ذوق و طراوت جوانی عزت الله انتظامی در "زادبوم"

«زادبوم» جزو آخرین نقش آفرینی های عزت الله انتظامی است. فیلمی که سال 1387 بازی کرد اما مهر توقیف خورد و حالا پس از هشت سال فرصت نمایش پیدا کرده. سراغ ابوالحسن داود، کارگردان فیلم رفتیم و روی بازی انتظامی در این فیلم متمرکز شدیم. از او درباره این همکاری و مواجهه آقای بازیگر با نقش پرسیدیم. روایت داودی خواندنی است و گویای بخشی از راز توفیق انتظامی.

داودی تعریف می کند او چگونه نقش را حلاجی می کرده و روی فیلمنامه نکته می نوشته تا بتواند ابتدا خودش آن را باور کند. و می گوید با چه دقت و وسواسی بازی می کرده که گویی اولین بار است جلوی دوربین آمده. با ابوالحسن داودی درباره برخی مسائل فرامتن هم پرسیدم؛ «زادبوم» اگر به موقع اکران می شد، حرفش بهتر به گوش می رسید چرا که ارجاعات آن در طول زمان کمرنگ شده. با این حال می توان فیلم را دید. با قصه اش سرگرم شد و درباره مسائل مطرح شده در آن اندیشه کرد.

داودی پیش تر درباره انگیزه ساخت «زادبوم»، ماجرای توقیف و برداشت های سیاسی از فیلم توضیح داده بود که آن را زا آینده نیوز عاریت گرفتیم و با اندکی تغییر در قالب سه سوال پایانی می توانید بخوانید.

احتمالا سال ها مترصد فرصت همکاری با عزت الله انتظامی بوده اید؛ این همکاری چطور در «زادبوم» شکل گرفت و اصلا چرا ایشان را انتخاب کردید؟

آقای انتظامی جزو کسانی است که از سال های پیش علاقه مند به همکاری با او بودم. اما با توجه به فیلم هایی که ساخته بودم، نقشی وجود نداشت که بخواهم به ایشان واگذار کنم. درباره فیلم «زادبوم» اصلا از همان ابتدا که با آقای مصطفوی فیلمنامه را می نوشتیم، به شکلی به آقای انتظامی فکر می کردم و حتی خصوصیات نقش در فیلمنامه، برمبنای شخصیت ایشان شکل گرفت. به همین دلیل وقتی فیلمنامه را به او دادم خیلی استقبال کردند و نسبت به آن هم حساسیت داشتند.

خود عزت الله انتظامی هم اخیرا اعلام کردند «زادبوم» و نقش شان در این فیلم را دوست دارند.

بارها و بارها خاطرم است جلساتی گذاشتند، پیش شان رفتم و راجع به نقش و چگونگی اجرای آن صحبت کردند. یادم است میزان حاشیه نویسی که روی متن انجام داده بودند، در بخش هایی که مربوط به نقش شان می شد از خود نقش بیشتر بود. زمان اجرا هم همین طور بود و روی کیفیت اجرا خیلی تاکید داشتند. چون نقش را خیلی دوست داشتند و با آن ارتباط خاصی برقرار کردند. البته من هم تمام سعی ام را کردم تا نقش همان چیزی باشد که مد نظر ایشان و خودم است.

مجموع این عوامل باعث شد «زادبوم» یکی از بهترین نقش آفرینی های متاخر عزت الله انتظامی شود. در این میان نمی توان تاثیر ترکیب بازیگران اطراف او را نادیده گرفت. گویی تعمدی برای جلوه بهتر بازی ایشان داشته اید.

برای من همیشه مرحله انتخاب بازیگر (کستینگ) مرحله بسیار مهمی بوده؛ اینقدر اهمیت داشته که وقتی کستینگ به خوبی انجام شده نفس راحتی کشیده ام. برای اینکه احساس کرده ام بیش از نیمی از کار را پیش برده ام چون اعتقاد دارم اگر اشتباهی در چیدمان بازیگران صورت بگیرد، دیگر هیچ جور نمی شود آن را جبران کرد و در نهایت تاثیر منفی خودش را می گذارد. در مقابل اگر چیدمان درست اتفاق بیفتد، بخش عمده ای از فیلم انگار انجام شده است.

