به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، متن کامل سخنرانی باراک اوباما در جمع اعضای در اجلاس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک به شرح زیر است.



***

" صبح به خیر. می‌خواهم از هیئت مدیره آیپک تشکر کنم. مانند همیشه، خوشحالم که دوستان قدیمی خود را در هیئت نمایندگان «شیکاگو» می‌بینم. همچنین می‌خواهم از اعضای کنگره که امروز در کنار ما هستند، و ظرف چند روز آینده با شما صحبت خواهند کرد، تشکر کنم.

شما برای حفظ شراکت میان اسرائیل و آمریکا سخت تلاش کرده‌اید. و به خصوص می‌خواهم از دوست صمیمی خود، و رهبر کمیته ملی دموکراتیک، «دبی واسرمن شولتز» تشکر کنم.

خوشحالم که سفیر کشورم در اسرائیل، «دان شاپیرو»، اینجا در کنار ماست. می‌دانم که «دان» در مأموریت جدیدش در حال کار روی زبان عبری خود است، و از کمک دائم او به اسرائیلی‌ها قدردانی می‌کنم.

همچنین خوشحالم که توسط چندین مقام اسرائیلی، شامل «مایکل اورن»، سفیر اسرائیل، با هم در ارتباط هستیم. و فردا، منتظر استقبال از «نتانیاهو»، نخست وزیر، و هیئت همراهش در کاخ سفید هستیم.

هر بار که به آیپک می‌آیم، از دیدن این همه جوان در اینجا بسیار تحت تأثیر قرار می‌گیرم – دانشجویانی از سراسر کشور که صدای خود را به گوش همه می‌رسانند و در مناظرات دموکراتیک ما شرکت می‌کنند. شما میراثی گرانبها از بیش از شش دهه دوستی میان آمریکا و اسرائیل را با خود دارید. و شما این فرصت – و مسئولیت – را دارید تا در این دنیا اثرگذار باشید. برای گرفتن انگیزه، می‌توانید به شخصی نگاه کنید که حضور او در این کنفرانس مایه افتخار است – دوست من، «شیمون پرز».

«پرز» در دنیایی بسیار متفاوت با اینجا، در یک دهکده کوچک یهودی در کشور لهستان و چند سال پس از پایان جنگ جهانی اول متولد شد. اما قلب او همیشه با اسرائیل، سرزمین تاریخی یهودیان، بوده و هنگامی که یک پسربچه بود، از خشکی و دریا به سوی «خانه» مهاجرت کرد.

وی در طول زندگی خویش برای استقلال اسرائیل، و برای صلح و امنیت، جنگیده است. به عنوان عضو «هاگانا»، عضو «کنست»(پارلمان اسرائیل)؛ به عنوان وزیر دفاع و امور خارجه؛ به عنوان نخست وزیر و به عنوان رئیس - «شیمون» به ایجاد کشوری که امروزه شکوفا شده است، کمک کرد: کشور یهودی اسرائیل. اما ورای این دستاوردهای خارق‌العاده، او ندای معنوی قدرتمندی بوده است که به ما یادآوری می‌کند حق باعثرسیدن به قدرت می‌شود – نه برعکس.

«شیمون» یک بار داستان مردم یهودی را این گونه توصیف کرد که «قلاب سنگ، تیر و اتاق گاز می‌تواند انسان را از بین ببرد، اما نمی‌تواند ارزش‌های انسانی، مقام و آزادی وی را از بین ببرد.»

او با این ارزش‌ها زندگی کرده است. او به ما آموخته که بیشتر از خود سوال کنیم، و با مردم دیگر بیشتر همدلی کنیم. من از کار او در زندگی و معنویت او خوشنود هستم، و باعثافتخارم است که اعلام کنم اواخر بهار همین سال، «شیمون پرز» را به کاخ سفید دعوت می‌کنم تا بزرگ‌ترین افتخار شهروندی آمریکا را به او بدهم – مدال آزادی رئیس جمهور.

