رسوائی مجدد آمریکای ترامپ

شورای امنیت سازمان ملل در یک اقدام جدی و غیرمنتظره، سیلی محکمی را نثار آمریکای ترامپ کرد. هرگز انتظار نمی‌رفت که آمریکا با چنین رسوائی خیره‌کننده و انزوای تاریخی در شورای امنیت مواجه شود ولی قادر به درک و هضم این موضع انفعالی نباشد.

اگرچه نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل با توسل به انواع شیوه ‌های تطمیع و لابی گری سعی کرد این یکه تازی بدفرجام را به نتایج مورد انتظار ترامپ و صهیونیست‌ها نزدیک سازد اما هرچه بیشتر تلاش کرد، کمتر نتیجه گرفت و این رسوائی بزرگ و استراتژیک بر پیشانی آمریکا و ترامپ برای همیشه ثبت و ضبط شد. در واقع ترامپ و دستیارانش امیدوار بودند با هوچی‌گری بهانه‌ای برای کشاندن پای ایران به شورای امنیت باز کنند و تمام ناکامی‌های سیاسی خود را در پشت این بهانه‌های جدید پنهان سازند، برجام را بیهوده به حال خود رها کنند و یک اجماع جهانی علیه ایران و محور مقاومت را شکل دهند. اما همین ابزار‌های ناکارآمد ترامپ و دستیارانش علیه خود آنها به کار افتاده و انزوای سیاسی – تبلیغاتی آنها را رقم زده است.
انگلیسی‌های شرور سعی کردند با تکرار اراجیف نیکی هیلی برای ترامپ و صهیونیست ‌ها همراهانی را تدارک نمایند ولی آنها هم انزوای خود را به چشم دیدند و ناباورانه به شکست آمریکا در این کارزار خودساخته سیاسی - تبلیغاتی رضایت دادند. واقعیت این است که انگلیسی ها حتی در اروپا هم دچار انزوای زجردهنده‌ای شده‌اند و در پرتو آثار و تبعات برگزیت آینده‌ای در اروپای متحد و بدون مرز برای آنها متصور نیست.
جای تعجب است که ترامپ و دستیارانش براساس چه محاسبه‌ای ریسک این اقدام خود را پذیرفتند و تلاش کردند پرونده‌ای برای ایران در شورای امنیت باز کنند درحالی که پرونده سیاه عملکرد حاکمیت و نیروهای پلیس نژادپرست آمریکا علیه شهروندان آمریکائی به ویژه رنگین پوستان به یک افتضاح جهانی تبدیل شده و همه می‌دانند که آنچه در فرگوسن علیه سیاهان و در جریان سرکوب جنبش 99 درصدی آمریکا رخ داد، روی تاریخ را سیاه کرده است. ترامپ که تا دیروز ملت ایران را تروریست و حامی تروریسم قلمداد می‌کرد و اتباع 6 کشور مسلمان از جمله ایران را از ورود به آمریکا به بهانه تروریسم به کلی منع کرده، اکنون برای مردم ایران اشک تمساح می‌ریزد و ناگهان پرچمدار دفاع از حقوق بشر در ایران شده است.
ترامپ که در دیدار با فرماندهان و مقامات ارشد پلیس آمریکا به آنها درس خشونت و نژادپرستی می‌داد و تصریح می‌کرد که سرهای متهمان را به هر جا که ممکن است بکوبند، اکنون معلم اخلاق و حقوق بشر شده و درس مدارا می‌دهد! اگر بحث حقوق بشر ومنافع شهروندی در میان باشد، آسیب دیدگان و خسارت دیدگان از حوادث اخیر ایران باید در صدر فهرستی باشند که لازم است از حقوق آنها دفاع و حمایت شود.
ناگفته پیداست که تشر زدن به آمریکا نباید مانع توجه ویژه به ریشه‌های اغتشاشات اخیر شود. عاملان و آمران داخلی این اغتشاش باید به دقت و با حساسیت خاصی شناسائی، معرفی، محاکمه و مجازات شوند. کسی تصور نکند که با توجه خاص به نقش و تاثیر بیگانگان برای موج سواری می‌تواند از نگاه تیزبین ملت به دور بماند و به سمپاشی و شرارت با چراغ خاموش ادامه دهد.
علاوه بر این اگر قرار است علل و عوامل موثر در ناراضی تراشی‌ها مدنظر قرار گیرد، نباید «گزینشی» عمل شود و حب و بغض‌های سیاسی – جناحی در تحریک مردم، پنهان کاری درخصوص نقاط ضعف سایر قوا صورت گیرد و با اهداف خاص باندی برای انتقام جوئی از نظام اجرائی همراه باشد.
موضوع مهم‌تر به خرابکاری‌ها، ندانم کاریها و اقدامات غیراصولی دولت‌های نهم و دهم در آن دوره تاریک 8 ساله باز می‌گردد که امروزه حتی همکاران و نقش آفرینان همان دوره هم به تاثیر تخریبی آن رفتارهای جنجالی و فاقد پشتوانه کارشناسی در قلمرو سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اعتراف می‌کنند. اگرچه این اظهارنظرهای دیرهنگام نمی‌تواند چیزی را در ماهیت فاجعه ناشی از تکروی‌های آن تیم خودسر تغییر دهد ولی به وضوح نشان می‌دهد که نباید از این مسائل کلیدی غافل شد که آثار و تبعات تصمیمات غلط، غیرکارشناسی و تخریب گر، در زمینه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عموماً با تاخیر زمانی و به مرور زمان خود را نشان می‌دهد و در مقاطعی از دوران آشکار می‌شود که عاملان و آمران همان تصمیمات از صحنه غایبند و دمل‌های چرکین اقتصادی زمانی سرباز می‌کنند که طیف دیگری از مسئولین نظام، باید جوابگوی خرابکاری‌ها و ندانم کاری‌های پیشینیان باشند.
توجه ویژه به دشمنان قسم خورده هم نباید حساسیت ما را از خطرها و لغزش‌های ناشی از عملکرد دوستان نادان بکاهد و خرابکاران مدعی دلسوزی را به حال خود رها سازد تا همچون روزهای اخیر و به ویژه در شروع بحران کنونی، تیشه به ریشه انقلاب و نظام و جامعه بزنند و خود را در پشت شعارهای فریبنده مخفی کنند و بر نیات واقعی خود نیز سرپوش بگذارند.
کسانی که در آن دوره تاریک هشت ساله، قیمت ها را لحظه به لحظه بالا می بردند و ارزش پول ملی را به یک چهارم کاهش دادند و تورم را به بالای 40 درصد رساندند، نباید اجازه یابند بر عملکرد سیاه و غیرقابل دفاع خود سرپوش بگذارند و با قیافه اپوزیسیون، پرچمدار حوادث اخیر شوند. طبعاً اگر حساب و کتابی در کار باشد، آنها و حامیان سینه چاک دوران قدرتشان به عنوان سلسله جنبانان حوادث اخیر و به ویژه عوامل ایجاد بستر در طول زمان باید پاسخگو باشند تا فرصت نکنند خود را در پشت خشم و اعتراض مردم علیه بیگانگان شرور مخفی سازند.