به گزارش مهر، ناصر شهریاری را نخستینبار در یکی از قسمتهای سریال "هزاران چشم" به کارگردانی کیانوش عیاری دیدیم. او در این فیلم در نقش نویسنده معلولی ظاهر شد که به دوست خواهرش دل میبندد و به او پیشنهاد ازدواج میدهد. این اواخر نیز با "وضعیت سفید" شهریاری را دوباره در تلویزیون دیدیم.

اما او که جز بازیگری نگارش فیلمنامه‌هایی را نیز در کارنامه هنری خود دارد، از سال ۸۷ به دنبال طی کردن مراحل ساخت نخستین فیلم خود است. مراحلی با ناهمواری‌های بسیار که گرچه در یک ماه اخیر به شدت به اجرا نزدیک شده بود و شهریاری هر بار از اتفاق تازه‌ای در مرحله پیش تولید فیلم تلویزیونی خود خبر می‌داد، اما در نهایت با شکست روبرو شد.

در حالی که با جدی شدن ساخت فیلم حتی شهریاری که تا آخرین گفتگو تاکید داشت تا قطعی شدن ساخت فیلم، ‌ خبری منتشر نشود، خواسته بود فیلمش با اتمام ساخت دیده شود و در بایگانی‌ها خاک نخورد.

شهریاری در این باره به خبرنگار مهر می‌گوید: یکی از روزهای سال ۸۷ بود که کیانوش عیاری به من زنگ زد و گفت همانطوری که تو را بازیگر کردم می‌خواهم تهیه‌کننده فیلمت شوم تا تو بتوانی یک فیلم کوتاه بسازی. گفتم شما هزار تا گرفتاری دارید. اما او پاسخ داد تو پسر با استعدادی هستی. من به او درعرض یک ماه ۱۵۰ طرح دادم با این حال گفت من گرفتارم و نمی‌توانم تو را برای این کار کمک کنم! سرکارت گذاشته بودم! من حالا سر کار خودم هستم و نمی‌رسم و وقت ندارم.

شهریاری در نمایی از مجموعه " وضعیت سفید "

وی ادامه می‌دهد: من بعد از این اتفاق فیلمنامه " ۲۴ ساعت مرخصی " را نوشتم که خیلی به دل خودم نشست. برای تهیه‌کنندگی آن سراغ آقای بابائیان رفتم اما او قبول نکرد. بعد از او پیش سید امیر سیدزاده رفتم و او همکاری با من را پذیرفت و بعد از خواندن فیلمنامه به من گفت این متن قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی را دارد. اما من گفتم احساس می‌کنم چنین قابلیتی ندارد.

این هنرمند معلول با اشاره به طرح موضوع ساخت این فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اظهار می‌کند: طرح " ۲۴ ساعت مرخصی " را همراه یکی دیگر از طرح‌های من به خانم نویسنده‌ای داده بودند و او با ادغام این دو طرح، یک فیلمنامه نوشته بود که من علاقه‌ای به آن نداشتم. سیدزاده نه مبلغی به این خانم داده بود و نه با او قرارداد بسته بود اما مدام کارگردان عوض می‌کرد و افرادی چون عبدالرضا کاهانی، سامان سالور، فاطمه گودرزی و شهره لرستانی را برای کارگردانی این فیلمنامه دعوت کرده بود.

شهریاری با بیان اینکه سیدزاده تا چند وقت پیش جواب تلفن او را می‌داده و دیگر جواب نمی‌دهد، تصریح می‌کند: حالا نویسنده هم ادعا می‌کرد که من باید ۱۰ میلیون بابت فیلمنامه به او خسارت بدهم در حالی که من نه این خانم را می‌شناختم و نه او را دیده بودم. تا اینکه مرکز گسترش بعد از دو سال فیلمنامه را رد کرد. آن زمان من درگیر " وضعیت سفید " بودم.

وی می‌افزاید: بعد از آن روزی برنامه " گلخانه " مرا دعوت کرد و من آنجا این موضوع را مطرح کردم. بعد از آن خواهر من منصوره شهریاری که استاد دانشگاه است و در دانشگاهشان انجمنی به نام کودکان استثنایی دارند وارد کار شد و قرار بود این انجمن سرمایه گذار این فیلم باشد. اما از آنجایی که من در سینما کار کرده‌ام و می‌دانستم هزینه فیلم لااقل چهار میلیون می‌شود احساس کردم اینها می‌خواهند ازمن سواستفاده کنند. با این حال دست به کار شدم و عده‌ای از عوامل " وضعیت سفید " را دعوت به کار کردم.

شهریاری هادی مقدم‌دوست و حمید نعمت‌الله را به عنوان بازنویس فیلمنامه و مشاور کارگردان معرفی می‌کند و ادامه می‌دهد: حتی بازیگر فیلم هم اول قرار بود عباس غزالی باشد، بعد از او حسین سلیمانی پای کار نشست و آخر ایمان صفا بازیگر " ۲۴ ساعت مرخصی " شد که سابقه بازی در " عملیات ۱۲۵ " را دارد. برای تصویربرداری حامد اوتادی که فیلمبردار " سعادت آباد " بود را آوردم. مجری طرح حمیرا نعمت‌الله بود و سعید بیات مدیر تولید و برنامه‌ریز، حسین کرمی و محمد فسهیم دستیاران کارگردان و اکبر اختریان و علی فروزانمهر مدیران تدارکات بودند که با مبالغ ناچیز حاضر به همکاری با این پروژه شدند.

وی در پایان دلیل لغو کار را اینطور شرح میدهد: در حالی که کار قرار بود سهشنبه هفته گذشته کلید بخورد و تمام عوامل آماده بودند، اما ساعت ۱۷ روز دوشنبه وزارت علوم به خواهر من اطلاع داد که بودجه آماده نیست و باید کار را عقب بیندازید. من خواهش میکنم کسانی که از سینما سردر نمیآورند با آبروی افراد بازی نکنند. اگر دوباره این اتفاق برای من بیفتد و سرمایهگذاری برای کارم پیدا شود، دیگر این عوامل دور هم جمع میشوند؟ سینما بازی نیست. تمام مجوزهای من باطل شد مجوزهایی مثل نیروی انتظامی، قبرستان، مترو و خیابان که به سختی به دستشان آورده بودم و تنها ۱۰ روز اعتبار داشتند. انگار همه مرا سرکار گذاشتهاند و این بعد از سه سال دوندگی واقعا ناراحت کننده است.