این جایزه به طرق مختلف سمبل روابط گسترده‌تری است که کشورهای ما را به هم متصل می‌کند. آمریکا و اسرائیل منافع مشترکی دارند، اما ما ارزش‌های انسانی که «شیمون» درباره آن صحبت کرد را نیز داریم. تعهد به مقام انسانیت، عقیده به این که آزادی حق تمام مخلوقات خداست. تجربه‌ای که به ما نشان می‌دهد دموکراسی تنها شکل کشورداری است که می‌تواند واقعاً پاسخگوی خواسته‌های شهروندان باشد. بنیان‌گذاران پیشین آمریکا این حقیقت را درک می‌کردند، همان‌گونه که نسل بنیان‌گذاران اسرائیل درک می‌کردند.

دقایقی پس از آن که اسرائیل اعلام استقلال کرد، «ترومن» رئیس‌جمهور آمریکا،[دلیل] تصمیم خود را مبنی بر به رسمیت شناختن اسرائیل به خوبی اظهار کرد: «من پیش از آن که اسرائیل تأسیس شود به آن اعتقاد داشتم. معتقدم این رژیم آینده باشکوهی پیش رو دارد؛ نه صرفاً به عنوان یک کشور مستقل دیگر، بلکه همچنین به عنوان تجلی ایده‌آل‌های بزرگ تمدن ما.»

مردم آمریکا پس از گذشت بیش از شش دهه، هنوز این اعتقاد را حفظ کرده‌اند. بله، ما با اسرائیل پیوند خورده‌ایم، به خاطر منافع مشترکی که داریم؛ امنیت جوامعمان؛ آینده روشن برای مردممان؛ و مرزهای جدیدی از علم که جهان را روشن خواهد کرد. اما این ایده‌آل‌های ما هستند که بنیان اصلی رابطه ما را تشکیل می‌دهند. به خاطر همین است که تعهد آمریکا به اسرائیل در دوران رؤسای‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه، و رهبران مختلف کنگره از هر دو حزب پایدار مانده است. در آمریکا، حمایت ما از اسرائیل حزب نمی‌شناسد؛ و همین‌گونه هم باید باقی بماند.

تلاش «آیپک»(«کمیته فعالیت‌های سیاسی آمریکا و اسرائیل») به طور دائم این پیوند[آمریکا و اسرائیل] را پرورش می‌دهد. و به خاطر کارآمد بودن «آیپک» در اجرایی کردن مأموریتش، می‌توانید منتظر باشید که در چند روز آینده، ‌ بسیاری از مقامات منتخب سخنان فاخری درباره تعهدشان به رابطه آمریکا و اسرائیل بگویند. اما اگر می‌خواهید تعهد من را بسنجید، نیازی نیست حرف‌هایم را باور کنید؛ به اعمالم نگاه کنید. چرا که من در طول سه سال گذشته، در مسند ریاست‌جمهوری آمریکا، تعهدم به اسرائیل را حفظ کرده‌ام. ما در هر تقاطعی، در هر مشکلی در این مسیر، همراه اسرائیل بودیم؛ یک‌یک دفعات. من چهار سال پیش در مقابل شما ایستادم و گفتم که «امنیت اسرائیل مقدس است؛ قابل مذاکره نیست.»

راهنمای اعمال من به عنوان رئیس‌جمهور همین اعتقاد بود. حقیقت این است که تعهد دولت من به امنیت اسرائیل، بی‌مانند است. همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی ما هیچ‌گاه تا این حد نبوده است. تمرین‌ها[ی نظامی] مشترک ما هیچ‌گاه تا این حد قدرتمند نبوده است. علی‌رغم شرایط بد بودجه‌ای، کمک‌های امنیتی ما[به اسرائیل] هر سال افزایش پیدا کرده است. ما اکنون در ظرفیت‌های جدیدی سرمایه‌گذاری می‌کنیم. فناوری‌های پیشرفته‌تری را در اختیار اسرائیل قرار می‌دهیم؛ آن نوع محصولات و سیستم‌هایی که فقط در اختیار نزدیک‌ترین دوستان و متحدان ما قرار می‌گیرند. و اشتباه نکنید: ما هر کاری لازم باشد می‌کنیم تا برتری کیفی ارتش اسرائیل را حفظ کنیم؛ چون اسرائیل همیشه باید توانایی دفاع از خود را داشته باشد، خودش و در مقابل هر تهدیدی.

این اقدامات به اعدادی روی یک صفحه کاغذ محدود نمی‌شود. من به عنوان یک سناتور با نیروهای اسرائیلی در مرزهای لبنان صحبت کردم. از خانواده‌هایی در «سدرت» دیدار کرده‌ام که ترس شلیک موشک را از نزدیک حس کرده‌اند.

