چه کسی از جنگ با ایران سود می برد؟

در این تحلیل به قلم 'پاتریک جی. بوچنان' با عنوان 'چه کسی خواهان جنگ با ایران است و چرا؟' آمده است: 'روند تحولات در خاورمیانه به سمتی پیش می رود که امیدواریم شاهد روزی نباشیم تا بخواهیم بار دیگر نیروهای آمریکایی را برای ایجاد دمکراسی در خاورمیانه و این بار به کشوی چون ایران اعزام کنیم.
با وجود اینکه چند روز بیشتر به تعطیلات کریسمس نمانده است و روند تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی آمریکا نیز به نفع دولت ترامپ پیش می رود، اما معلوم نیست چه کسی و به چه علت نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل را واداشته است تا با تکیه به برخی اخبار خاص، گزارشی شبیه به یک اعلامیه و یا 'هشدار قبل از جنگ' را علیه ایران قرائت کند، گزارشی که نه تنها مبنای منطقی ندارد، بلکه واشنگتن را وارد جنگی با تهران می کند که به هیچ وجه به نفع آمریکایی ها نخواهد بود. 
ظاهرا در نطق خانم هیلی به گزارشی استناد شده، مبنی بر اینکه یک موشک ایرانی به سوی فرودگاه بین المللی ملک خالد ریاض شلیک شده بود، اما ولو اینکه شاید علائمی مبنی بر ساخت ایران بودن بر آن موشک حک شده باشد، اما باید پرسید که آیا موشک شلیک شده ضرورتا از خاک ایران و یا به دست نیروهای ایرانی در یمن به سوی ریاض شلیک شده است، یا خیر؟. 
این موشک در حالی از سوی انصارالله یمن به سمت ریاض شلیک شده که آنها به مدت 2 سال قربانی یک جنگ وحشیانه تحمیلی از سوی سعودی ها هستند، جنگی که با استفاده از هواپیماها، موشک ها، بمب ها و پهپادهای ساخت آمریکا انجام می شود و حوثی ها نیز معتقدند این موشک را به تلافی آنچه که سعودی ها بر سر کشور و ملتشان آورده اند به سوی فرودگاه ریاض شلیک کرده اند. 
در این صورت باید اذعان داشت که این حق قانونی یمنی ها است تا برای مقابله با دشمن و در واقع دفاع از خودشان به حملات خارجی واکنش نشان دهند، چرا که آنها مدت ها است در بغرنج ترین شرایط زیستی، یعنی کمبود شدید آذوغه بخور نمیر، دارو و انواع سوء تغذیه ها و بیماری های مهلک ناشی از این حملات سعودی ها بسر می برند تا جایی که رئیس جمهور آمریکا نیز اخیرا مجبور شد به سعودی ها هشدار دهد تا از محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمنی ها بکاهند. 
از آنجایی که هیچ سند و شاهدی برای زمان و نحوه دسترسی حوثی های یمن به این موشک ها که به احتمال بسیار ضعیف شاید توسط ایران ساخته شده باشد، وجود ندارد، اما باید از خانم هیلی پرسید که انگیزه او برای حمله به ایران چیست؟ آیا اقدام او بخشی از جنگ تبلیغاتی و یا برای کوبیدن بر طبل حمایت از جنگ بزرگ بعدی آمریکا در خاورمیانه است؟. 
شاید طبق آنچه خانم هیلی مدعی است 'به سختی می توان جنگ و یا گروه ترورویستی را در خاورمیانه پیدا کرد که نقشی از ایران بر خود نداشته و از آن تاثیر نپذیرفته باشد'، بتوان دلایلی هم برای اثبات این منطق جنگ افروزانه پیدا کرد، اما نباید فراموش کرد که ایران برخلاف ادعای خانم هیلی یک کشور شیعه است و در هیچ جنگ و یا اقدامی علیه غرب نقش نداشته است، در حالی که گروه تروریستی القاعده که برج های دوقلوی نیویورک را با کمک 15 تبعه سعودی فرو ریخت، سنی است. 
به همین نحو، گروه های ترویستی داعش، بوکو حرام در نیجریه، الشباب سومالی و جهاد اسلامی نیز هیچ کدام شیعه نیستند، بلکه همگی سنی مذهب هستند. 
