کسانی که در بهشت هدایای ممتاز خدا به آنان اعطا می‌شود

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 61 تا 63 سوره مبارکه «مریم» به جایگاه مؤمنان و وجود شب و روز در بهشت اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«جَنّاتِ عَدْن الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیّاً * لایَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً إِلاّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیّاً * تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیّاً؛ وارد باغ‌هایى جاودانى مى‌شوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است، هر چند آن را ندیده‌اند مسلماً وعده خدا تحقق یافتنى است! در آنجا هرگز گفتار بیهوده‌اى نمى‌شنوند و جز سلام سخنى نیست و روزى آنان هر صبح و شام، در بهشت مقرّر است. این همان بهشتى است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث مى‌دهیم». (مریم/ 61 تا 63)

در این آیات، توصیف بهشت و نعمت‌هاى بهشتى شده است که در آیات گذشته از آن یاد شده بود.

نخست بهشت موعود را چنین توصیف مى‌کند: «باغ‌هایی است جاودانى که خداوند رحمان، بندگانش را به آن وعده داده است، و آنها آن را ندیده‌اند» (ولى به آن ایمان دارند) (جَنّاتِ عَدْن الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ).

«وعده خدا حتماً تحقق یافتنى است» (إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیّاً).

قابل توجه این که: در آیات گذشته که سخن از توبه، ایمان و عمل صالح بود و به دنبال آن وعده بهشت، «جَنَّت» به صورت مفرد آمده بود، اما در اینجا به صورت جمع (جَنّات)، زیرا بهشت در حقیقت مرکب از باغ‌هاى متعدد و فوق‌العاده پر نعمتى است که در اختیار مؤمنان صالح قرار دارد.

توصیف به «عَدْن»، که به معنى همیشگى و جاودانى است، دلیل بر این است که: بهشت همچون باغ‌ها و نعمت‌هاى این جهان نیست که زائل شدنى باشد؛ زیرا چیزى که انسان را در رابطه با نعمت‌هاى بزرگ این جهان نگران مى‌سازد، این است که: همه آنها سرانجام زوال پذیرند، اما این نگرانى در مورد نعمت‌هاى بهشتى وجود ندارد.

کلمه «عِبادَهُ» به معنى بندگان مؤمن خداوند است نه همه بندگان، و تعبیر «بِالْغَیْب» که بعد از آن گفته شده است، یعنى از دیده‌هاى آنها پنهان است و به آن ایمان دارند، در آیات 29 و 30 سوره«فجر» نیز مى‌خوانیم: فَادْخُلِى فِى عِبادِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى: «در سلک بندگانم درآ * و در بهشتم وارد شو»!

این احتمال نیز، در معنى «بِالْغَیْب» وجود دارد که نعمت‌هاى بهشتى آن چنان است که هیچ چشمى ندیده، و هیچ گوشى نشنیده، و حتى به مغزهاى انسان‌ها، خطور نکرده است، و به کلى از حس و درک ما غائب است، جهانى است برتر، وسیع‌تر و مافوق این جهان که ما تنها شبحى از آن را از دور با چشم جان مى‌بینیم.

پس از آن، به یکى دیگر از بزرگترین نعمت‌هاى بهشتى اشاره کرده، مى‌گوید: «آنها هرگز در آنجا سخن لغو و بیهوده‌اى نمى‌شنوند» (لایَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً).

نه دروغى، نه دشنامى، نه تهمتى، نه زخم زبانى، نه سخریه‌اى و نه حتى سخن بیهوده‌اى.

«تنها چیزى که در آنجا مرتباً به گوش مى‌خورد، سلام است» (إِلاّ سَلاماً).

«سَلام» به معنى وسیع کلمه که دلالت بر سلامت روح، فکر، زبان، رفتار و کردار بهشتیان دارد.

سلامى که آن محیط را، بهشتى کرده و هر گونه اذیت و ایذاء از آن برچیده شده است.

سلامى که نشانه یک محیط امن و امان، یک محیط مملوّ از صفا، صمیمیت، پاکى، تقوا، صلح و آرامش است.

در آیات دیگر قرآن نیز، همین حقیقت با تعبیرات مختلفى آمده است، در آیه 73 سوره «زمر» مى‌خوانیم: وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ:

«خازنان بهشت به هنگام ورود به آنها مى‌گویند: سلام بر شما، همیشه خوش و خوشحال باشید، پاک و پاکیزه باشید، بفرمایید وارد بهشت شوید و جاودانه بمانید»!

در آیه 34 سوره «ق» مى‌خوانیم: ادْخُلُوها بِسَلام ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ:

«با سلام و سلامت وارد آن شوید امروز روز خلود و جاودانى است».

نه تنها فرشتگان بر آنها درود مى‌فرستند و خود آنها به یکدیگر، بلکه خداوند نیز، چنان که در سوره «یس» آیه 57 آمده، بر آنها سلام مى‌فرستد: سَلامٌ قَوْلٌ مِنْ رَبّ رَّحِیْم:

«سلام بر شما باد، این سلامى است از پروردگار مهربان به شما بهشتیان».

آیا محیطى باصفاتر و زیباتر از این محیط آکنده از سلام و سلامت، وجود دارد.

