باماهي۴۰۰
  • دستانش به سیاهی می‌زند مثل دور چشم‌هایش که گویی با سرمه سیاه شده باشد. ۱۲سال کار در معادن زغال‌سنگ این سیاهی را به او بخشیده و البته بوی زغال که بر بدنش نشسته است. حمید یکی از صدها کارگر معادن زغال‌سنگ استان کرمان است؛ کارگرانی که زندگی آنها با کار در تونل‌های سرد و تاریک عجین شده و وقتی به یادشان می‌افتیم که چندتایی از آنها در همین معادن دچار گازگرفتگی و ریزش آوار سقف‌های سست بالای سرشان می‌شوند.