به خاطر همین هم به عنوان رئیس‌جمهور، بودجه‌هایی حیاتی را برای سیستم موشکی «گنبد آهنی»(«آیرن دوم») در اختیار اسرائیل قرار داده‌ام که موشک‌هایی را متوقف کرده‌اند که ممکن بود خانه، بیمارستان و مدارسی را در شهرها و دیگر جاها هدف قرار دهند. اکنون کمک ما شامل ظرفیت‌های دفاعی اسرائیل می‌شود تا اسرائیلی‌ها بتوانند بدون ترس از موشک‌ها بالستیک و غیره زندگی کنند. چرا که هیچ خانواده‌ای، هیچ شهروندی نباید با ترس زندگی کند.

ما همان‌طور که کمک‌های امنیتی در اختیار اسرائیل قرار دادیم، با دیپلماسی خود نیز به این رژیم کمک کرده‌ایم. زمانی که گزارش «گلدستون» ناعادلانه اسرائیل را مورد انتقاد قرار داد، ما با آن مقابله کردیم.

زمانی که اسرائیل به تنهایی درگیر پیامدهای حادثه کاروان آزادی بود، ما از این رژیم حمایت کردیم. زمانی که از «کنفرانس جهانی ضد نژادپرستی» تقدیر می‌شد، ما آن را بایکوت کردیم، و تا همیشه هم این نظریه را رد می‌کنیم که صهیونیسم همان نژادپرستی است. وقتی قطع‌نامه‌های یک‌جانبه در شورای حقوق بشر مطرح می‌شود، ما با آن‌ها مخالفت می‌کنیم. زمانی که دیپلمات‌های اسرائیلی در قاهره ترس جان خود را داشتند، ما دخالت کردیم تا آن‌ها را نجات دهیم.

وقتی دیگران تلاش می‌کنند اسرائیل را بایکوت یا از آن سلب مالکیت کنند، ما در مقابل آن‌ها خواهیم ایستاد. و هر زمان که دیگران تلاش کرده‌اند تا اسرائیل را غیر مشروع جلوه دهند، دولت من در مقابل آن‌ها ایستاده است. بنابراین دیگر نباید حتی یک ذره شک وجود داشته باشد: هر گاه شرایط وخیم شود، من از اسرائیل حمایت خواهم کرد.

بنابراین اگر در این فصل[انتخابات] سیاسی، سؤالاتی را درباره حمایت دولت من از اسرائیل می‌شنوید، به یاد داشته باشید که این سؤالات پشتوانه‌ای از حقایق ندارد. و به یاد داشته باشید که رابطه آمریکا و اسرائیل بیش از آن اهمیت دارد که تحت تأثیر سیاست‌های حزبی قرار بگیرد. امنیت ملی آمریکا بیش از این اهمیت دارد. امنیت اسرائیل بیش از این اهمیت دارد.

البته افرادی هستند که تعهدات امنیتی و دیپلماتیک من را به چالش نمی کشند، بلکه پیگیری مداوم دولت من از صلح بین اسرائیل و فلسطینی ها بحثمورد چالش آنها است. پس بگذارید این را به آنها بگویم: من بخاطر تعقیب صلح هیچ گونه عذرخواهی نمی کنم. خود رهبران اسرائیل ضرورت صلح را درک می کنند. نخست وزیر نتانیاهو، باراک وزیر دفاع و رئیس جمهور پرس، همه آنها خواهان اسرائیلی امن هستند که پهلوبه پهلوی یک دولت مستقل فلسطینی زندگی کند. من معتقدم صلح اساساً به نفع امنیت اسرائیل است. واقعیتی که اسرائیل با آن مواجه است از تغییرات جمعیتی گرفته تا پیدایش تکنولوژی های جدید و یک محیط بین المللی بسیار دشوار تصمیمی قاطع درباره این مسئله را ایجاب می کند. و من معتقدم صلح با فلسطینی ها، بدلیل باور مشترک ما به خودمختاری، همسو با ارزش های بنیادی اسرائیل است و دلیل دیگر این است که جایگاه اسرائیل بعنوان یک دولت یهودی و دموکراتیک باید حفظ شود.

