به گزارش افکارنیوز، در تهران قدیم هم، مثل امروز و مثل بقیه دوره های تاریخی، تقریباً نصف جمعیت شهر را زنان تشکیل می دادند، اما متاسفانه به دلیل جو حاکم بر جامعه، اطلاعاتی که درباره زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی زنان داریم، بسیار محدود است و از اطلاعاتی کوتاه و جسته گریخته، در لابلای بعضی کتاب ها تجاوز نمی کند، با این وجود، از همان اطلاعات اندک، چنین استنباط می شود که در آن سال ها هم، با وجود محدودیت هایی که بر سر راه زنان وجود داشت، عده زیادی از زنان در زمینه های مختلف، صاحب تخصص و شهرت بوده اند.

یکی از زنان معروف و شاخص تهران قدیم، بانو کحال بود که به دو دلیل اسمش در تاریخ مانده. اول به عنوان چشم پزشک و بعد به عنوان یکی از پیشگامان عرصه روزنامه نگاری، که مدیریت مجله دانش را به عهده داشت و علاوه بر چاپ مقالاتی علمی، هفته ای چند روز نیز در دفتر مجله دانش، به رایگان بیماران مبتلا به امراض چشمی را ویزیت می کرد.

ممکن است سوال شود در سال هایی که برای تحصیل دختران محدودیت وجود داشت و علاوه بر این، هیچ مدرسه دخترانه ای در تهران دایر نبود، بانو کحال چشم پزشکی را چگونه آموخته بود؟ که در پاسخ باید گفت بانو کحال فعالیت های اجتماعی خود را با انجام کار نزد میسیونرهای آمریکایی که در ایران به امور خیریه مشغول بودند شروع کرد، دانش پزشکی را نزد پزشکان آمریکایی مقیم ایران یاد گرفت و از طرف آنها اجازه پیدا کرد به مداوای بیماران بپردازد، اما برخلاف اینکه در بعضی منابع به غلط از او به عنوان اولین زن چشم پزشک ایرانی یاد شده، باید گفت پیش از او زنان دیگری هم بودند که با دانش چشم پزشکی آشنایی داشتند. از جمله دکتر یاکوب ادوارد پولاک که در اولین سال های سلطنت ناصرالدین شاه در ایران حضور داشته و جزو معلمان دارالفنون بوده، در سفرنامه ای که از خودش بر جا گذاشته، بدون اینکه از کسی اسم برده باشد، متذکر شده در آن زمان، چند نفر زن کحال(چشم پزشک) در تهران فعالیت داشتند که به دلیل مهارت شان در درمان بیماری های چشم، صاحب آوازه و شهرتی هم بودند. علاوه بر این، در کتاب خاطرات دیوان بیگی هم، به معالجه امراض و ناراحتی های چشم توسط زنان اشاره شده و مولف در مورد چشم درد خودش، که به وسیله یک زن درمان شده بود، نوشته است: «زنی آمد و گفت بزغاله ای آوردند، شکم او را پاره کردند، جگر سفید او را که هنوز سرد نشده بود، روی صورت من ضماد کرد و گفت بخواب. از قضا خوابم برد، برای شام بیدارم کردند. تقریباً چهار ساعت خوابیده بودم. آن معالجه ورم را به کلی تحلیل برده بود. شام خوردم و همان ضعیفه گرد سیاهی به چشم من ریخت. مثل اینکه گل آتش میان چشم من گذاشتند، چشمانم سوخت، اما صبح که بیدار شدم جز مختصر قرمزی، علامت دیگری از چشم درد در من نبود»

غیر از چشم پزشکی، بین زنان تهران قدیم، زنان دیگری هم بودند که در دیگر رشته های طب تخصص داشتند. به طوری که «دکتر یاکوب ادوارد پولاک» نوشته، امر مامایی به عهده زنان بود و علاوه بر این، زنانی وجود داشتند که داروهای گیاهی را خوب می شناختند و برای افراد، دارو تجویز می کردند. به اضافه اینکه دکتر پولاک توضیح داده جراحی های کوچک در مورد زنان، بیشتر توسط جراحان زن انجام می گرفت و باز، بدون اینکه اسمی از کسی برده باشد، توضیح داده از بین زنان جراح دو نفر در تهران دارای شهرت بودند.

شاید عده ای به دکتر پولاک ایراد بگیرند که چرا وقتی از پزشکان زن حرف زده، اطلاعات بیشتری در مورد آنها ارائه نداده، که در جواب باید گفت علت این امر هم محدودیت فضای زندگی اجتماعی زنان در تهران قدیم بوده و به طور قطع، خود دکتر پولاک مجال دیدن زنان یاد شده و گفتگو با آنان را نداشته و آنچه نوشته مستند به حرف هایی است که از دیگران شنیده.

