهور عرفان‌های کاذب

*عوامل پیدایش عرفان‌های نوظهور چیست؟

- یکی از عمده‌ترین عوامل آن کم‌کاری رسانه‌هاست، اگر رسانه‌ها رسالت خود را به درستی انجام دهند و آنچه را که باید اطلاع‌رسانی کنند ناب، صحیح و کامل باشد، مردم نیز به آنها اعتماد می‌کنند و دیگر به دنبال آرامش در جای دیگر نمی‌‌‌روند. وقتی نیاز به آرامش و یافتن حقیقت داشته باشیم به دنبال جایی می‌گردیم که آن اطلاعات را به ما ارائه دهند، اگر آنجا را پیدا نکنیم، عده‌ای سودجویی کرده و با ادعای اینکه اطلاعات صحیح و آرامش را عرضه می‌کنند، به دنبال جذب مخاطب می‌گردند و مخاطب نیز قاعدتاً از آن استقبال می کند.
به عنوان مثال در جریان فتنه بی‌بی‌سی فارسی رسانه اول و کعبه آمال عده‌ای از مردم شد، این در حالی است که بی‌بی‌سی فارسی ریشه در بهائیت دارد اما نبود اطلاعات کافی باعثشد، برخی آن را انتخاب کنند، در حالی‌که در بهائیت، اسلام پاک شده است و هیچ حرفی برای مباحثاسلامی ندارند، ولی خودشان را در جایگاه مسلمان‌ها می‌دانند، شما می‌بینید که بقیه فرقه‌ها به همین شکل می‌آیند و مردم نیز از آنها رضایت و آرامش خاطر دارند.


نباید حالات روحانی مردم با چیزی غیر از اسلام پر شود

*آیا فرقه‌سازی در کشور با هدف خاصی صورت می‌گیرد یا صرفاً به دلیل علاقه به مباحثعرفانی و خلاء باورهای اصیل دینی است؟

- ما مردمی با سلیقه‌های گوناگون هستیم و از نژادهای مختلف در کشور، حضور عینی دارند. چند عامل می‌تواند نقطه اتصال اقوام باشد که از جمله آن زبان مشترک، دین مشترک، اخلاق مشترک(انسان‌دوستی) ‌ است، همچنین به تمامیت ارضی نیز معتقدند، باید از این چهار عامل به درستی بهره‌ برد و بر آنها تأکید کرد، در واقع به یک نوع ارتزاق روحانی نیاز داریم - که البته شاید عده‌ای از این موضوع به عنوان نیازهای معنوی نام ببرند - شاید این موضوع یک مقداری گم شده است، چرا که در میان جامعه ما عملاً دشمنان زیاد تبلیغ می‌کنند، لذا بعضی‌ها احساس می‌کنند که از حاکمیت نمی‌شود معنویت را گرفت و معنویت را باید از جای دیگر گرفت و یا دیدگاه سیاسی بر قضیه حاکم است.
مردم که این چیزها را می‌بینند، کناره‌گیری می‌کنند، پس نباید بگذاریم، حالات روحانی مردم با چیزی غیر از اسلام پر شود، زیرا اسلام آخرین دین و دین حق است، باید توجه داشت اگر ما این نیازها را پر نکنیم، قطعاً دیگران پر می‌کنند و اینجاست که فرقه‌ها بروز خواهند کرد.
لذا اگر نتوانیم خوب دعوت کنیم و لحظات معنوی مردم را با برنامه‌ پر کنیم، قطعاً دیگران پر می‌کنند، اینجاست که فرقه‌ها به شکل‌های مختلف پدید می‌آیند و این فرقه‌ها با چند هدف می‌آیند نظیر: شکاف در جامعه و ایجاد تفرقه میان دین ناب، بهره‌های اقتصادی، اثرگذاری‌های سیاسی، در بعضی نابسامانی‌ها به عنوان عناصر جایگزین خوب ایفای نقش می‌کنند که در دوران فتنه آن را داشتیم، استفاده از جایگاه علمی، دفاتر نشر، NGO ها، دفاتر هنری و در رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای نیز تبلیغات مناسب دارند.
حتی روستاهای دور را حساب کنید، اصلاً مصونیت ندارد هیچ مرکزی هنر نیست مثلا آموزش و پرورش را ببینید، این طوری هم نیست، صدا و سیما نیست، دانشگاه‌ها و مراکز علمی اتفاقا شاید بیشتر باشد، مغز متفکر یا در ایران و یا در خارج از کشور است در همه جای کشور پیدا می‌شد، برخی فرقه‌ها هستند خاصه یک منطقه‌اند و قطب‌شان، رهبرشان، در آنجا حضور دارند.