البته، دستیابی به صلح دشوار است. اینکه چرا طی شش دهه نتوانسته اند به صلح دست یابند دلیل دارد. تحولات و عدم قطعیت در همسایگی اسرائیل - از خشونت های وحشتناک در سوریه گرفته تا انقلاب و تحول در مصر این امر را دشوارتر ساخته است. و اختلاف میان رهبران فلسطینی کار را باز دشوارتر می‌کند، برجسته ترین نمونه تداوم طرد حق وجودیت اسرائیل توسط حماس است. اما هرچقدر این کار سخت باشد ما نباید بدبین یا ناامید شویم. تغییراتی که در منطقه در حال رخ دادن است صلح را بااهمیت تر می کند نه اینکه از اهمیت آن بکاهد. و من این مسئله را روشن کرده ام که صلح پایدار نخواهد بود مگراینکه مسائل و نگرانی های امنیتی اسرائیل درنظرگرفته شود. به این دلیل است ما همچنان اصرار داریم رهبران کشورهای عربی دست خود را به سوی اسرائیل دراز کنند و همچنان از معاهده صلح با مصر حمایت می کنیم.

به این دلیل است که اسرائیل را تشویق می کنیم در تعقیب صلح راسخ باشد و بر این امر مصر بوده ایم که طرفین فلسطینی باید حق وجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته، خشونت را کنار گذاشته و از قراردادهای موجود تبعیت کنند. و به این دلیل است که دولت من پیوسته هرگونه تلاشی برای مذاکرات میانبر یا اعمال توافق بر طرفین را رد کرده است.

سال گذشته، مقابل شما ایستادم و متعهد شدم که: «آمریکا در مقابل هرگونه تلاشی برای تجزیه اسرائیل در سازمان ملل خواهد ایستاد». همانطور که همه می دانید، من همچنان روی عهد خود هستم. ماه سپتامبر گذشته، من مقابل مجمع عمومی سازمان ملل ایستادم و باز تصریح کردم که برای برقراری صلح باید مشروعیت اساسی اسرائیل برسمیت شناخته شود و به مسائل امنیتی آن توجه شود. من گفتم که تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل را نمی توان متزلزل کرد، دوستی ما با اسرائیل پایدار است و اسرائیل باید برسمیت شناخته شود. هیچ رئیس - جمهوری چنین اظهارات روشن و صریحی درباره حمایت ما از اسرائیل در سازمان ملل در چنین برهه زمانی دشواری نداشته است. افراد معمولاً چنین سخنانی را در مقابل مخاطبین عام دارند، اما نه مجمع عمومی سازمان ملل.

این اظهارات خیلی مورد تشویق و تمجید واقع نشد، اما کار درستی بود که انجام شد. و در نتیجه امروز شکی نیست، در هیچ جای دنیا، که آمریکا بر امنیت و مشروعیت اسرائیل پافشاری خواهد کرد. همچنین تداوم تلاش های ما برای تعقیب صلح نیز درست است. همه ما باید به برنامه هسته ای ایران نیز تمرکز داشته باشیم و این کاری درست است چراکه بالاترین پتانسیل برای بدترین صحبت ها درباره نابودی اسرائیل با خطرناکترین سلاح ها را دارد. می خواهم این بحثرا با یک واقعیت اساسی شروع کنیم که همه شما درک می کنید: هیچ دولت اسرائیلی نمی تواند سلاح هسته ای را در دستان حکومتی تحمل کند که هولوکاست را انکار می کند، تهدید می کند اسرائیل را از نقشه محو کند، و از گروه های تروریستی متعهد به نابودی اسرائیل حمایت می کند. بنابراین من تعهد عمیق تاریخی که روی شانه های «بی بی نتانیاهو»، «ایهود باراک» و تمام رهبران اسرائیلی سنگینی می کند را درک می کنم. یک ایران مسلح هسته ای کاملاً در تضاد با منافع امنیتی اسرائیل است. چنین کشوری در تضاد با منافع امنیت ملی آمریکا نیز می باشد.