و به دنبال این نعمت، به نعمت دیگرى اشاره مى‌کند، مى‌گوید: «هر صبح و شام روزى آنها در بهشت در انتظارشان است» ( وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیّاً).

این جمله دو سؤال را بر مى‌انگیزد:

نخست این که: مگر در بهشت صبح و شامى وجود دارد؟

پاسخ این سؤال در روایات اسلامى آمده: گر چه در بهشت همواره نور و روشنایى است اما بهشتیان از کم و زیاد شدن نور و نوسان آن شب و روز را تشخیص مى‌دهند.

سؤال دیگر این که: از آیات قرآن به خوبى استفاده مى‌شود که بهشتیان هر چه بخواهند از مواهب و روزى‌ها در اختیارشان همیشه، و در هر ساعت وجود دارد، این چه رزقى است که فقط صبح و شام به سراغ آنها مى‌آید؟

پاسخ این سؤال را از حدیث لطیفى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، مى‌توان دریافت آنجا که مى‌فرماید: وَ تُعْطِیْهِمْ طُرَفَ الْهَدایا مِنَ اللّهِ لِمَواقِیْتِ الصَّلوةِ الَّتِى کانُوا یُصَلُّوَن فِیْها فِى الدُّنْیا:

«هدایاى جالب و نخبه از سوى خداوند بزرگ در اوقاتى که در این دنیا نماز مى‌خواندند، به آنها در بهشت مى‌رسد».

از این حدیث، استفاده مى‌شود: این هدایاى ممتاز که به هیچ وجه نمى‌توان ماهیت آن را حتى با حدس و تخمین بیان کرد، نعمت‌هایى است بسیار پرارزش که علاوه بر نعمت‌هاى معمول بهشتى، صبح و شام به آنها اهدا مى‌گردد.

آیا تعبیر آیه فوق و حدیثى که در بالا ذکر شد، دلیل بر این نیست که: زندگى بهشتیان یکنواخت نمى‌باشد، بلکه، هر روز و هر صبح و شام موهبت جدید و لطف تازه‌اى شامل حالشان مى‌شود؟

و آیا مفهوم این سخن آن نیست که: در آنجا سیر تکاملى انسان ادامه خواهد داشت هر چند اعمال تازه‌اى در آنجا انجام نمى‌دهد؟ ولى با مرکبى که از معتقدات و اعمالش در این جهان فراهم ساخته، سیر تکاملى خود را ادامه خواهد داد.

پس از توصیف اجمالى بهشت و نعمت‌هاى مادى و معنوى آن، بهشتیان را در یک جمله کوتاه معرفى کرده، مى‌گوید: «این همان بهشتى است که ما به ارث به بندگان پرهیزگار مى‌دهیم» (تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیّاً).

و به این ترتیب، کلید درِ بهشت با تمام آن نعمت‌ها که گذشت چیزى جز «تقوا» نیست.

گر چه تعبیر به «عِبادِنا» (بندگان ما) اشاره اجمالى به ایمان و تقوا دارد، ولى اینجا جایى نیست که به اشاره اجمالى اکتفا شود، بلکه، با صراحت باید این حقیقت بیان گردد که: بهشت تنها جاى پرهیزکاران است.

باز در اینجا به کلمه «إِرْث» برخورد مى‌کنیم که: معمولاً به اموالى گفته مى‌شود که: از کسى به دیگرى بعد از مرگش، انتقال مى‌یابد، در حالى که بهشت مال کسى نبوده و ظاهراً انتقالى در کار نیست.

پاسخ این سؤال را از دو راه مى‌توان گفت:

1 ـ «ارث» از نظر لغت، به معنى تملیک آمده است و منحصر به انتقال مالى از میت به بازماندگانش، نمى‌باشد.

2 ـ در حدیثى، از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى‌خوانیم: ما مِنْ أَحَد إِلاّ وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِى الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِى النّارِ، فَأَمَّا الْکافِرُ فَیَرِثُ اْلُمؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ، وَ الْمُؤْمِنُ یَرِثُ الْکافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ:

«هر کس، بدون استثناء منزلگاهى در بهشت و منزلگاهى در دوزخ دارد، کافران منزلگاه دوزخى مؤمنان را به ارث مى‌برند، و مؤمنان جایگاه بهشتى کافران را»!

ذکر این نکته نیز لازم است که: «وراثت» به آن معنى که در حدیث آمده بر اساس پیوندهاى نسبى نیست، بلکه، بر اثر پیوند مکتبى و عملى و تقوا است.

از شأن نزولى که بعضى از مفسران در آیه فوق، نقل کرده‌ند نیز همین معنى استفاده مى‌شود که: یکى از مشرکان به نام «عاص بن وائل» مزد کارگر خود را (که گویا مرد مسلمانى بوده است) نپرداخت، و به طعنه گفت: اگر آنچه محمّد مى‌گوید، حق باشد ما از هر کس به نعمت‌هاى بهشت سزاوارتریم، در همانجا مزد این کارگر را به طور کامل خواهم پرداخت! آیه فوق نازل شد و گفت: «این بهشت مخصوص بندگان با تقوا است».