آن دوگانه اگر در میان نبود!

 انتظار این بود- و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم، دوره دوم ریاست خود بر قوه مجریه را با ارزیابی دقیق از نقاط قوت و ضعف دوره اول آغاز کند تا ضعف‌ها و کاستی‌های دوره قبل در دوره پیش‌روی تکرار نشوند، اما برخی از اظهارات آقای دکتر روحانی طی چند هفته اخیر و از جمله، آنچه در مراسم تحلیف مطرح کردند، این تلقی را پیش می‌آورد که ایشان دولت یازدهم را فاقد عیب و نقص جدی می‌دانند و بر ادامه همان راه در دولت دوازدهم اصرار دارند. این تلقی اگر واقعیت داشته باشد- که ان‌شاءالله نداشته باشد- می‌تواند دولت دوم آقای دکتر روحانی را با کاستی‌های جدی‌تر از قبل روبرو کند. یادداشت پیش روی اشاره به نکاتی در همین زمینه است.

1- آقای روحانی رأی اکثریت مردم به ایشان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را نشانه تأیید مواضع و عملکرد دولت یازدهم دانسته و در بخشی از سخنان خود بعد از انجام مراسم تحلیف می‌گویند؛

«مردم آگاه و هوشیار ایران با خلق حماسه اردیبهشت و مشارکت کم‌نظیر خود در انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر با ما به روشنی سخن گفتند و نظرات خود را با صراحت اعلام کردند. آنان با زبان رأی خود گفتند چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند و با رأی اعتماد مجدد و معنادار خود، رویکرد و راهی را انتخاب کردند که 4 سال در معرض آزمون و نقد و ارزیابی همگان قرار داشت.»

درباره استناد آقای روحانی به 23 میلیون و چند صد هزار رأی خود در مقایسه با 16 میلیون رأی رقیب باید گفت؛ کاستی‌های دولت یازدهم مخصوصاً مواردی نظیر گسترش بیکاری، سختی معیشت مردم، تعطیلی انبوهی از کارگاه‌های تولیدی، رکود کم‌سابقه، تورم لگام‌گسیخته، حمایت از حقوق‌های نجومی، نتیجه «تقریباً هیچ» برجام که 4 سال امکانات و ظرفیت‌های نظام از مردم دریغ شده و به پای آن ریخته شده بود و... از نگاه «مردم آگاه و هوشیار ایران» پنهان نبوده است و اگر قرار بود کارنامه دولت یازدهم ملاک قضاوت و رأی مردم باشد، به یقین آرای آقای دکتر روحانی نه فقط به اکثریت نمی‌رسید بلکه رقمی بسیار پایین‌تر از مرز اکثریت را در پی داشت.

رأی اکثریت آقای روحانی را باید در تلاش گسترده و همه‌جانبه ایشان و برخی دیگر از دولتمردان در القای دوگانه «جنگ یا دولت فعلی»! جستجو کرد، چه کسی می‌تواند انکار کند که آقای رئیس‌جمهور و دولت ایشان از طریق رسانه‌های زنجیره‌ای و با حمایت آشکار برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی و رسانه‌های تحت اختیار آنها، اصرار داشتند به مردم بقبولانند که اگر در انتخابات به آقای روحانی رأی ندهند باید منتظر حمله نظامی آمریکا باشند! این ترفند دقیقاً از هنگامی به کار گرفته شد که بسیاری از شواهد و قرائن موجود و نظرسنجی‌های معتبر از نارضایتی گسترده مردم از دولت یازدهم و ناکارآمدی آن حکایت می‌کرد.

2- مراجعه به آرشیو رسانه‌‌های زنجیره‌ای در داخل کشور و آرشیو رسانه‌های خارجی در همان روزها به وضوح نشان می‌دهد که دقیقا بعد از اطلاع دولت یازدهم از نارضایتی گسترده مردم بود که ناگهان همه بلندگوهای حامی دولت از داخل و خارج، ساز این دوگانه را کوک کردند که ملت باید میان دولت آقای روحانی و پذیرش حمله نظامی آمریکا، یکی را انتخاب کند و مقامات آمریکایی و اروپائی ضمن حمایت آشکار و بی‌پرده از آقای روحانی به گزینه نظامی روی میز و تحریم‌های آماده اعمال اشاره می‌کردند و در همان حال تاکید می‌کردند که این گزینه‌ها را تا انجام انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران به تعویق انداخته‌اند! آیا، این ترفند مفهومی غیر از آن داشت که فقط انتخاب آقای روحانی می‌تواند مانع استفاده حریف از گزینه‌های مورد اشاره باشد؟!  به یقین آقای دکتر روحانی و حامیان کارگزارانی و مدعی اصلاحات ایشان، حمایت آشکار «جان برنان» رئیس سازمان سیا - و نه فلان سناتور آمریکایی- از دولت آقای روحانی و تاکید وی بر ضرورت حمایت آمریکا از ایشان را فراموش نکرده‌اند و باز هم از یاد نبرده‌اند که کنگره آمریکا به صراحت اعلام کرد نگران تاثیر تحریم‌ها بر انتخابات ایران است، بنابراین تحریم‌های جدید را تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران به تعویق می‌اندازد! و دهها نمونه دیگر که شرح آن به درازا می‌کشد و پیش از این در کیهان به آن پرداخته‌ایم.