بنابراین در «زادبوم» به دلیل اهمیت موضوع، چیدمان بازیگران برایم خیلی مهم بود. موقعیتی که بین سه نسل وجود دارد (پسر، پدر و پدربزرگ) برایم مهم بود که این ها بتوانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند و از طرف تماشاگر قابل پذیرش باشند.

عزت الله انتظامی مشهور است به دقت نظر و نظم در کار. موقع فیلمبرداری «زادبوم» به این مشخصه پایبند بود؟

ایشان همان وسواس و دقتی که همواره در زندگی شخصی و حرفه ای داشته اند در «زادبوم» هم داشت. آقای انتظامی در تمام لحظات مثل یک دانشجوی مشتاق بازیگری بود. یعنی حسی که داشت، ارتباطی که با منِ کارگردان برقرار می کرد و نگرانی هایش برای اینکه آیا نقشش درست انجام شده و برداشت ها درست است، ورای این بود که ما فکر کنیم با یک استاد طرفیم؛ او حس و حال یک بازیگر اول را داشت که انگار اولین نقش زندگی اش را بازی می کند. این برای من بسیار مهم بود چون احساس می کردم با کسی طرفم که حتی در سن بالای هشتاد سالگی اهمیت بازیگری برایش علی السویه نشده و همچنان نسبت به آن اشتیاق دارد و برای نتیجه اش نگران است و سعی می کند تا جایی که می تواند کیفیت کار خود را بالا ببرد.

غیر از فیلم خودتان، اگر بخواهید انتخاب کنید، کدامیک از نقش های عزت الله انتظامی بیشتر به دل تان نشسته؟

ایشان تقریبا در همه فیلم هایی که بازی کرده امضای شخصی خودش را به جا گذاشته. حتی در فیلم هایی که به ظاهر خیلی قوی نبودند اما کار آقای انتظامی همیشه امضای خودش را داشته. اگر از نقش آفرینی شان در فبلم «گاو» که یک استثنا است بگذریم، جنس بازی ایشان در «آقای هالو» برایم هنوز خیلی جذاب است.

چون اتفاق هنوز کهنه نشده. خوب است تعبیر شما از دلخوری جمشید مشایخی و اشاره ای که به عزت الله انتظامی داشت را بشنویم. این دست اتفاقات روی وجاهت اساتید بازیگر سایه نمی اندازد؟

نه هرگز. مقصر اصلی کسانی هستند که جریان را بزرگ کردند. آزردگی هایی که ممکن است در طول زمان به وجود بیاید مسائل شخصی است. اما چرا این دلخوری بروز کرده؟ من فکر می کنم به دلیل خصلتی است که در آقای مشایخی سراغ دارم. ایشان انسان بسیار مهربانی است و دل کوچکی دارد. زمانی که مدیر خانه سینما بودم بارها این نوع رفتار یک باره ایشان در مسائل صنفی را مشاهده کردم ولی چون می دانم پشت آن کمترین نظر بدی وجود ندارد، خیلی این ها را جدی نمی گیرم.

آقای انتظامی، مشایخی و نصیریان بازمانده های یک جریان سینما و تئاتر هستند و ارزش شان بیش از آن است که با حاشیه ها بخواهیم فضای بین شان را آلوده کنیم. اینکه مسائل شخصی دارند به خودشان مربوط است. به نظرم این حرمت را باید جریان روزنامه نگاری و جریان فضای مجازی نگه دارند که حتی اگر اتفاقی این چنین می افتد، از آن بگذرند و آن را بزرگ نکنند.

