به گزارش افکارنیوز به نقل از روزنامه اعتماد ، این اختلافات آنقدر زیاد شده که اصولگرایان در جریان انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه سال ۹۰ به دو گروه موافق و مخالف احمدینژاد تقسیم شدند. شاید احمدینژاد به دنبال یارگیری و شکل دادن یک ائتلاف جدید به وسیله نزدیک کردن خود به آقای هاشمی باشد. احمدینژاد قطعا ریاستجمهوری سال آینده را مد نظر دارد و میداند که امسال وارد رقابتها خواهد شد، حال که او از اصولگرایان جدا شده است شاید میخواهد دست به ائتلاف با هاشمیرفسنجانی و عقبه او بزند.

*شاید هم احمدی‌نژاد متوجه شده است از سال ۸۴ تاکنون در حق آقای هاشمی منصفانه و مردانه رفتار نکرده است و حالا که به دوران پایانی ریاست‌جمهوری‌اش نزدیک می‌شود می‌خواهد رفتار های قبلی خود با هاشمی‌رفسنجانی را جبران کند و از او حلالیت بطلبد. اما سوال اساسی که در اینجا مطرح است واکنش آقای هاشمی‌رفسنجانی به این دست دوستی است که از سوی احمدی‌نژاد دراز شده است. من فکر می‌کنم احمدی‌نژاد نتیجه مثبتی از فرستادن این علائم به سوی رفسنجانی نخواهد گرفت. نه به این دلیل که هاشمی می‌خواهد انتقام بگیرد یا بگوید زمانی سوار بوده‌ای و حالا پیاده. شخصیت هاشمی این‌گونه نیست که بخواهد گذشته را تلافی کند اما مشکل اساسی این است که آقای هاشمی اساسا نمی‌تواند هیچ‌گونه نزدیکی و قرابتی با آقای احمدی‌نژاد داشته باشد چون هیچ‌گونه زمینه‌های مشترک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بین هاشمی و احمدی‌نژاد وجود ندارد. احمدی‌نژاد فردی است که صرفا حال را در نظر دارد و فقط به موفقیت‌هایی که الان باید به دست بیاورد فکر می‌کند، او به جو و فضا نگاه می‌کند و اساسا سرشت یک سیاست مدار پوپولیست را دارد.

*احمدینژاد سعی میکند ارگانی را در دست بگیرد که آن ارگان یا نهاد قدرت و اثری داشته باشد یا یک نقشی در تعاملات سیاسی کشور داشته باشد. به نظر من احمدینژاد به دنبال در دست گرفتن مجمع تشخیص مصلحت نیست و هدف او از شرکت در جلسات مجمع نزدیک شدن به شخص هاشمی است. اما دوستی با احمدینژاد و ائتلاف با او برای هاشمی سودی نخواهد داشت و هاشمی به او نزدیک نخواهد شد. چون همانطور که گفتم نگاههای این دو متفاوت است و هر چه بررسی میکنیم میبینیم در هیچ کجا این دو نقطه اشتراکی با هم ندارند.