در واقع، تمام دنیا علاقمند به ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است. یک ایران مسلح هسته ای حکومتی را که مخالف عدم تکثیر سلاح های هسته ای را کاملاً تحلیل خواهد برد، حکومتی که ما تلاش بسیاری برای ساخت آن کرده ایم. این ریسک وجود دارد که سلاح های هسته ای ایرانی به دست یک سازمان تروریستی بیفتد. تقریباً به یقین می توان گفت که دیگرانی که در منطقه هستند احساس خواهند کرد که باید خود سلاح هسته ای بدست بیاورند و در نتیجه مسابقه اسلحه در یکی از بی ثبات ترین منطقه های دنیا راه می افتد. در اینصورت حکومتی که مردم خود را وحشی کرده دل و جرئت پیدا می کند، و نماینده های ایران که حملات تروریستی از لوانت تا جنوب شرق آسیا را تدارک دیده و اجرا کرده اند تشویق می شوند.

به همین خاطر است که چهار سال پیش به مردم آمریکا متعهد شدم، و گفتم که از تمام عناصر قدرت آمریکا برای فشار آوردن به ایران و جلوگیری از دستیابی آن به سلاح هسته‌ای استفاده خواهیم کرد و این کار را انجام داده‌ایم. وقتی به ریاست جمهوری انتخاب شدم، موضوع فشار به ایران تقریبا فراموش شده بود. ایران درحالی که هیچ سانترفیوژی نداشت به هزاران سانتریفیوژ دست یافته بود، بدون فشاری قابل توجه‌ای از سوی جهانیان. در منطقه ایران رو به پیشرفت شناخته‌شده تر می‌شد، و دامنه ارتباطات خود را افزایش می‌داد.

به عبارت دیگر، رهبری ایران متحد و در حرکت بود، جامعه جهانی دچار چندگانگی بود. پس در ماه‌های نخستین حضور من در کاخ سفید، ما پیشنهاد واضحی را به حکومت ایران ارائه کردیم: راهی که به آن‌ها اجازه می‌داد در صورتی که تعهدات بین‌المللی را برآورده سازند، دوباره به جامعه ملت‌ها بپوندند، یا راهی که که آنان را، در صورت عدم برآورده ساختن تعهدات، با عواقب متعددی مواجه می‌ساخت.

در واقع، سیاست تعهد ما، که سریعا از جانب حکومت ایران رد شد، به ما این اجازه را داد تا صف‌آرایی جوامع بین‌المللی را، آنچنان که هرگز وجود نداشته، ترتیب دهیم. تا نافرمانی ایران را نشان دهیم، و از این طریق فشار بیشتری را که بسیار فراتر از توان آمریکاست بر ایران وارد کنیم.

به دلیل تلاش‌های ما، ایران تحت فشاری است که بسیار بیشتر از گذشته است. مردم پیش بینی کرده بودند که روسیه و چین در افزایش فشارها به ما ملحق نخواهند شد. آن ها ملحق شدند، و در ۲۰۱۰ شورای امنیت سازمان ملل با قدرت بسیار ما را در تلاش برای تحریم های همه جانبه حمایت کرد. عده ای فکر کردند که تحریم ها تاثیری آنی بر حکومت ایران نخواهد داشت. تحریم ها آن تاثیر آنی را داشتند و از سرعت برنامه هسته‌ای ایران کاستند و واقعاً به اقتصاد ایران آسیب رساند و در نهایت در ۲۰۱۱ آن را متوقف ساخت.

این سوال برای بسیاری مطرح شد که آیا ما، همچنان که علیه بانک مرکزی و صادرات نفت ایران حرکت می کردیم، می توانستیم ائتلاف خود را با یکدیگر حفظ کنیم یا نه. اما دوستان ما در اروپا و آسیا و نقاط دیگر در حال پیوستن به ما هستند. و در ۲۰۱۲، حکومت ایران با تحریم هایی حتی آسیب زننده تر روبرو خواهد شد.

این شرایطی است که اکنون با آن مواجه‌ایم. ایران منزوی شده‌است، رهبری آن چندگانه شده و تحت فشار است. و در حالی که ریاکاری حکومت ایران برملا شده است و هم پیمان او – حکومت اسد – متزلزل شده است، بهار عربی تنها این تمایلات را افزایش داده است. مسلما تا زمانی که ایران به تعهدات خود عمل نکند، این مشکلات حل نشده باقی خواهد ماند.



