افکارنیوز:در آخرین روزهای بهمن سال ۸۳ فردی با مراجعه به یکی از کلانتری های مشهد اعلام کرد، برادرش ۲ روز قبل منزل را ترک کرده و تاکنون بازنگشته است. با اعلام این شکایت و بازشدن پرونده ناپدید شدن این مرد، تحقیقات از نزدیکان وی آغاز شد.

اعضای خانواده فرد گمشده در جریان تحقیقات اظهار داشتند که به زنی به نام «ش» و همسر موقت وی به نام «ع» مظنون هستند. این زن ۵۵ساله آخرین کسی بوده که مرد گمشده را دیده است. با فراخواندن «ش» به اداره آگاهی، این زن منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت صاحبخانه اش شد و سپس با قرار کفالت به طور موقت آزاد شد. این درحالی بود که نتایج بررسی های ماموران پلیس نشان داد که این زن در روز حادثه بیش از ۲۰بار با همسر موقت خود «ع» تماس داشته است.

نبش قبر حقیقت

در آخرین روز سال ۸۳ جسد سوخته مجهول الهویه ای در نزدیکی شهرستان فریمان کشف شد که با توجه به شناسایی نشدن جسد دفن شد. در این راستا به دستور قاضی عملیات نبش قبر و شناسایی جسد آغاز شد. ۸ماه پس از این ماجرا و با انجام تحقیقات و معاینه های متفاوت و مطالعه روی دندان های متوفی سرانجام مشخص شد که جسد متعلق به مرد گمشده است. با آغاز دور جدید تحقیقات سرانجام «ع» در اداره آگاهی پرده از حقیقت ماجرا برداشت. این مرد اظهار داشت که «ش» مرتکب قتل شده است و جسد را باهم به بیابان برده اند و پس از سوزاندن در یک سوله متروکه رها کرده اند.

«ش» نیز در اعترافات خود گفت: مقتول به دلیل خوردن مشروب حالت متعادلی نداشت و قصد آزار من را داشت و من به دلیل این که می خواستم او را بیهوش کنم و تا صبح از آزارش درامان باشم مقداری تریاک در چای وی حل کردم و به وی خوراندم. مقتول در همان حال مرا دنبال کرد اما ناگهان در پارکینگ منزلم به زمین افتاد و دیگر بلند نشد.

این زن در ادامه اعترافات خود افزود: صبح با «ع» تماس گرفتم و گفتم به منزلم بیاید. هنگامی که «ع» رسید به او گفتم که مقتول قصد آزار مرا داشت که به این حالت درآمد. متهم درباره سوزاندن جسد نیز گفت: جنازه را با ماشین «ع» در بیابان خارج از شهر بردیم و من یک ۴لیتری بنزین روی جسد ریختم و آن را آتش زدم. وی ادامه داد: روز بعد «ع» تماس گرفت و گفت جنازه ای که آتش زدی هنوز قابل تشخیص است به همین دلیل دوباره به محل جنازه رفتیم و آن را در کیسه ای که از قبل تهیه کرده بودم گذاشتیم و به یک سوله در نزدیکی فریمان منتقل کردیم. در آنجا من مقداری گازوئیل داخل کیسه ریختم و آتش زدم.

پرونده این جنایت به شعبه سوم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ارسال شد که این دادگاه پس از بررسی شواهد و اظهارات متهم، این زن را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس محکوم کرد و «ع» نیز به اتهام مخفی کردن جسد و ادله جرم به پرداخت جریمه محکوم شد. با توجه به درخواست تجدید نظر از سوی متهم، شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور در فروردین سال ۸۶ با توجه به وجود دلیلی که از موجبات نقص حکم بود، پرونده را برای اعاده دادرسی به شعبه ۷دادگاه کیفری خراسان رضوی ارجاع داد. جلسه محاکمه بعدی در شعبه ۷ دادگاه کیفری خراسان رضوی با حضور متهم و وکلای طرفین برپا شد. در این جلسه با توجه به این که متهم در تمامی مراحل تحقیق و دادرسی منکر قتل عمد بود و هیچ گونه قصدی برای ارتکاب قتل نداشت و خوراندن تریاک به مقتول به انگیزه بیهوش کردن و نه کشتن وی صورت گرفته بود و این که دلیل دیگری برای انتساب قتل به متهم وجود نداشت، دادگاه اتهام قتل عمد را به دلیل فقدان دلایل کافی محرز و مسلم ندانست و متهم را از اتهام قتل تبرئه کرد. قاضی و مستشاران وی، متهم را به دلیل خوراندن تریاک به مقتول درحالی که می دانست تریاک پس از خوردن مشروب وی را بیهوش می کند، هرچند وی قصد کشتن مقتول را نداشت اما به دلیل بی مبالاتی باعثمرگ یک نفرشد و پس از فوت صاحبخانه اش جسد را به بیابان برد و سوزاند، به پرداخت دیه و تحمل زندان محکوم کرد. این حکم این بار از سوی وکیل اولیای دم مورد اعتراض قرار گرفت. با توجه به درخواست تجدیدنظر از جانب وی پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شد که در آنجا نیز ضمن پذیرش اعتراض پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان ارجاع شد.

در اواخر اردیبهشت سال گذشته جلسه دادگاه این پرونده در شعبه ۵ دادگاه کیفری خراسان رضوی تشکیل شد. متهم پس از تفهیم اتهام در آخرین دفاع گفت: من قاتل نیستم و حتی جرات کشتن یک مورچه را هم ندارم. من برای دفاع از ناموسم این کار را کردم.

به گزارش خراسان، دادگاه در دادنامه ای که نیمه خرداد صادر کرد بیان داشت با توجه به باسوادبودن خانم «ش» و این که متهم به دلیل گذراندن دوره های ابتدایی فوریت‌های پزشکی به وجود یا نبود علایم حیاتی آشنا بوده و نیز این که قرار بوده فردای روز حادثه منزل مقتول را تخلیه کند و همین امر می توانست منشاء اختلافاتی باشد وهمچنین پذیرش این نکته که عاقلانه نیست زنی با این شخصیت و اطلاعات به دلیل این که صاحبخانه در منزلش بیهوش شده است، جسد او را بسوزاند و با توجه به این که متهم تنها هنگامی که همسر موقتش اعتراف کرد مجبور به بیان موضوع شد و حتی با بیان کردن ماجرای تریاک سعی داشت خود را بی گناه جلوه دهد این شواهد نشان می دهد که ارتکاب قتل عمدی بوده است.

در پایان جلسه، دادگاه با توجه به تقاضای اولیای دم، متهم را به اعدام با طناب محکوم کرد.

این بار نیز رای مورد اعتراض وکلای متهم قرارگرفت و تقاضای تجدیدنظر خواهی آنان به دیوان عالی کشور ارسال شد که در آنجا حکم قصاص تایید شد.