به گزارش افکارنیوز به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان انفاق و كمک به دیگرانگفت:بنده طلبه جوانی بودم، یک تاجری افطاری دعوتمان كرد، خوب ما هم طلبه نویی بودیم و رفتیم افطاری خوردیم، بعد دیدم جزء جزء قرآن آوردن و گفتند: قرآن بخوانید. گفتیم كه مگر قرار بود قرآن بخوانیم؟ ما افطاری آمده بودیم. گفت: نه! باید برای مرحوم فلانی یک سوره هم بخوانی، گفتم: من قرآن نمیخوانم. گفت: دعوتت كردهایم. گفتم: باید به من بگویی كه برای قرآن خواندن میآیی، قرآن خواندن افتخار است، اما شما اینكه افطاری میدهی و به قرآن می نشینی، این اسارت و
من قبول نمیكنم. گذاشتم كنار. گفت: مدیونی! گفتم: مدیون هستم؟ یک سور دادهای، یک سورت میدهم.
حدیثداریم: «اخْدُمْ أَخَاکَ» خیلی حدیثقشنگ است. خیلی حدیثقشنگ است. «اخْدُمْ» یعنی خدمت کن، «اخْدُمْ أَخَاکَ» به برادر دینیات خدمت کن. کفشهایش را جفت کن، در بارش کمکش کن، مسافر است میتوانی برسانی، برسانش. اما «فَإِنِ اسْتَخْدَمَکَ» «فَإِنِ» یعنی اگر «اسْتَخْدَمَکَ» اگر تو را استخدام کرد، گفت بیا این کار را برای من بکن، «فَلا» نه! دیگر قبول نکن.
من کفشهایت را جفت میکنم. اما اگر شما گفتی کفشهایم را جفت کن، جفت نمیکنم. من دست شما را می بوسم، اما اگر شما گفتی… عزتت را نشکن. دست آقا را میبوسیم، اما اگر آقا گفت دست من را ببوس، نمیبوسیم.
امام رضا(ع) مهماندار شد. چراغی که در اتاق بود، فتیلهی چراغ نامیزان شد، مهمان دستش را دراز کرد فتیله را درست کند، امام رضا(ع) فرمود دستتان را بکشید، خودم درست کنم. گفت: آقا مگر کاری است؟ گفت: نامرد است کسی که از مهمانش کار بکشد. این علامت نامردی است. که آدم یک کسی را مهمان کند، بعد بگوید، این کار را بکن و این کار را نکن.
گفت: آقا كاری نیست. گفت: همین مقداری كه شما نشسته دستت را دراز میكنی، این علامت نامردی است. مهمان، مهمان است. خودش میخواهد كار بكند، طوری نیست. اما شما اذیتش نكن.
شناسه خبر:
۹۲۷۰۹
روزی که قرائتی، قرآن زوری نخواند
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن خاطره ای از دوران جوانی خود بازگو کردند.
۰