اجرای موثر سیاست های ما کافی نیست – ما باید به اهداف خود نیز دست یابیم. به این منظور، شدیدا باور دارم که برای دیپلماسی – که فشارها آن را حمایت می کنند – فرصتی وجود دارد. آمریکا و اسراییل هر دو این گونه برآورد می‌کنند که ایران هنوز مجهز به سلاح هسته‌ای نیست، و ما برنامه‌های آن ها را با حساسیت بسیار زیادی دنبال می‌کنیم.

اکنون، جامعه بین‌المللی مسئول استفاده از فضا و زمانی که وجود دارد است. تحریم‌ها در حال افزایش است، و در جولای امسال – به لطف هماهنگی دیپلماسی - تحریم اروپاییها بر صادرات نفت ایران به اجرا در خواهد آمد. با وجود این عواقب سخت و رو به افزایش، رهبران ایران هنوز فرصت تصمیم‌گیری درست را دارند. می‌توانند راهی را انتخاب نمایند که آن ها را به جامعه ملت‌ها بازگرداند، یا می‌توانند به مسیر بن بست خود ادامه دهند. با توجه به سابقه ایران، هیچ تضمینی وجود ندارد که حکومت ایران تصمیم درستی را بگیرد.

اما آمریکا و اسرائیل هردو تمایل دارند این چالش از راه دیپلماتیک حل شود. اما در نهایت، تنها راه حل واقعی این خواهد بود که دولت ایران از رسیدن به سلاح های هسته ای دست بکشد. این چیزی است که تاریخ به ما می‌گوید. به علاوه، به عنوان رییس جمهور و فرمانده ارشد، من شدیدا صلح را به جنگ ترجیح. من زنان و مردان را به راهی پر از آسیب فرستاده‌ام.

من عواقب آن تصمیمات را در چشمانی کسانی که با آن ها ملاقات کردم دیده‌ام، کسانی که با زخم های شدید برگشته بودند، و غیبت آنانی را دیده ام که هرگز به خانه برنگشتند. مدت‌ها بعد از اینکه این کاخ را ترک کنم، این لحظات را به عنوان دردناک‌ترین لحظات ریاست جمهوری خود به خاطر خواهم آورد. به همین علت، به عنوان بخشی از تعهد رسمی خود به مردم آمریکا، من تنها زمانی از زور استفاده خواهم کرد که زمان آن اقتضا کند، و می‌دانم که رهبران اسراییل نیز به خوبی از هزینه‌ها و عواقب جنگ آگاه هستند، حتی در زمانی که لزوم دفاع از کشور خود را احساس می‌کنند.

ما همه ترجیح می‌دهیم که این مساله را با روشی دیپلماتیک حل کنیم. با این حال، رهبران ایران نباید در خصوص عزم آمریکا[برای مواجهه و رفع این مساله] تردیدی داشته باشند، همانطور که نباید در حق مسلم اسرائیل برای اتخاذ تصمیماتی که می‌تواند تامین کننده نیازهای امنیتی‌اش باشد، اندکی تردید داشته باشند.

من گفته‌ام که اگر نیازی جدی به ممانعت از ایران در راه دستیابی به سلاح اتمی احساس شود، هیچ گزینه‌ای را از روی میز برنخواهم داشت، و دقیقا همینطور نیز رفتار خواهم کرد. یعنی از تمام ارکان قدرت آمریکا استفاده خواهم کرد.

اقدام سیاسی با هدف منزوی ساختن ایران؛ اقدام دیپلماتیک برای حفظ ائتلاف‌ها و ارتباطات بین‌المللی آمریکا و اطمینان بخشیدن در خصوص این نکته که برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت قرار دارد؛ اقدام اقتصادی برای تحمیل تحریم‌های فلج‌کننده؛ و، بله، اقدام نظامی برای آمادگی در برابر هر اتفاق ممکن.

رهبران ایران باید بدانند که سیاست من محدودسازی[دستیابی ایران به سلاح اتمی] نیست؛ بلکه سیاست من جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی است. و همانطور که من بارها و بارها در طول دوره ریاست‌جمهوری خود به وضوح اعلام کرده‌ام، در صورت لزوم، و برای دفاع از آمریکا و منافعش، لحظه‌ای در استفاده از روش‌های قهرآمیز تردید نخواهم کرد.

