روایت از مرگ قربانیان زلزله زهان

به گزارشافکارنیوزبه نقل از مهر، ساعت ۲۰و۳۸ دقیقه روز چهارشنبه ۱۵ آذرماه سال جاری زمین لرزه ای به بزرگی ۵/۵ در مقیاس امواج درونی زمین(ریشتر) حوالی زهان در شهرستان قاین استان خراسان جنوبی را لرزاند. بر اساس آخرین آمارهای اورژانس، پزشکی قانونی و هلال احمر این بلای طبیعی ۶ کشته و ۲۵ زخمی و ۱۸۰۰ آسیب دیده داشت. بیش از ۲ هزار دام، چندین تن محصول کشاورزی، ۷ مسجد، ۳ روستا، کاملا تخریب شده و از بین رفتند. همچنین در این زمین لرزه ۱۲۰۰ خانوار بی خانمان شده و ۵۰۰ خانه تخریب شد.

سازمان امداد و نجات هلال احمر کشور توانست در همان ساعت اولیه در منطقه حضور یافته و عملیات امداد و نجات را تا انتها ادامه دهد.

توزیع و برپایی ۲ هزار تخته چادر، ۶ هزار پتو، ۴۰۰ ست ظروف، ۴۰۰ عدد والور، ۴۳۵ بسته بهداشتی، ۹ هزار کیلوگرم موادغذایی، ۱۰ هزار قوطی کنسروجات بخشی از خدمات ارائه شده سازمان امداد و نجات بوده و سازمان جوانان هلال احمر هم در این مدت با برپایی چادرهای فرهنگی، مهد کودک، شیارکشی میان چادرها، برپایی خیمه نماز، دفن بهداشتی زباله ها، توزیع غذای گرم، جمع آوری محصولات کشاورزی و… خدمات خود را ارائه کردند.

همچنین حضور به موقع تیمهای دامپزشکی، بهزیستی، کمیته امداد، سازمان مسکن، بسیج سازندگی هم حائز اهمیت بوده است.

به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به مناطق زلزله زده امروز بیش از ۱۰ روز است که از این حادثه می گذرد و زلزله زدگان از جزئیات ارائه خدمات سخن می گویند.

ابتدا سری به روستای برج محمد از توابع زهان زدیم. زنان روستایی در حال پخت آش بودند که می گفتند این آش رفع بلای زلزله و مصیبت است. از آنها در خصوص خدمات ارائه شده سوال شد که می گفتند همه چی خوب و عالی است.

خبرنگار مهر در حضور مسئولان از اهالی سوال کرد: آیا قبل از زلزله هم شما راضی و خشنود بودید؟ که پاسخ دادند خیر اینطور نبود. ما قبل از زلزله مسئولی را نمی دیدیم!

یکی از زنان آبادی می گفت: مگر ما نماینده مجلس نداریم چرا یک بار هم به روستای ما سر نزده است چه در دوره قبلی و چه در دوره جدید! یکی دیگر از دختران روستا می گفت: الان را نگاه نکنید که چادر زدند و برای ما این خدمات را ارائه می کنند وضعیت روستا بسیار اسف بار است.

بعد از روستای رج محمد به روستای " شیاج " رفتیم. جایی که می گویند مرکز زلزله بوده است. در همین روستا بود که یک خانواده ۶ نفره ۵ نفر از اعضای خود را از دست داد. فاطمه تنها بازمانده خانواده به خانه دائی اش در بیرجند رفته بود و تنها برادر مرحوم در روستا بود.

حسین رضایی برادر مرحوم رضا رضایی در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: وقتی که زلزله آمد من به سرعت تمام خودم را به خانه برادرم رساندم. خانه ویران شده بود. هوا تاریک بود و هر طور توانستم با دستانم خاک ها را کنار زدم. می گریستم و کلوخ ها را کنار می زدم تا اینکه پای فاطمه را دیدم. به هر نحوی بود توانستم دختر ۱۱ ساله برادرم را از آوار نجات دهم. نفسش به شماره افتاده بود ولی الحمد لله زنده بود.

وی می گوید: باز هم با دستانم زمین را جستجو می کردم و در میان خانه ویرانه دنبال زهرا، خدیجه، پروین و برادرم بودم. به خدا دیگر نمی دانستم چه کنم. وضعیت راهها آنقدر خراب است که لودرها و حتی اورژانس تا بیایند کلی طول می کشد و همین موجب شد تا دیگر از نعمت برادر و همسر و فرزندانش بی نصیب شوم.

این روستایی داغدیده می گوید: نه تلفنی داریم و نه موبایل ها آنتن می دهند. الان را نگاه نکنید این کارها موقتی وبخاطر زلزله است.

از آقای رضایی سوال کردم شما خانه تان تقریبا نوساز است و خراب نشده چرا به برادر مرحومتان نگفتید او هم خانه اش را مقاوم سازی کند که پاسخ داد: به خدا برادرم دو سال دنبال وام مسکن بود. پرونده اش هنوز در بانک مسکن است. دنبال ضامن کارمند بود و همین دوندگیها تا قبل از زلزله هم ادامه داشت تا اینکه دیگر امروز نیازی به وام مسکن هم ندارند!

پیرمرد گریست و از چادر دور شد ولی اهالی نزدیک شدند و گفتند: این ماجرا برای همه ما اتفاق افتاده و سالهاست با مشکلات دریافت وام برای مقاوم سازی دست و پنجه نرم می کنیم.