به گزارش افکارنیوز و به نقل از بازتاب، پس از آنکه با شکست تیم ملی فوتبال ایران در مرحله گروهی جام جهانی آلمان، محمد دادکان رئیس فدراسیون که کارنامه موفقی در این پست داشت، برکنار شد، هشدارهایی در خصوص احتمال تعلیق ایران از سوی فیفا به گوش می رسید. برخی روزنامه ها این مسئله را بارها گوشزد کردند؛ اما در نهایت بی توجهی به این هشدارها منجر به تعلیق فوتبال ایران شد.

مسئله اصلی در تعلیق فوتبال ایران اما برکناری محمد دادکان نبود؛ بلکه این موضوع جرقه تعلیق را زد و آنچه فیفا را حساس کرده بود، اساسنامه پراشکال فدراسیون فوتبال و عدم استقلال این فدراسیون نسبت به دولت(Government) بود و بر همین اساس اساسنامه ای تایید شد که در صدر آن تاکید شده بود " در چهارچوب قوانین " موجود فعالیت خواهد کرد.


این لفظ شاید پرابهام باشد اما مشخصا می تواند این مسئله را مورد تاکید قرار دهد که فدراسیون یک ایالت مستقل در کشورمان نیست که حتی بتواند خلاف قوانین کشور فعالی نماید و مثلا در فدراسیون یک جرم مشخص همچون ضرب و ستم رخ دهد و اگر دستگاه قضایی ورود کند، عنوان شود که دخالت در امور فدراسیون است و باید کمیته انضباطی در خصوص دیه آسیب دیدگان در فدراسیون تصمیم گیری کند. آنچه مشخص است، قوانین کشوری یا ملی اداری - مالی موسم به(National Administrative rules, financial) همچون مالیات گرفتن از کارکنان فدراسیون، نظارت بر عدم حضور اشخاص دارای مجرمیت یا محدودیت قانونی و نظایر اینها جزو مواردی است که فیفا در آنها دخالت نمی کند و حق حاکمیتی هر کشوری و بی ارتباط با وظایف فدراسیون هاست.


اگر عنوان شود چنین حقوقی از سوی فیفا و کنفدراسیون آسیا برای کشورها در نظر گرفته نشده و طرز تلقی فوق اشتباه است، با استعفای صفایی فراهانی از مسئولیتش در AFC که با همین سمت نیز در مجمع عمومی انتخاباتی چند روز پیش فدراسیون صاحب کرسی و رای بود، کنفدراسیون فوتبال آسیا که آن زمان در اختیار بن همام بود، می بایست به دلیل برخورد با صفایی فراهانی ایران را به حالت تعلیق در می آورد اما چرا چنین نکرد؟

چون به قوانین حقوقی کشورها احترام گذاشته می شود و منافاتی نیز با قوانین فیفا ندارد. قانون منع فعالیت بازنشسته ها و دوشغله ها در پست های ورزشی که پیش از این منجر به استعفای تعدادی زیادی از روئسای فدراسیون ها و همچنین فشار شدید به محمد علی آبادی برای تک شغله شدن گشته بود، یکی از همین قوانین اداری - مالی است که باید از آن تبعیت شود.

قطعا کفاشیان از صدها استاد دانشگاهی که به واسطه بازنشستگی نمی توانند صاحب مسئولیت تازه شوند و هیات دولت نیز برایشان مصوبه تمدید دوران فعالیت صادر نمی کند، خونش رنگین تر نیست و بر این اساس به عنوان کارمند بازنشسته دولت که در چند سال اخیر نیز با مصوبه دولت دوران بازنشستگی اش تمدید شده، درخواست سازمان بازرسی از وی برای کناره گیری از این مسئولیت یا اخذ مصوبه تازه از دولت برای تمدید دوران بازنشستگی اش، اتفاق عجیبی نیست.