در ادامه می‌خواهم که همه ما اهمیت این مساله را به یاد داشته باشیم؛ سهم اسرائیل، سهم آمریکا، و سهم همه جهان[در این بحران]. در حال حاضر سخنان بی‌پایه و اساس زیادی در خصوص جنگ وجود دارد. چنین سخنانی در طول چند هفته گذشته، تنها به سود حکومت ایران تمام شد، زیرا منجر به افزایش بهای نفت شد؛ کالایی که آنها برای تامین هزینه‌های برنامه هسته‌ای خود به آن وابسته‌اند.

برای حفظ امنیت در اسرائیل، حفظ امنیت در آمریکا، و حفظ صلح و امنیت در دنیا، باید بدانیم که حالا زمان ایراد خطابه‌های پر سر و صدا نیست، اکنون زمان این است که اجازه دهیم فشارهای سنگین ما[که ما بر ایران وارد کرده‌ایم] تاثیر خود را نشان دهد، اکنون زمان آن است که ائتلاف گسترده بین‌المللی‌ای را که ساخته‌ایم، حفظ کنیم. اکنون زمان آن است که به اندرز جاودانه و کهنه‌نشدنی «تدی روزولت» توجه کنیم، که می‌گفت: به نرمی سخن بگو، اما چماق بزرگی در دست داشته باش.

اینگونه، حکومت ایران یقینا، به شناخت درستی از خواسته‌های ما دست خواهد یافت و همینطور خواهیم توانست هماهنگی و هم‌نوایی خود با اسرائیل را حفظ کرده و ادامه دهیم. در زمان حساسی به سرمی‌بریم. ما پیش از نیز در جریان چنین موقعیت‌های چالش‌برانگیزی قرار گرفته‌ایم، و آمریکا و اسرائیل در نهایت توانسته‌اند با یکدیگر کنار آمده و در کنار هم باقی بمانند.

به سبب همین همکاری‌ها، شهروندان هر دو کشور، همواره از ارتباطاتی که ما را به هم پیوند داده است، سود برده‌اند. و من مفتخرم که یکی از این شهروندان هستم. من در گذشته نیز توضیح داده‌ام که چرا این پیوندها، این چنین برای من ارزش و اهمیت شخصی دارند - از داستان‌هایی در مورد یکی از اعضای خانواده که در آزادسازی «بوخن‌والد» مشارکت داشته، تا خاطراتم از بازگشت به آنجا به همراه «الی ویزل»؛ از تبادل کتاب با «شیمون پرز»، تا گذراندن «عید صادر» با کارمندان جوانم در رسمی که از زمان مبارزات انتخاباتی شروع شد و تا کاخ سفید ادامه پیدا کرد؛ از دوستان بی‌شماری که در این اتاق می‌شناسم، تا مفهوم «تیکون اولام» که به زندگی من غنا بخشید.

همانطور که «هری ترومن» دریافت، داستان اسرائیل، داستانی از جنس امید است. لزومی ندارد که ما بر سر تمام مسائل توافق داشته باشیم - همانطور که هیچ دو ملت دیگری نیز بر سر تمام موضوعات با یکدیگر هم‌عقیده نیستند، دموکراسی ما تنوع شاداب و پویایی از دیدگاه‌های مختلف را شامل می‌شود. اما ما بر سر موضوعات اساسی توافق داریم - موضوعات مهم. و ما در کنار هم، در تلاشیم که دنیای بهتری بسازیم - جایی که مردمان ما بتوانند آزاد از هرگونه ترس و دغدغه‌ای در آن زندگی کنند، جایی که در آن صلح بر پایه عدالت در جریان باشد؛ جایی که فرزندانمان بتوانند در آینده‌ای امیدوارکننده‌تر از حال حاضر زندگی کنند.

در باب دوستی میان آمریکا و اسرائیل سخن زیاد است. اما من در حال حاضر مثلی را در ذهن دارم: یک انسان به واسطه کردارش مورد قضاوت قرار میگیرد، نه از روی سخنانش. بنابراین اگر شما بخواهید از نیات من مطلع شوید، کافی است نگاهی کنید به اقداماتی که انجام دادهام -در حمایت از اسرائیل؛ برای حفظ امنیت هر دو کشور ؛ و برای اینکه جریان آبهای خروشان زمانه، ما را به ساحلی امن و آباد برسانند. متشکرم. خداوند شما را حفظ کند. خداوند اسرائیل را حفظ کند. و خداوند آمریکا را حفظ کند.