روز یکشنبه کرواتها به پای صندوق های رأی رفتند تا به عنوان بیست و هشتمین عضو، به ورودشان به اتحادیه اروپا رأی مثبت بدهند. در نهایت اینکه شهروندان کروات بعد از ۶ سال انتظار و چانه زنی، با ۶۷ درصد آراء به اروپا "آری" گفتند. رأیی که دولت برای بدست آوردن آن تاکنون ۶۰۰ هزار یورو هزینه کرده است.
الحاق اعضای جدید و گسترش مرزهای اتحادیه اروپا در حالی صورت می گیرد که با اوج گیری بحران یورو و زمزمه های بازگشت به پول ملی، تبعات منفی آن هنوز مثل شمشیر داموکلس بر سر اعضاء بحران زدۀ این نهاد سنگینی می کند و حتی طی ماه گذشته سکانداران قدرتمند اروپا یعنی مرکل و سارکوزی با طرح " اروپای دوسرعته " سعی کردند از دامنۀ بحران بکاهند. بدین معنا که کشورهای قویتر اروپا در رده ای بالاتر و اقتصادهای ضعیف تر در پله ای پایین تر قرار گیرند و این سلسله مراتب در تبادلات درون قاره ای نیز مورد توجه قرار گیرد.

بسط و گسترش مرزهای اتحادیۀ اروپا که زمانی با هدف محدود کردن دامنۀ نفوذ روسیه صورت گرفت و در معاهداتی همچون ماستریخت و روم نیز بر آن تأکیده شده بود، به نظر می رسد امروز کارآیی خود را از دست داده و سیاست وارد کردن کشورهای ضعیف تر به این ساختار بیش از آنکه فرصتی برای تجدید حیات اروپا باشد، به دردسر اقتصادی و پیچیده تر شدن کلاف بحران منجر شده است. بر کسی پوشیده نیست که شرایط امروز اقتصاد جهانی با سالهای آغازین تأسیس اتحادیه اروپا متفاوت است و نمی توان به این سادگی و آن هم در مقابل سیاست های محتاطانۀ اعضایی همچون انگلستان، به سیاستگذاری دست زد.
از این رو بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان بر این باورند که گسترش اتحادیه اروپا ضربه ای به همبستگی و همگرایی اروپا بوده و حتی این روند را دستخوش تزلزل خواهد کرد. به خصوص کشورهایی که به لحاظ اقتصادی بسیار ضعیف بوده و از لحاظ سیاسی وابستگی چندانی به اتحادیه ندارند، می توانند با رویکرد خود حتی سبب تضعیف این نهاد شوند. بدین معنا که این کشورهای کوچک به لحاظ سیاسی و امنیتی خود را در جرگه ها و بلوک های دیگر تعریف می کنند اما به لحاظ اقتصادی و برای انتفاع از موقعیت های ویژۀ اقتصادی اروپا، خود را در قالب اتحادیه تعریف می کنند.
طرح اروپای دوسرعته نیز تا حد زیادی برای کاهش و جلوگیری از همین سیاست ها و رویکرد دوگانۀ اعضای جدید بود. این طرح که پیشتر نیز از سوی آلمانها مطرح شده بود، مورد توافق همۀ اعضاء واقع نشد و به خصوص کشورهای بسیار کوچک نسبت به آن معترض شدند. چرا که می خواستند همسو و همزمان با کشورهای بزرگ اتحادیه رشد کنند.
دوم اینکه در ساختار اتحادیه اروپا رأی گیری از اهمیت زیادی برخوردار است. هرچند گاهی اوقات به خاطر قلت و یا کثرت اهمیت کار، ممکن است مسئله به تعویق بیفتد، اما اروپا نمی تواند برای همیشه این مسئله را به تعویق بیندازد. سوم اینکه تصمیم در مورد الحاق برخی از کشورها از مدتها پیش گرفته شده بود و کشورهای بزرگ نیز دیگر نمی توانستند این مسئله را تعویق بیندازند. شاید آنچه که سبب تسریع روند الحاق کرواسی به اروپا شد، عضویت این کشور در سازمان ناتو طی سالهای اخیر بوده باشد. کشور کوچکی با ۴،۲ میلیون نفر جمعیت که بعد از جدایی از یوگسلاوی سابق، استقلالش را در سال ۱۹۹۱ به دست آورد، شاید کمی عجیب باشد که به این سرعت ورودش را به خانوادۀ بزرگ اروپایی جشن بگیرد؛ چرا که بحران یورو تاکنون پروسۀ عضویت بسیاری از کشورهای اروپایی به اتحادیه را به حالت تعلیق درآورده است.
از سویی این مسئله را نباید از نظر داشت که در کنار همۀ تبعات منفی این الحاق، افزایش وزن سیاسی اتحادیه اروپا یکی از تأثیرات مثبت گسترش این نهاد خواهد بود که می تواند بر دامنۀ نفوذ مسکو نیز تأثیر گذار باشد. نگاه واقع بینانه آنست که به رغم اندک بودن مزیت های این تصمیم همه جوانب آن در حوزۀ ملی و منطقه ای نیز مورد توجه قرار گیرد.
اتحادیه اروپا از بدو تأسیس سودای گسترش مرزهایش را در سر می پَروراند و قصد داشت با عبور از روسیه حتی برخی از کشورهای آسیایی را به نیز به خود ملحق کند. سودای تبدیل شدن به ابرقدرت بزرگی که توان برابری سیاسی، اقتصادی و امنیتی با ابرقدرتهای بزرگ را داشته باشد، مهمترین آرمان اروپاست. اما هم اکنون بحران اقتصادی این بلندپروازی ها را متوقف ساخته و به نظر می رسد قارۀ سبز تا زمان دستیابی به ثباتی اندک جرأت ریسک های بزرگتر را نداشته باشد.
*سفیر اسبق ایران در آلمان