باید از خود بپرسیم که ایران واقعا شروع کننده کدام یک از منازعات و جنگ های خاورمیانه بوده است؟ هیچ کدام.
چون این ما آمریکایی ها بودیم که جنگ افغانستان و عراق را شروع کرده بودیم؛ جنگ در لیبی نیز با ابتکار پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) آغاز شد. 
این آمریکا بود که جنگ مخوف داخلی سوریه را با اعطای کمک تسلیحاتی به شورشیان سنی مذهب آن کشور، آغاز و شعله ور کرد. 
روسیه و ایران تنها زمانی که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در آستانه سرنگونی قرار گرفته بود، به طرفداری از او در آن کشور پادرمیانی کردند. 
درباره هلال شیعی نیز باید بپرسیم واقعا چه کسی موجب شکل گیری این هلال از تهران، بغداد، دمشق تا بیروت شد؟. 
آیا غیر از این است که عراق در زمان حاکمیت صدام یک کشور سنی مذهب بود، اما این آمریکا بود که صدام سنی را سرنگون کرد و شیعیان را در بغداد به قدرت رساند؟. 
در سوریه نیز این آمریکا و شورشیان تحت حمایت سنی های عرب بودند که با تشکیل یک ائتلاف با القاعده سنی مذهب، پای ایران و شبه نظامیان شیعه را برای نجات بشار اسد به آن کشور کشاندند. 
در طرف دیگر، نه ایران، بلکه اسرائیل بود که در سال 1982 با اشغال جنوب لبنان جنبش شیعی حزب الله را شکل داد. 
حتی زمانی بود که خود اسحاق رابین، عالی ترین مقام اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با اشتیاق گفته بود 'این ما بودیم که اجازه دادیم غول شیعه از بطری خارج شود (اشاره به افسانه خروج غول چراغ جادوی سنباد)؛ آیا این همه به منزله آن نیست که آمریکا قصد دارد با آغاز جنگی دیگر علیه دشمنی بزرگتر از آنهایی که قبلا با آنها در خاورمیانه جنگیده بود، آثار شوم جنگ افزوی و خونریزی های که با دخالت های نظامی قبلی خود در منطقه به راه انداخته بود، را پاک کند؟!!. 
رئیس جمهور آمریکا نباید فراموش کند که قبل از اینکه خانم هیلی به عنوان غوغاسالار جنگ بخواهد آغازگر این نبرد شوم باشد، باید همه عواقب احتمالی این جنگ را هم برای آمریکا و هم برای خاورمیانه و حتی دوره ریاست جمهوری خودش در نظر بگیرد. 
باید بداند که این جنگ در خلیج فارس در درجه نخست موجب افزایش قیمت نفت، کاهش ارزش سهام بازارهای جهانی و حتی ایجاد شکاف میان آمریکا و همپیمانان اصلی آن در اروپا و آسیا خواهد شد و حتی قرارداد فروش 300 ایرباس بوئینگ به ایران نیز لغو خواهد شد. 
اگرچه شاید فکر کنیم آمریکا در جنگ هوایی، دریایی و موشکی خود علیه ایران بتواند دست برتر داشته باشد، اما از کجا می تواند نیروی زمینی استخدام کند تا با اعزام آنها به تهران بخواهد به اصطلاح خودش ملت ایران را دمکراتیزه کند؟. 
آیا ما آمریکایی ها فکر می کنیم از پس ایران خشمگین و زخم خورده (انتقامجو) امروز راحتر از ایرانی که جان کری با آن بر سر توافق هسته ای مذاکره کرده است، بر آئیم؟. 
آیا حزب الله لبنان از این پس به دنبال اهداف نرم آمریکایی در بیروت نخواهد گشت؟؛ آیا شبه نظامیان شیعه عراقی از این پس درپی هدف های آمریکایی در منطقه سبز بغداد نخواهند گشت؟ آیا اکثریت مردم شیعه بحرین و شیعیان منطقه نفت خیز شمال شرق عربستان ساکت خواهند بود و دست به قیام و یا شورش نخواهند زد؟. 
در این صورت کدام عرب منطقه خاورمیانه می تواند در این جنگ همپیمان آمریکایی ها باشد؟ این همه سوالاتی است که عدم پاسخ گویی دقیق و منطقی به آنها بی تردید هم به ضرر آمریکا و هم منطقه خاورمیانه خواهد بود.