به گزارش افکارنیوز، روزنامه خراسان نوشت: آیا مرگ ستار بهشتی نتیجه نحوه بازجویی ها بوده است یا به دلایل طبیعی صورت گرفته است؟ این سوالی است که مدت زیادی است دستگاه قضایی را به خود مشغول کرده است و اخبار آن توسط رسانه ها پیگیری می شود اما به نظر من سوال اصلی پرسیده نمی شود آن سوال این است: «چه ساز و کار و سیستمی باید در فرآیند بازجویی ها ایجاد شود تا دیگر یا شاهد ضرب و جرح متهمین نباشیم یا اگر شائبه آن ایجاد شد به شکل قابل اطمینان و سریع بتوان بازجویان متهم شده را محکوم یا تبرئه کرد؟

دلیل اینکه به نظرم این سوال مهمتر است این است که چه ستاربهشتی در اثر ضرب و جرح فوت کرده باشد چه به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد براساس گزارش پزشک قانونی در وجود کبودی هایی که نشان ضرب و جرح است تردیدی نیست همچنین در پرونده کهریزک نیز با توجه به محکومیت قطعی بازجوها توسط دادگاه نظامی ایراد ضرب و جرح قطعی شد. تنها همین دو پرونده کافی است تا نشان دهد مشکل سیستمی در نحوه بازجویی ها در نیروی انتظامی وجود دارد و گرچه روشن شدن دلیل مرگ یک انسان - حتی مجرم - مهم است اما مهمتر آن است که به گونه ای عمل کنیم که از اتفاقات بعدی که گاهی ممکن است علنی نیز نشود جلوگیری کنیم.

فکر مي کنم که فرآيند رشدي که در نيروي انتظامي و دستگاه قضايي بعد از انقلاب داشته ايم بايد با برنامه ريزي جدي ادامه پيدا کند اين مشکل قديمي که برخي متهمين - نه فقط متهمين پرونده هاي سياسي- مدعي شکنجه و ضرب و جرح براي دادن اطلاعات مي باشند بايد حل شود البته براي اين مساله در دنيا جواب هاي متعددي مانند الزامي بودن فيلم برداري از تمام بازجويي ها و ايجاد سيستم هاي نظارتي درون و برون سازماني پيدا کرده اند و وعده اي که فرمانده ناجا بعد از وقايع انتخابات ۸۸ و تاکيدات رهبري داد که اجرايي شود مي توان از تهديد ايجاد شده فرصتي ماندگار ايجاد کرد.