اگر «زادبودم» بدون تاخیر و در شرایط مطلوب اکران می شد، وضعیت بهتری می داشت. حتی فراتر از گیشه فیلمی است که می تواند درباره آن فکر کرد و نظر داد. اما حالا به رغم هیاهویی که شکل گرفت فیلم دیده نشد. خودتان دلیل این اتفاق را چه می دانید؟

به نظرم «زادبوم» قربانی شرایطی شد که هم کم شانسی در آن دخیل است و هم کم توجهی کسانی که باید به آن توجه لازم می کردند و نکردند. و از جمله گرفتاری خودم برای ساخت «هزارپا» که نمی رسیدم به مسائل مربوط به اکران سر و سامان دهم و «زادبوم» به نوعی سوخت و از پتانسیل آن استفاده نشد. حتی بسیاری از تماشاگران بالقوه در هفته های اول متوجه نشدند فیلم روی اکران است. یک واقعیت هم هست که نمی شود از آن گذشت؛ یک فیلم به نان تازه ای می ماند که اگر چند ساعت از آن بگذرد خوردنش مزه اولیه را ندارد.

درباره کار فرهنگی شاید این مثال به طور صد در صد مصداق نداشته باشد اما به هر حال یک کار فرهنگی هم که برای یک دوره ساخته شده و تعابیر و اشارات و ویژگی های آن دوره را در نظر گرفته، اگر بعد از هشت سال به نمایش دربیاید، لطفی که باید ندارد و ارتباط تماشاگر اگر نگویم قطع می شود حتما کمرنگ است.

حتی جنس ادبیات روزمره که در 10 سالی که از شروع ساخت فیلم می گذرد را نگاه کنید، عوض شده. میزان کلماتی که به مخزن زبانی نسل جوان و اصلا کل جامعه وارد شده تغییر کرده و اساس فرهنگ ما فرق کرده و به همان میزان سلیقه ها هم عوض شده است. طبعا از یک فیلم که هشت سال قبل آماده نمایش بوده و حالا اکران می شود، نمی توان انتظار داشت بتواند همان ارتباطی را با تماشاچی برقرار کند که یک فیلم که داغ داغ با همین ادبیات و مسائل اجتماعی ساخته و روانه اکران شده است.

و تیزر تلویزیونی در جذب تماشاچی تاثیری نداشت؟

متاسفانه سال ها است تلویزیون تاثیر خودش را در ارتباط با تماشاگر از دست داده و نمی تواند عامل جذب تماشاگر برای تماشای یک فیلم باشد. به خصوص اینکه با توجه به سخت گیری هایی که در پخش تیزرها می کنند و سانسورهای عجیبی که اتفاق می افتد، عملا جریان تیزر خیلی وقت ها تبدیل به ضدتبلیغ می شود. ممکن است حسن نیتی نزد مسئولان تلویزیون وجود داشته باشد اما شکل ارتباطشان به گونه ای است که ظاهرا کمک زیادی به سینما نمی کند.

انگیزه تان از ساخت «زادبوم» چه بود؟

«زادبوم» را با نگاهی میهن پرستانه ساختیم و بیشتر از اینکه به چشم فیلمی سینمایی به آن نگاه کنم، در راستای پروژه ای ملی آن را دیدم و همه تلاش خود را کردم تا حرفی که به آن اعتقاد داشتم را در قالب فیلمی سینمایی دربیاورم. حقیقتش سال های زیادی بود که دوست داشتم فیلمی درباره وطن بسازم که مفهوم اصلی داستانش، عشق به سرزمین مادری باشد و به دور از هرگونه شووینیسم سعی کردم در فیلم خود معنای واقعی و درست علاقه مندی به وطن را نشان دهم. از طرفی سال ها بود که فرار مغزها از ایران اذیتم می کرد که چرا خیلی راحت ثروت های واقعی این کشور به دلیل معضلات در حال از دست رفتن است. مغزهای پربار جوانان ما خیلی راحت از این کشور خارج شده و در اختیار دیگران قرار می گیرند و متاسفانه مسئولان هیچ کاری انجام نمی دهند و هیچ کس نیست که به این مسئله فکر کند.