اتفاق عجیب آنجاست برخی رسانه هایی که تا دیروز مدیریت کفاشیان را به دلیل ناکارآمدی در طول چهار سال گذشته می کوبیدند، امروز به عنوان " عضو کمیسیون رسانه ای فدراسیون فوتبال " به حامی سینه چاک کفاشیان مبدل شده اند و در حال خودکشی برای حفظ کفاشیان در این پست هستند! به هر حال جام جهانی ۲۰۱۴ آنچنان هم دور نیست!
بر اساس آنچه ذکر شد کفاشیان برخلاف قوانین اداری نمی تواند رئیس فدراسیون باشد و سازمان بازرسی کل کشور نیز به کفاشیان پیش از انتخابات این هشدار را داده بود اما او گوش نکرده و در انتخابات شرکت کرد تا مجدداً برای چهار سال فدراسیون فوتبال را از آن خود کند و همانگونه که «بازتاب» پیش بینی کرده بود، به عنوان کارمند بازنشسته دولت وی به دادسرای کارکنان دولت احضار شد تا در خصوص تخلفی که در خصوص بحثبازنشستگی اش صورت پذیرفته و سازمان بازرسی کل کشور از وی در همین چهارچوب شکایت کرده، پاسخگو باشد. مشخصاً طبق قانون استخدامی کل کشور و قانون مدیریت خدمات کشوری، اشتغال به کار بازنشستگان در صورت عدم دریافت مصوبه دولت ممنوع بوده و بر این اساس، حتی احتمال صدور حکم سنگین برای کفاشیان نیز وجود دارد، به خصوص اگر در روزهای اخیر اسناد مالی فدراسیون را امضا کرده باشد.
در این میان آنچه مشخصا با اهمیت است، نامه نگاری برخی اشخاص داخلی با FIFA و AFC و طرح موضوع دخالت و فشار دولت برای تغییر کفاشیان بوده، حال آنکه سازمان بازرسی کشور کشور زیرمجموعه قوه قضاییه است و آنچه مشخص است دولت و سازمان بازرسی حداقل در چند سال اخیر بده بستانی با هم نداشته اند. اگرچه حتی اگر دولت راساً کفاشیان را تغییر می داد و فوتبال تعلیق می شد اما کفاشیان و اطرافیانش از این فدراسیون می رفتند، نیز اتفاق مبارکی بود، چون اگر فوتبال ایران تعلیق شود حداقل دل مردم نمی سوزد که در چهار سال پیش رو همچون چهار سال گذشته ده ها میلیارد تومان تنها در فدراسیون فوتبال هزینه شده و حاصلش نیز کلکسیونی از ناکامی ها برای فوتبال ملی و باشگاهی کشورمان در سطح آسیا و جهان بوده است.
در روزهای اخیر مشخصا برخی خبرنگاران ورزشی سه روزنامه و یک سایت فوتبالی داخل ایران با مالزی و مقر AFC و همچنین فیفا بعضا مستقیم و عمدتا غیرمستقیم تماس گرفته و خواستار فشار فیفا و کنفدراسیون آسیا برای عدم تغییر کفاشیان شده اند و پروژه ای شبیه به دوره دادکان را پی گرفته اند. ترجمه برخی خبرهای یک سایت خبری دیگر که تعمدا از فشار دولت برای تغییر کفاشیان می نویسد برای AFC، ارسال پکیجی از روزنامه های ورزشی که حاوی «دخالت دولت در فدراسیون برای تغییر کفاشیان» و عبارات مشابه باشد برای کنفدراسیون آسیا و همچنین تماس حساب شده با برخی اشخاص تاثیرگذار با فیفا و ارسال خبر دخالت دولت در انتخابات از این دست اخباری است که در حال پی ریزی است تا یا کفاشیان ماندگار شود یا در صورت تغییر کفاشیان، فیفا مجاب شود که او به زور استعفاء داده است.
حال این پرسش اساسی مطرح است که آیا آنچه در حال وقوع است، یک خیانت به مصالح ملی از سوی برخی به اصطلاح ایرانی نیست و چرا این خبرنگاران که برخی از ایشان دقیقا در مالزی مستقر هستند و مابقی در تهران، با بهره برداری از اصرار کفاشیان برای ماندن در فوتبال، قصد دارند فدراسیون فوتبال ایران را به تعلیق در آورند و برای مملکت هزینه زا باشند؟ چرا زمانی که فیفا راسا پیگیر ماجرا نیست، عده ای داخلی درصدد هستند تا در صورت استعفای کفاشیان، فوتبال ایران را به تعلیق بکشند و همان کاری را انجام دهند که پس از تغییر محمد دادکان انجام دادند و بنابر اغدان حاضران ایرانی، تمامی روزنامه های ایرانی را به دفتر AFC در مالزی فرستاده بودند و فوتبال ایران را زمین زدند و در نهایت چرا با این جریان برخوردی نمی شود؟!