اولین زن جراح تحصیل کرده

یکی دیگر از زنان پیشتاز تهران، بانو سکینه پری بود که سال ۱۲۸۱ شمسی در باغچه سرای شوروی چشم به جهان گشود. مادرش از ارامنه ایران بود و پدرش نصرالله همدانی نام داشت.

وی تحصیلاتش در رشته پزشکی را در شوروی سابق به پایان برد و در سال ۱۳۱۲ در سن ۳۱ سالگی در رشته جراحی و سرطان شناسی تخصص گرفت ومدت پنج سال در بیمارستان های شوروی به کار طبابت پرداخت.

پدر و مادر دکتر سکینه پری در یک زمان از دنیا رفتند. پس از آن اتفاق وی به دلیل علاقه اش به ایران به همراه تنها دخترش رهسپار ایران شد و بعد از بازگشت به ایران در آزمونی برای گرفتن اجازه طبابت شرکت کرد و در سال ۱۳۱۳ شمسی اجازه این کار به او داده شد و به واسطه آشنایی با زبان ترکی به دعوت و پیشنهاد شرکت شیلات، برای انجام خدمات پزشکی به شهر «قره سو» رفت و مدت ۱۴ سال در آن شهر زندگی و کار کرد.

بانو سکینه پری، پس از متارکه با شوهرش، بندر گز را برای سکونت برگزید و به آن شهر نقل مکان کرد و با تاسیس مطب در شهرهای بندر گز و گرگان کار طبابت را ادامه داد و با کمک به مستمندان و بینوایان آن مناطق نام نیکی از خود بر جای گذاشت.

اولین داروساز و جراح پلاستیک

دکتر هاسمیک هاراطونیان، که در سال ۱۳۳۹ در رشته جراحی پلاستیک فارغ التحصیل شد، یکی دیگر از زنانی است که نامش به عنوان پیشتاز در تاریخ تهران ثبت شده و بعد از او باید از اقدس غربی و اختر فردوس یاد کرد که اولین زنان داروساز ایرانی هستند که در سال ۱۳۱۶ وارد دانشگاه تهران شدند و در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود در این رشته را به پایان رساندند.

پیشتازان وکالت و تجارت

یکاترینا سعید خوانیان، متولد ۱۲۷۸ اولین زن ایرانی است که پس از تحصیل در رشته قضایی در روسیه، در سال ۱۳۲۷ در تهران پروانه وکالت گرفت و به کار پرداخت و با وجودی که آن سال ها به وکالت زنان در امور قضایی اهمیت چندانی داده نمی شد، با قبول وکالت در چند پرونده حساس نامش بر سر زبان ها افتاد.

زنان تهران، در تجارت نیز، اولین دارند و در مطالعه تاریخ به نام «مهین افشار» بر می خوریم که در سال ۱۳۳۶ به عنوان اولین زن ایرانی، موفق به دریافت کارت بازرگانی از اتاق بازرگانی و صنایع و معادن کشور شد و مجوز واردات کالا را به دست آورد.

زنان نظامی و خلبان

شاید برای خیلی ها باور کردنی نباشد که زنان تهران، در عرصه خدمت نظام و خلبانی هواپیما نیز صاحب چهره و اسم و رسم شده باشند. در حالی که تاریخ تایید می کند چنین امری اتفاق افتاده و در آن «مرضیه ارفعی» به عنوان نام اولین زن تهرانی که به درجه سرتیپی ارتش رسیده، ثبت شده است. «مرضیه ارفعی» که در سال ۱۳۱۲ با درجه هم ردیف سروان در ارتش شروع به کار کرد، در سال ۱۳۳۸ به عنوان اولین زن در تاریخ نظامی ایران، درجه سرتیپی گرفت و از «عفت تجارتی» که در سال ۱۳۱۸ و در سن ۲۲ سالگی به عنوان اولین زن در رشته خلبانی نام نویسی کرد و در همان سال اولین پرواز خود را با هواپیمای «تایگرموس» انجام داد، به عنوان اولین زن خلبان در تاریخ تهران یاد شده است.

اولین زن پرستار «فاطمه توانایی» است که در سال ۱۳۱۰ در آموزشگاهی کوچک در شهر رشت نام نویسی کرد. او در سال ۱۳۱۴ در این رشته فارغ التحصیل شد.

خانواده جوان/ شماره ۱۸۹/ اسفند ماه ۹۱/ م. حسن بيگي/ صفحه ۳۶