به گزارش افکار نیوز به نقل ازشرق،مردي كه متهم است پسر جواني را با ضربات كارد به قتل رسانده در پي نقض حكمش در ديوان عالي كشور براي بار دوم پاي ميز محاكمه رفت. به گزارش خبرنگار ما، اين مرد كه مهران نام دارد متهم است مهر سال ۸۷ جواني به نام كامران را در دماوند به قتل رسانده است. وقتي جسد كامران توسط ماموران در خيابان كشف شد شاهداني كه در اين درگيري حضور داشتند به پليس گفتند مهران ضارب است. ماموران پليس با توجه به گفتههاي شاهدان مهران را بازداشت كردند. متهم كه در ابتدا مدعي بود قتلي را انجام نداده بعد از چندين روز بازجويي لب به اعتراف گشود و گفت كامران را كشته است. وقتي پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه رفت، هيات قضات شعبه ۷۴ دادگاه كيفرياستان تهران مهران را محاكمه كردند. در اين جلسه مهران مدعي شد اعترافاتش تحت فشار بوده و چنين كاري نكرده است. با اين حال با توجه به اعترافات قبلي متهم و با توجه به اينكه شاهدان هم در اين خصوص شهادت داده بودند راي بر قصاص اين مرد صادر شد. حكم صادره مورد اعتراض قرار گرفت و ديوان عالي كشور دلايل را براي محكوميت متهم كافي ندانست و آن را نقض كرد. با توجه به نقض حكم پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد و روز گذشته مهران يكبار ديگر پاي ميز محاكمه رفت. در ابتداي جلسه شفيعي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست خطاب به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفرياستان تهران گفت: متهم وقتي به عنوان ميهمان نزد خواهرزادهاش رفته بود وارد اين درگيري شد و كامران را با ضربه چاقو به قتل رساند. او هرچند در ابتدا مقاومت كرد، بعد از چند وقت قتل را گردن گرفت ضمن اينكه شاهدان هم عليه او شهادت داده و گفتهاند مهران مقتول را به قتل رسانده است. نماينده دادستان تهران در مورد اعترافات متهم گفت: مهران در جلسات بازجويي در ابتدا گفته است: من مرتكب قتل نشدم شايد وقتي داشتم دست مقتول را ميپيچاندم تا مرا نزند چاقو وارد شكمش شد. او چند روز بعد اعتراف كرده خودش چاقو داشته و دست به قتل زده است. اين در حالي است كه شاهدان هم گفتهاند وقتي مهران وارد درگيري شد چاقو داشت و به كامران حمله كرد. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني دارم. در ادامه اوليايدم در جايگاه حاضر شدند و دوباره براي متهم درخواست صدور حكم قصاص كردند. سپس مهران به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: من قتل را قبول ندارم. هرچه در آگاهي گفتهام دروغ است. او درباره حادثه گفت: آن روز من ميخواستم به سر كارم در جاده هراز بروم. برف زيادي باريده و جاده بسته شده بود. به همين دليل تصميم گرفتم براي ديدن خواهرزادهام به محل كار او بروم. خواهرزادهام در محلي كه قتل اتفاق افتاد كار و زندگي ميكرد. وقتي وارد اتاق خواهرزادهام شدم، خوابيدم. در حالت خواب و بيداري بودم كه صداي درگيري شنيدم و خوب كه دقت كردم متوجه شدم مقتول بر سر ريختن زباله با كسي دعوا ميكند. بيرون رفتم و ديدم چند نفر باهم درگير هستند. آنها فحاشي ميكردند و همديگر را ميزدند. اين اتفاق مقابل در اتاق خواهرزادهام افتاد و من فقط داشتم نگاه ميكردم. بعد هم به اتاق رفتم و داشتم تلويزيون تماشا ميكردم كه ماموران به اتاق ريختند و مرا گرفتند. در حاليكه هيچ نقشي در قتل نداشتم. او در مورد گفتههاي شاهدان گفت: من اين حرفها را قبول ندارم و فكر ميكنم آنها غرضورزي كردهاند. باز هم تكرار ميكنم اتهامم را قبول ندارم و در اداره آگاهي تحت فشار بودم. در اين هنگام قاضي دادگاه خطاب به مهران گفت: تو نزد بازپرس هم اعتراف كردي در آن زمان كه تحت فشار نبودي.مهران جواب داد: من تناقضگوييهاي زيادي داشتم. چرا به اين تناقضگوييها توجه نميكنيد. من براي ديدن خواهرزادهام رفته بودم و دليلي نداشت با خودم چاقو ببرم. هرچند سابقهدار هستم و همين باعث شده ظن نسبت به من بيشتر شود اما قتل كار من نبود. سپس وكيل مدافع متهم دفاعيات خود را مطرح كرد. در پايان هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.