به گزارش مهر,تماشای مستند دوبلور ساکت هر مخاطب علاقه مند به آثارمستند به ویژه فیلم هایی درباره بیوگرافی شخصیت ها را به وجد و هیجان می آورد. فیلم محصول مرکز گسترش سینمای تجربی و شرکت پرشیا فیلم کانادا است که در خلال ۷۴ پنج دقیقه پرده از راه سر به مهر غیبت طولانی و رو به فراموشی یکی از چهره های شاخص عالم دوبلاژ ایران آرشاک غوکائیان بر می دارد و در کلیت گزارش مفصل و شنیدنی از زبان گفتگوشونده ارائه می کند.

در این مستند آرشاک مردی نحیف و فعال را نشان می دهد که در غربت به کاری غیر از کار اصلی اش یعنی دوبله فیلم می پردازد. در تورنتو او پایه انگشتری طلاسازی می کند و به کار خود ادامه می دهد تا اینکه در نماهای بعدی و متفاوت جلوی دوربین شاهرخ بهر العلومی می نشیند و به تفسیر کامل از زندگی اش در غربت و نحوه مهاجرت خود از ایران می پردازد.

انتخاب زوایای دوربین و ثبت چهره هنرمند با اظهارنظر خود به زبان و لهجه تهرانی جذابیت اثر را دو چندان می کند. دقت فیلمساز در شناخت از شخصیت محور این مستند مخاطب را به آگاهی کامل از درونیات، خواسته ها، علائق، روحیات، بی بهره گی و خامی و آرزوهای پایدار آرشاک می رساند.

جوان خوش صدای دیروز اینک با بیانات و اظهارات تند و شتاب زده و بدون به کار بردن جملات و واژه های بیگانه یا انگلیسی که از ویژگی های ایرانیان غرب نشین است صدایش کم کم برای مخاطب روشن تر می شود که تصاویر پی در پی نیم تنه و چهره خسته و پا به سن گذشته او را شاداب تر می کند. هنرمند بی اینکه نیاز به گفتن باشد نیاز به تجلیل و تکریم دارد و این مستند توانسته است از پس این مهم برآید و البته در این میان طراحی بصری و حرکت دوربین ویدئویی فیلمساز در رساندن پیام که با مهارت عمل می کند بی تاثیر نبوده است.

تلاش و همت فیلمساز در تکمیل اثر ظاهرا مشکل و وقت گیر بوده که با زمان سنجی صحیح و تدبیر به موقع فیلم کلید خورده است. از قرار معلوم و بنا بر شنیده ها عدم همکاری آرشاک با فیلمساز در بدو امر و مقدمات ساخت این مستند زمانی را به خود اختصاص داده که با تلاش و رایزنی بحر العلومی موفق می شود بر سرسختی و سماجت آرشاک پیروز شده و او را مجاب کند تا مقابل دوربین بنشیند که سرانجام حاصل کار مستندی جان دار و جذاب از آب درآمده است.

نیمه نخست فیلم آرشاک به چگونگی سفر و خروج خود از کشور اشاره می کند و سفر به ارمنستان و یونان و سپری شدن حدود ۳۰ سال که سرآخر در تورنتو اقامت کرده و به شغل زرگری به قول خودش می پردازد اگر چه در مصاحبه هایش خود را پایه انگشتری سازی موفق جلوه می دهد اما رفته رفته از حسرت فروخورده اش نسبت به عشق دیرینه خود یعنی دوبله و جایگاه خود در عالم دوبلاژ در ایران که برکسی پوشیده هم نیست لب به سخن می گشاید و معلومات ارزنده ای در اختیار مخاطب قرار می دهد.

چهره آرشاک عزلت نشین در نماهای دور و نزدیک در تورنتو حکایت از مردی دارد که ناگفته های بسیار را با خود که به سرگردانی و یا سردرگمی او هم اشاره دارد می خواهد با شنونده ای در میان بگذارد. او با قامتی استوار و گام های تند در خیابان ها قدم می زند در ایستگاه منتظر اتوبوس یا قطار می نشیند و دوربین او را در قاب جای می دهد. ۹۰ روز تساوی در لانگ شات و فشرده شدن دیوارها و تابلوها و گاودریل خیابان هایی که آرشاک در آنجا پرسه می زند بسیار دیدنی و از یک ترکیب بصری فوق العاده که به عکاسی حرفه ای اجتماعی نزدیک تر می ماند شوق تماشای فیلم را از تماشاچی سلب نمی کند.

حضور بازیگران سینمای ایران در مصاحبه ها و در جایگاه شنونده صحبت های آرشاک جنبه دیگری از تجلیل و تقدیر بازیگراز یک هنرمند دیگر است و این تصاویر تاثیر و البته کارکردی تماتیک و نمادین هم بر جای می گذارد. فیلم سرشار از لحظات و تصاویر متعدد است که لابه لای سخنان آرشاک به نمایش در می آید و تاییدی بر گفته های او می کند و تنوع و غنای بهتری به مدت زمان نمایش فیلم می بخشد.

آرشاک از تجارب، مهارت ها و آرزوهایش حرف می زند که یکی شان بازگشت به وطن و ادای نذری قدیمی نسبت به امام رضا(ع) و نیز دیداری دوباره با جاده قدیم شمیران و محله هایی که روزگاری در جوانی و در اوج در آن تردد می کرد است. صحبت های وی هرگز تماشاچی را دچار ملال نمی کند بلکه بیشتر کنجکاوی او را نسبت به جایگاه و هنرش بر می انگیزاند حتی گاهی با حرکاتش و تغییر صدایش که بر استعداد بازیگری اش دلالت دارد مخاطب را به دنبال خود می کشاند. نیمه پایانی دوبلور خاموش تحقق آرزوی دیرینه آرشاک برای بازگشت به وطن که البته به همت و تلاش و عزم فیلمساز صورت گرفته به خوبی روایت شده که از عناصر تشکیل دهنده فیلم متعهد و رسانه مستند مسئولیت پذیر به شمار می آید.

تصاویر ترک تورنتو و سوار بر هواپیما و دنبال کردن نگاه های کنجکاوی برانگیز کودکانه از پنجره هواپیما و ورود به فرودگاه تهران و استقبال و تجلیل از او و نمایش ادای نذر و احترام به امام رضا(ع) و حضور در حرم از نکات جذاب و بارز این شخصیت نسبتا پیچیده است و همانند مستندهای تعهدنگار شاهد حضور دیگر چهره های شاخص دوبلاژ می شویم که به اظهارنظر در مورد آرشاک به عنوان همکار و یار قدیمی و ذکر خاطره و ادای احترام به او بخش دیگر این مستند به شمار می آید.

و از یاد نبریم صدای راوی فیلمساز که در خط سیر و تعقیب آرشاک جهت به تصویر کشیدن وی صحبت های جذابی به گوش می رسد که اساسا پس از دیدار و کشف دوباره هنرمند عزت نشین سرآخر نتوانسته ساعت خراب شده همسرش را تعمیر کند بلکه با دستی پر از آن محله و یا بازار بازگشته است.

دوبلور ساکت مستندی خوش ساخت و هیجان انگیز است که جنبه های نوستاژیکش حتی از طراحی بصری آن پیشی می گیرد. دیدن این مستند را توصیه می کنم و نباید فرصت تماشای دوباره آن را از دست داد.

شاهرخ بحرالعلومی مستند سازی متعهد است و ثابت می کند که نما را می شناسد به ویژه تنوع در پرداخت جزئیات دقیق نگاه او را متمایز می کند به امید تماشای آثار دیگری از مستندسازان متعهد و صاحب ذوق دیگر