عرفان‌‌‌‌‌های نوظهور همانند شیطان در همه جا حضور دارند

*آسیب‌پذیرترین مناطق کشور از زاویه‌ اندیشه‌های کاذب دینی کجاست؟

- هیچ نقطه‌ای در کشور را مصون نمی‌دانم، حتی ممکن است فرقه‌ها در یک روستا نیز شکل بگیرند، همچنین مراکز دولتی آموزشی و مراجع علمی نیز مصون نیستند، مغز‌های متفکر هم در ایران و هم در خارج از کشور حضور دارند و تبلیغات و آثار آن فرقه‌ها در بسیاری از نقاط دیده می‌شوند، طرح این سؤال مانند این است که بگویم شیطان در فلان‌جا حضور ندارد، در صورتی که خطر گمراهی از طریق شیطان همیشه و همه جا وجود دارد، وقتی اینترنت با اندکی هزینه در دسترس قرار می‌گیرد، پس امکان آشنایی با این فرقه‌ها نیز در هرجا که اینترنت باشد وجود دارد.
افکار «اوشو»، «پائلوکوئیلو»، «بروخس»، «کاستاندا»، «سای بابا» و انواع و اقسام افکار انحرافی دیگر یافت می‌شود و شخص هر کدام را که احساس می‌کند با روح و ذهنیتش قرابت بیشتری دارد، انتخاب می‌کند.
هم‌ اکنون بسیاری از افراد احساس می‌کنند، می‌توانند هادی یک جمع باشند و آن جمع را به لحاظ فرهنگی یا درمانی هدایت کنند. لذابه عنوان اینکه فرهنگ‌ساز یا به عنوان درمانگر هستند یک جریانی را شکل می‌دهند، مثلاً اخیراً در «اخبار ۲۰:۳۰» سیما یک جریانی را به نام «انجمن وسواس» را افشا کرد که وزارت ارشاد آن را تعطیل کرد، این جریان، افرادی را که وسواس در روحیه دارند و وسواس آنها را منزوی کرده است و همیشه احساس می‌کنند، آبروی آنها در خطر است، به رهبران جریان مراجعه کرده تا به کمک آنها آرامش یابند، فرد با ارائه مبلغ گزافی به مشاور مراجعه می‌کند و باید به همه کارها و افکاری که انجام داده اقرار کند، در صورتی که این مشاوران از وزارت بهداشت تأییدیه ندارند و همچنین پزشک یا روانپزشک نیستند.
مرحله دوم فرد باید تمام خطاها و تصورات خود را در جمع بیان کند، این با دستور کدام دین سازگاری دارد. نه تنها اسلام بلکه مسیحیت نیز اقرار گناهان در جمع را نمی‌پذیرد، در حالی که آنها ادعا می‌کنند، وقتی همه جمع، خطاکار هستند و یکدیگر را می‌شناسند، پس می‌توانند از خطای یکدیگر
چشم‌پوشی کنند و این اقرار در جمع به افزایش روحیه کمک می‌کند، سپس این جمع ۱۵ تا ۲۰ نفره را
به غسالخانه بهشت‌زهرا می‌برند و می‌گویند پس از مرگ جایگاهت این است پس بیا توبه کن و فرد در آنجا به حالت تضرع و سجد می‌افتد، سپس ادعا می‌شود که فرد به تعالی رسیده است.
این تعالی چیست؟! این چه تعالی است که فرد گناه خودش را به دیگران بگوید تا امنیت فکری پیدا کند تا سواسش از بین برود و آرامش خاطر پیدا بکند، این کجای دستورات دینی است! بله! در دین داریم که فرد به غسالخانه برود و به قبرستان هم در موقع شادی و غم برود تا عاقبت آخر کارش را ببیند، ولی برای این کار نیاز نیست که همگان از عیوب و گناهان او آگاه باشند، بلکه فقط باید خود و خدای او از این موضوع مطلع باشد، به راستی این روش کثیف و زننده در هیچ آیینی پذیرفته نیست.
ریختن آبروی افراد با عقل سلیم جور درنمی‌آید، ممکن است آن دختر یا پسر فردا روزی بخواهند تشکیل خانواده بدهند و انتشار فیلم او صدمات جبران‌ناپذیری به آنها وارد ‌کند، اینجا مثلاً در یک آیین دیگر مدعی هستند که وقتی فرد توبه کرد و وارد جمع شد یک مسیر پاک و روحانی را طی می‌کند، اما این کار دیری نمی‌پاید و او را روی سن می‌برند و «گادمادر» به او می‌گوید، برای اینکه بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد و خجالتش بریزد، باید نقش یک فاحشه را بازی کند، این موضوع مصداق بارز بی‌حیایی است، نه راه پاکی که آنها ادعا می‌کنند یا مثلاً فرد را مجبور می‌کنند که در جمع فحاشی کند و الفاظ رکیک را بر زبان براند، آیا این راه، همان راه پاکی است که ادعا می‌شود!
به این صورت فرد به جریان فکری و مادر روحانی وابسته می‌شود، از طرفی نیز چون جوان است به دختر یا پسرهای جمع نیز وابستگی پیدا می‌کند و ممکن است به عیاشی نیز بپردازد، البته برای آنها لحظات روحانی نیز در نظر گرفته می‌شود، بدین صورت که باید با غیر همجنس خود روبه‌روی هم نشسته دست یکدیگر را بگیرند و به صورت مدیتیشن ساعت‌ها چشم در چشم هم نگاه کنند، تا مثلاً به آرامش دست پیدا کنند، این جریان مدتی است در تهران شکل گرفته و هنگامی که درباره ریشه‌های شکل‌گیری آن تحقیق می‌شود، ردپای عرفان «کابالیستی یهودی» در آن بارز است.