اکنون باید از جناب روحانی پرسید که آیا اتخاذ این مواضع از سوی مقامات آمریکایی می‌تواند مفهوم و معنایی غیر از تهدید مردم ایران داشته باشد که اگر به آقای روحانی رأی ندهید، چنین و چنان خواهیم کرد؟!

3- ممکن است آقای دکتر روحانی و دوستانشان ادعا کنند اظهارات مقامات آمریکایی و اروپایی نمی‌تواند ملاک ارزیابی باشد که باید گفت؛ اظهارات و مواضع خودتان را که قبول دارید؟ شما نیز در داخل کشور دقیقا و بی‌کم و کاست همان خط بیرونی را دنبال می‌کردید و در نطق‌ها و میتینگ‌های انتخاباتی مردم را تهدید می‌کردید که اگر به شما رأی ندهند باید در انتظار حمله نظامی آمریکا و تحریم‌های به مراتب سخت‌تر از قبل باشند، بنابراین حتی اگر هماهنگی از قبل صورت گرفته میان داخل و خارج را نادیده بگیریم، همسویی و همپوشانی این دو خط داخلی و خارجی قابل انکار نیست، هست؟!  یک بار دیگر به مواضع آن روزهایتان مراجعه بفرمائید و تهدید مردم به سایه جنگ در صورتی که به آقای روحانی رأی ندهند، را مرور کنید!  کدامیک از آنها قابل انکار است؟! البته آمریکا بعد از انتخابات، تهدید نظامی خود را جدی‌تر از قبل مطرح کرد و فقط 24 ساعت بعد از انتخاب آقای روحانی در اجلاس حجاز «ناتوی عربی» را با سمت و سوی اعلام شده علیه ایران اسلامی تشکیل داد و تحریم‌های موسوم به «مادر تحریم‌ها» را نیز تصویب کرد.

4- این سؤال هم از رئیس‌جمهور محترم و حامیان انتخاباتی ایشان پرسیدنی است که اگر تهدید مردم به سایه جنگ و ایجاد دوگانه «یاجنگ یا روحانی» را در کسب اکثریت آراء خود بی‌تأثیر می‌دانند، چرا این دوگانه را مطرح کرده و همه توان خود را برای القای آن به کار گرفتند؟! تا آنجا که با زیرپا گذاشتن قوانین جاری، برخی از وزراء، استانداران و فرمانداران- که شماری از آنها به همان علت مجرم شناخته شده‌اند- را برای القای توهم یاد شده به مناطق مختلف کشور فرستادند.

5- آقای دکتر روحانی و دوستانشان در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به القای توهم «یا جنگ یا روحانی»! بسنده نکردند بلکه توهمات دیگری نظیر اینکه اگر به روحانی رأی ندهید، طرف مقابل در پیاده‌روها دیوار می‌کشد! و یا طی 38 سال گذشته به اعدام و زندانی کردن افراد بی‌گناه مشغول بوده است!... و نمونه‌های مشابه دیگری از همین دست را نیز پیش کشیدند که با تأسف باید گفت؛ خلاف واقع بود و برای ترساندن مردم و جلب آراء آنان طراحی شده و به میدان آمده بود.

همین جا گفتنی است آقای دکتر روحانی در مراسم تحلیف به نمونه‌هایی از دستاوردهای دولت یازدهم نیز اشاره کردند که بسیاری از آنها با واقعیات فاصله‌ای پرناشدنی و در مواردی متضاد داشت که شرح آن به درازا می‌کشد و به فرصتی دیگر موکول می‌کنیم.

6- و اما، اکنون ضمن تاکید بر قانونی بودن ریاست‌جمهوری جناب آقای دکتر روحانی، این پرسش را با ایشان و حامیان انتخاباتی وی درمیان می‌گذاریم که آیا هیچیک از موارد مورد اشاره در یادداشت پیش روی قابل انکار است؟ اگر در این موارد تردیدی نیست - که نیست و مستندات آن فقط با یک مراجعه گذرا به رسانه‌های تحت حمایت دولت قابل دیدن است- پرسش بعدی پیش‌کشیده می‌شود و آن، این که آیا جناب ایشان هنوز هم می‌توانند آنگونه که در مراسم تحلیف اشاره کرده‌اند 23 میلیون و چندصدهزار رأی خود را نشانه تائید دوران 4 ساله دولت یازدهم از سوی ملت بدانند و در آراء یاد شده، برای دوگانه «سایه جنگ یا انتخاب روحانی» هیچ حسابی باز نکنند؟!  و سپس با استناد به این برداشت‌ که می‌بینیم نمی‌تواند برداشت قابل قبولی باشد، نتیجه بگیرند که چون مردم با اکثریت آراء خود، عملکرد و مواضع دوران 4 ساله دولت یازدهم را تائید کرده‌اند، ایشان خود را موظف به ادامه همان راه می‌داند؟!

و بالاخره، انتظار آن است که رئیس‌جمهور محترم، برای واقعیات غیرقابل انکاری که به آن اشاره شد حساب ویژه‌ای باز کنند و در دولت دوازدهم ضعف‌های فراوان دولت یازدهم را تکرار نفرمایند!

حسین شریعتمداری