هیچ وقت علت توقیف به شما اعلام نشد؟

هیچ کس به شکل مشخصی درباره دلیل توقیف «زادبودم» چیزی نگفت و این فیلم هیچ وقت مسئله ای نداشت و تنها تصور می کنم حسادت و دشمنی و تنگ نظری برخی ها باعث توقیفش شده بود. فیلم «زادبوم» در جشنواره فجر سال 1387 موفق بود و چهار سیمرغ گرفت. جالب این که آنقدر شرایط عدم اکران فیلم برایم بد گذشت که زمانی که اعلام شد می توانیم فیلم را نمایش دهیم، اصلا یادم نبود که «زادبوم» در جشنواره فجر آن سال چهار سیمرغ گرفته است و ما در تیزری که برای اکران فیلم طراحی کردیم، به سه سیمرغ اشاره کرده ایم و سیمرغ بخش بین المللی را که از جایزه آسیا پاسفیک گرفتیم، فراموش کردیم.

به طور غیررسمی دلیل توقیف «زادبوم» تعابیر سیاسی آن اعلام شده.

به هیچ عنوان دنبال تعابیر سیاسی در فیلم «زادبوم» نبودم. اصلا چنین نیتی را که برخی ها اشاره می کنند، نداشتم و این ها شیطنت ها و شرارت هایی است که آن زمان علیه من و فیلمم انجام دادند و هنوز هم گاهی ادامه دارد. من کاملا براساس نگاهی اعتقادی به خانواده ایرانی سراغ «زادبوم» رفتم. به هر حال انقلابی که در کشورمان انجام شده است، جدا از موارد مثبتش، نکاتی منفی را هم به دنبال داشت و باعث گسستگی شد که باید خیلی منطقی به آن نگاه کنیم.

چند نکته درباره بازی انتظامی در «زادبوم» که باعث شده این نقش به مذاق مخاطبان خوش بیاید

صلابت با زبان آلمانی

بازی عزت الله انتظامی در «زادبوم» از چند جنبه حائز اهمیت و واجد تحسین است. اولا فراموش نکنیم او در سن 84 سالگی جلوی دوربین رفته و این فیلم را بازی کرده است. او اما با قدرت و صلابت نقش را اجرا می کند و چیزی کم نمی گذارد. همان طور که ابوالحسن داودی می گوید، عزت الله انتظامی چه در مرحله فیلمنامه و چه هنگامی که جلوی دوربین می رفته وسواس فراوان داشته و می خواسته تصویری باورپذیر از نقش ارائه می دهد.

او نقش پدربزرگ خانواده را برعهده دارد و حالا گرفتار چالش زمان های از دست رفته است. فصل مواجهه او با نوه (بهرام رادان) در کشور آلمان و روی عرشه کشتی، پر است از حرف و نکته درباره مهاجرت و جلای وطن و دورافتادن از اصل خویش. عزت الله انتظامی این مفهوم را نه فقط در کلام که در تک تک اجزای چهره به باور مخاطب می نشاند. پیرمردی است جدی، گاهی تلخ اما در عین حال باطراوت. جمع این خصوصیات کاراکتر او را خواستنی می کند و نقشی بر نقش های موفق پیشین او افزوده است. به جمع این ها دیالوگ های که عزت الله انتظامی به زبان آلمانی بیان می کند را هم بیفزایید.

حتما می دانید او به دلیل حضور در آلمان، زبان این کشور را بلد است و در فیلم «زادبوم» به اقتضای نقش از آن استفاده کرده و عاملی بر جذابیت بیشتر نقش شده. از قضا بازی عزت الله انتظام به مذاق مخاطبان سینمارو هم خوش آمده و غالبا از آن تعریف کرده اند. کامنت هایی که در سایت سینماتیکت و سلام سینما به اشتراک گذاشته شده، موید این نکته است. مثلا یکی از کاربران که فیلم را دوست نداشته از بازی او تعریف کرده: «خالی از لطف نبود دیدن بازی بهرام رادان و آقای انتظامی که آلمانی حرف می زدن.»