اینک اسلام را چنان وصف نمایم که هیچکس پیش از من آن را وصف نکرده باشد: اسلام، تسلیم و سرسپردگى است، و تسلیم، یقین است، و یقین تصدیق است و تصدیق اعتراف است و اعتراف به جاى آوردن فرامین دین است و به جاى آوردن آن فرامین، عمل کردن است.»

حضرت علی (علیه السلام) در این حدیث نورانی شش مؤلفه ی اصلی را برای اسلام معرفی می فرمایند، به طوری که  این شش شاخصه، همانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل می باشند. اگر کسی از این مؤلفه های به هم پیوسته بر خوردار نباشد، چه بسا در زمره ی مسلمانان واقعی قرار نداشته باشد.

مؤلفه ی اول: تسلیم

اولین ومهمترین شاخصه ای که امام علی(علیه السلام) معرفی می نمایند، تسلیم می باشد. درتعریف تسلیم گفته شده، تسلیم عبارت است از، خضوع و انقیاد کامل در برابر حق و اوامر و نواهی خداوند متعال و پرهیز از هر اعتراضی که شایبه اعتراض نسبت به خداوند متعال را داشته باشد. برای نمونه، خداوند متعال پیروی از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) را بر اساس آیات و روایات واجب کرده است، انسان موحد وخدا پرست، انسانی که داعیه دار نام اسلام در پرونده خود می باشد، می بایست در برابر این فرمان الهی انقیاد کامل داشته باشد، و در پذیرش این امر الهی هیچ گونه اعتراضی نداشته و تسلیم امر الهی باشد.« وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا [حشر/7]آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید»به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)«الدِّینُ شَجَرَةٌ أَصْلُهَا التَّسْلِیمُ وَ الرِّضَا[2]دین اصلی است که ریشه آن تسلیم و رضا ست »

مؤلفه دوم:یقین

بعد از معرفی اولین شاخصه و رکن اصلی اسلام، نوبت به پله بعدی و حلقه دوم از این زنجیر به هم پیوسته می رسد. حضرت در ادامه می فرماید، تسلیم همان یقین است این مطلب گویا این را می خواهد برساند که تسلیم معنا نمی شود مگر به واسطه رسیدن به یقین، در واقع این موضوعات ارتباط تنگاتنگ دارند، و این شاخصه ها با وجود سایر مؤلفه ها تعریف می شوند. «یقین»‌عبارت است از اعتقاد ثابت و قطعی انسان به امری که مطابق با واقع بوده و با هیچ شبهه ای، هر قدر هم قوی،قابل زوال نباشد در واقع یقین یک باور قلبی می باشد که قلب را مطیع خود می کند و قلب به آن اعتراف می کند.حضرت ابراهیم (علیه السلام) با توجه به آنکه از حقیقت زنده شدن مردگان با خبر بود در جواب از خداوند متعال می فرماید: «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ [ تکاثر/7- 5] چنان نیست که شما خیال مى‌کنید اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمى‌کرد)! قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین خواهید دید»

«الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ثلاثٌ هُنَّ کمالُ الدِّینِ : الإخلاصُ ، و الیقینُ ، و التَقَنُّعُ[4] امام على علیه السلام : سه چیز کمال دین است: اخلاص ، یقین و قناعت پیشگى»

«امام رضا علیه السلام:اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛[5]ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.»

مؤلفه سوم: تصدیق

در مرحله ی قبل به باور قلبی در برابر اوامر و نواهی الهی دست پیدا کردیم، می بایست این باور قلبی را همراه با تصدیق اوامر الهی کنیم به طوری که اوامر و نواهی که از جانب خداوند متعال نازل شده اطاعت و پیروی از قرآن و حضرات معصومین علهیم السلام را قبول کنیم به طوری که این حالت باور قلبی راتایید می کند « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ [توبه /119] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید.

مؤلفه ی چهارم :اقرار

بعد از آنکه انسان موحد در مقابل خواست الهی تسلیم شد و این تسلیم رابه باور قلبی ارتقاء داد و در این باور قلبی راسخ و صادق بود و اوامر و نواهی الهی را قبول کرد، در مرحله بعد انسان می بایست این اعتقادات درونی که آنها را قبول کرده و حق پنداشته را می بایست در وادی عمل هم به منصه ظهور برساند.و بر حقانیت آنها شهادت دهد و واهمه ای در اقرار بر باور های قلبی حقه خود نداشته باشد، برای مثال کسی که ولایت حضرات معصومین(علهیم السلام) را به عنوان یکی از اوامر  الهی قبول کرده می بایست به پیروی از این ولایت مداری اقرار نماید. چه بسیار افرادی که از باور های اعتقادی و صحیح  در قلب خود برخور دارند، ولی به خاطر ملاحظه کاری های بی مورد نتوانسته اند در عرصه اجتماعی آنها را به منصه ظهور برسانند.

مؤلفه پنجم :اداء

از لحاظ لغوی اداء به معنای وفا کردن و ایفای نقش می باشد، با این توصیف، بعد از اقرار به باور های قلبی و بعد از اعتراف به حق بودن اموری که به آنها یقین پیدا کرده می بایست ایفای نقش کرده و به تبع اقراری که داشته، در وادی ادای شهادت و عمل کوتاهی نکرد.«قال امام علی  علیه السلام ـ و هُو یَدعو النّاسَ إلَى الجهادِ ـ : إنَّ اللّه َ قد أکْرَمَکُم بدِینِه ، و خَلقَکُم لعِبادَتِه ، فأنْصِبوا أنفسَکُم فی أداءِ حقِّهِ[6]امام على علیه السلام ـ هنگام فراخوان مردم براى جهاد ـ فرمود : خداوند شما را با دین خود گرامى داشت و شما را براى پرستش خویش بیافرید؛ پس در اداى حقّ او بکوشید»

مؤلفه ی ششم:عمل

آخرین شاخصه ای که امام علی (علیه السلام )معرفی می نماید، پایبندی به عمل در کنار علم و باور های قلبی می باشد.در واقع عمل کردن به داشته های خود مهمترین شاخصه درآداب و سنن اسلامی می باشد.به طوری که می شود ادعا کرد با کاهلی و سستی در این مرتبه،  پازل زیبایی که امام برای اسلام ترسیم کرده اند تکمیل نمی شود.«الإمامُ علیٌّ علیه السلام: اِعلَمُوا أنَّ کمالَ الدِینِ طَلَبُ العِلمِ و العَملُ بهِ بدانید که کمال دین در کسب علم و عمل کردن به آن است»

نتیجه گیری:

نتیجه ای که از این حکمت نورانی به دست می آید این است که به صرف یک ادعا نمی شود اثبات کرد که یک مسلمان واقعی هستیم در واقع اسلام دارای شاخصه های مهم و ارزشمندی می باشد، که اگر این شاخصه ها به طور کامل در وجود افراد قرار نگیرند، نمی شود به عنوان یک مسلمان کامل از آنها یاد کرد.