به لحاظ معنوی فرقه «حلقه» بیشترین نفوذ را دارد

*بیشترین و پرطرفداراترین فرقه‌های انحرافی در کشور ما کدام است؟

- در بحثعرفان‌های تازه‌وارد و نوگرا به لحاظ معنوی هم‌اکنون فرقه حلقه بیشترین نفوذ را دارد و گستردگی هرمی پیدا کرده است، البته چون در کار پزشکی دخالت داشتند و همچنین مجوزی نیز برای برگزاری کلاس‌های خود نداشتند تا حدودی جلوی فعالیت‌های آنها گرفته شده است، البته باید یک تفکیکی نیز قائل شد، زیرا برخی موضوعات فرقه نیستند و جریان فکری هستند.
فرقه‌ساز از جمله تفکرات «پائولو کوئلیو» که سرمنشأ آن عرفان کابالاست، «پائولو» در کتاب‌هایش به دنبال این است که مردم را به سمتی سوق دهد که به جای اینکه دنبال خدا باشند، به سمت منویات درونی متمایل شوند، اوج عرفان آنها نیز فکر است، مطالبی که اینها مطرح می‌کنند، می‌تواند سرلوح گروه‌ها و جریان‌های انحرافی قرار گیرد.
مثلاً «پائولو» در بحثکیمیاگری به دنبال یک زبان کیهانی است و این زبان را مشترک میان انسان، نبات و حیوان می‌داند و می‌گوید باید این زبان را پیدا کنید، شعور کیهانی نیز می‌گوید، من این زبان را پیدا کرده‌ام، ماده شعور دارد و ما از طریق اتصال به روح‌القدوس می‌توانیم، درمانگری کنیم؛ یعنی تفکر پائولو بدین صورت در فرقه حلقه تبیین می‌شود.
یا فرقه «رجویه»، از تبیین جهان شروع کرد؛ یعنی هستی را تعریف کرد و تعریفی از خالق هستی، غیب، جایگاه انسان در هستی ارائه داد، نقش و جایگاه شیطان را مشخص کرد، این در حالی که فرقه‌ها هستی را تعریف می‌کنند و در پس این تعریف از جهان، ایدئولوژی وجود دارد و در مرحله ایدئولوژی عملکرد ارائه می‌دهند، «رجویه» تعریف جهانی از خودش ارائه می‌دهد و در مرحله ایدئولوژیک تئوری می‌دهد و با تبیین جهان می‌‌تواند یک فرد را وادار کند که دیگری را بکشد و یک سیانور را زیر زبان خودش بگذارد که وقتی به خطر افتاد خودش را بکشد و احساس کند که کشتن دیگران و کشتن او تعالی است، این تعریف اولیه است که عملکرد ثانویه را شکل می‌دهد.
فرقه‌ها همین طور هستند، فرقه وقتی تعریفی از جهان می‌کند، می‌گوید قانونی وجود ندارد و اگر این قانونی که می‌گویید وجود دارد، این قانون، قرون وسطایی است و من گالیه‌ام و باید مثل گالیه‌ عمل کنم، فرقه با این زمینه، جهان را تبیین می‌کند، یعنی اول یک تعریفی را برای خودش رقم می‌زند و در مرحله عمل می‌‌گوید، نه باید این گونه عمل کنیم، این خیلی خطرناکه! به هیچ صراطی مستقیم نیست و اصلاً معنا ندارد و می‌‌گوید که حالا من تعریفی از جهان هستی دارم، حالا من خودم، می‌توانم یک قانون گذار باشم، من راهنما و قانون هستم، هر کس می‌تواند برای خودش قانون باشد، جوان به دنبال حرکت‌های اعتراض‌گویانه باشد، حرکت‌های مخفی و سری علیه نظام خودش انجام دهد و همه چیز امکان دارد، اینکه در فرقه ترور و حذف فیزیکی یکدیگر را می‌کنند، مشکلی ندارند، چون تعریفشان از اول این طوری بوده که این کارها امکان پذیر است و اشکالی ندارد!
لذا رسانه‌ها برای جوانان روشن کنند که به جوان‌ها بگویند، مواظب باشند اگر به سمت پنهان کاری رفتید، هر موقع که احساس کردید چیزی به نام قانون دست و پاگیرشان است و باید آن را حذف کنند، همین که احساس کردند چیزی به نام مذهب دست و پاگیرشان است یا چه لزومی دارد که غسل کنند و هر روز وضو بگیرند، حساب مالشان را چک کنند، چشمش را ببندد که به نامحرم نیفتد، وقتی این احساس به آن جوان دست داد، معلوم است که حرکتش چی می‌شود، پس به جوان باید گفت که دچار فرقه‌گرایی شده‌ای، بدان که پشت سر فرقه‌گرایی خیلی خطرات است.

ناپاکی عرفان‌های نوظهور توسط رسانه‌ها به تصویر کشیده شود

*رسانه‌ها چگونه در زمینه عرفان‌های نوظهور اطلاع‌رسانی کنند تا از آسیب تبلیغ ناخواسته جریانات مصون بمانند؟

- برای اینکه تبلیغ فرقه‌ها نشود، واقعیت فرق که همان زشتی‌های پنهان آنان است، را نشان دهیم، وقتی که یک فرقه ترور می‌کند زشت است، وقتی خانواده را از هم جدا می‌‌کند، به همسر می‌گوید که تو مشکل نداری که بدون اجازه شوهرت بیرون بروی، به دختر می‌‌گوید برای چه حرف مادرت را گوش می‌کنی، تو الان راه، مکتب و مرام داری، برو بیرون، هر کلاسی که حق داری، می‌توانی بروی، هر جایی که فکر می‌کنی برایت مناسب است می‌توانی بروی!، دختر را به سمت بی‌حیایی سوق می‌دهد و از مادر و پدر جدا می‌کند، همین طور همسران را از هم جدا می‌کند، یعنی همسران احساس می‌کنند که دست و پا گیر همه هستند، اینها خیلی نگران کننده است، لذا رسانه باید دختر را به مادر، پسر را به پدر و خانواده پیوند دهد و نگذارد این پیوندها به هم بخورد.
هر چند که فقدان کار فرهنگی باعث میشود که جذب فرقهها بیشتر شود، ولی حرکت امنیتی در این راستا نیاز است، چرا که فرقهها به دنبال نفوذ میروند و در جایگاههای مختلف نفوذکرده و به دنبال جذب، سندسازی، دنبال جمعآوری اخبار، خبر رسانی دشمن، ارتباط با بیگانگان، شایعهسازی برای کار فرقهای میروند، اینها در سرآمد مسائل امنیتی هستند، لذا نمیتواند دستگاه امنیتی و انتظامی آنها را نادیده بگیرید.