افکارنیوز: جامعه شناسان معتقدند لذت های مصرف لذت های تخیلی و ذهنی هستند به عبارت دیگر ما آن چه را كه تصور می كنیم خرید یك كالای جدید برایمان به ارمغان می آورد، در ذهن خود می پرورانیم. وی لذت های به واسطه كالا و اشیا را لذت های زود گذری می داند كه در اغلب اوقات ریشه درنیازهای ارضا نشده دوران كودكی دارد.
جامعه شناس دیگری با اشاره به این که اغلب زنان بیشتر از مردان مصرف گرایی دارند می گوید: زنان از طریق خرید و رفتن به بازار می خواهند به نوعی حضور خود را در جامعه اثبات کنند و به رقابت با مردان در عرصه اجتماعی بپردازند به طوری که این موضوع در زنان شاغل بسیار کمتر از زنان خانه دار به چشم می خورد.
این اظهار نظر هم وجود دارد که زنان با خرید کردن قدرت نادیده گرفته شدن خود در ساختار فرهنگی مرد سالارانه را باز پس می گیرند به عبارتی خرید کردن زنان به بهانه ای برای حضور آنان در جامعه تبدیل شده است.
اما حقیقت امر چیز دیگری است که در زیر پوسته شهر نهفته است. شکاف میان طبقات، اقشار و گروههای مختلف، هریک از آنها را در طبقهای جداگانه مرزبندی کرده، که گرچه به تأکید یک جامعه شناس به ظاهر با شیوع زندگی قسطی و بیمهای این مرزها کمرنگ به نظر میرسد، ولی کماکان شکاف طبقاتی به قوت خود باقی است.
اینکه عامل این شکاف چیست و هر یک از کشورهای جهان اول و جهان سوم چگونه با آن برخورد کردند نظریات مختلفی مطرح شده است.
بر اساس شانس های زندگی، سبک های زندگی که همان نگرش انسان به زندگی است هم فرق می کند. مبنی بر نظریه هایی در حوزه تفسیرگرایی شیوه زندگی خیلی جبری نیست و انسان قادر به تغییر آن است.
همچنین از نظر پایه های معرفت شناختی، شیوه های زندگی رنگ و بوی طبقاتی خود را حفظ می کند به عنوان مثال طبقات فرودست از تفریحات طبقات فرادست استفاده میکنند تا شکاف ایجادشده میان طبقات را به نوعی کمرنگتر نمایند و این عمل همان مهاجرت طبقاتی می باشد.
جامعه شناسان متغیر این شکاف طبقاتی را لزوما مادی و یا اقتصادی نمی دانند و به شاخص های ثروت، قدرت در اداره فرایند کار و مدیریت نیز اشاره می کنند.
همچنین بنا بر تحقیقاتی که در حوزه جامعه شناسی رادیکال انجام شده قاعدتا پدیده شکاف طبقاتی در جوامع صنعتی، رو به رشد است. با تعبیری که دانشمندان در این زمینه انجام داده اند، به این نتیجه رسیده اند که براساس سیکل فقر هرچه جامعه صنعتیتر شود، کار تخصصی تری میطلبد و با توسعه کار تخصصی، باید فرصتهای زندگی بهتری در اختیارشان باشد و فرصتهای شغلی و درآمدی بهتر باید فراهم گردد. بنابراین گردونه آن بیشتر حرکت میکند، از طرف دیگر فقر نیز به موازات پیش میرود لذا هرچه جامعه صنعتیتر شود، این شکاف بین جوامع بالاتر و پایینتر نیز افزایش مییابد.
کشورهای صنعتی با ایجاد بیمه های مختلف در صدد پر کردن شکاف های طبقاتی هستند
لازم به ذکر است به طور کلی جامعه شناسان با دو تجربه کلی یعنی تجربه جهان اول که کشورهای صنعتی است و تجربه جهان سوم که همان کشورهای در حال توسعه می باشد روبرو شدند.
کشورهای جهان اول به علت استفاده از نظر کارشناسان، جامعه شناسان و روانشناسان کارآمد، توانست این شکافها را شناسایی کند چرا که به خوبی دریافته بود چنین شکافهایی عاملی خطرناک هستند.
بنابراین برای اینکه دچار پیامدهای خطرناک نشوند، سعی کردند از این شکافها جلوگیری کنند و با ایجاد بیمه های مختلف، همچون بیمه از کار افتادگی، بیمه بازنشستگی، بیمه بیکاری و… مردم را از زیر خط فقر نجات دهند و آنها را در حوزه طبقه متوسط به معنایی که در غرب متداول است، نگاه دارند.
به عبارتی دیگر زندگی قسطی روشی است که در آن فرد خود متمایل و انگیزمند به فعالیت های سیستمی کرده و فعالیت اقتصادی برای او به طور جدی شکل می گیرد و فرد آنچنان درگیر پرداخت قسطهایش میشود که دیگر وقتی ندارد.
در حقیقت سیستمی که جهان صنعتی و به دنبال آن جهان سوم آن را دنبال میکند تنها به لحاظ روانی میتواند تاحدی شکاف طبقاتی را پرکند و در قالب واقعی خود، کماکان به قدرت خود باقی است.
در جامعه فعلی طبقاتی که به آنها طبقات متوسط و یا گاهی اوقات طبقات فرودست نیز گفته می شود تا حدودی امکانات مرفه طبقه بالا دست را استفاده می کنند اما شکاف طبقاتی کماکان سرجای خودش است و کار اصلی خود را انجام میدهد و کار اصلی آن این است که قدرت، ثروت و مدیریت را هرروز در نرخ جمعیت کمتری جمع میکند و به عبارتی " منوپل " یا انحصارطلبی شکل میگیرد اما تنها در تعداد افراد کمتری این ۳ نیرو جمع شده و متمرکز میشود و اکثریت مردم فاقد این ۳ نیرو خواهند بود.
همچنین در ادامه جامعه شناسان ۳ نوع پیامد دیالکتیکی را در بحثشکاف طبقاتی ترسیم کرده اند. یکی از آنها دیالکتیک جبرانی است که شاید این شکاف هم به شکل پول و ثروت نبوده باشد و در قالب نابرابری آن را احساس کرده باشند، مثل پارتی بازی.
بنابراین در دیالکتیک جبرانی، گاهی نیز در شکل ارتکاب به جرم همراه با هیجاناتی پیش میروند که معمولاً به جایی هم نمیرسد، ولی ریشه طبقاتی دارد.
نوع دیگر واکنش، دیالکتیک مفلوج است. وجه تشابه این نوع پیامد با دیالکتیک جبرانی دراین است که افراد هدف خاصی را درواکنش خود دنبال نمیکنند و بدون برنامه ریزی هستند. درمقابل فشار شکاف طبقاتی، به نوع بیکاری مزمن دست میزنند، کم کاری کرده و به مشاغل کاذب مشغول میشوند و یا درکار خود دست به تقلب میزنند مثلاً رشوهگیری میکنند. برای این کار هم، استدلال و توجیه خاص خود را دارند.
سیستم سرمایهداری هم خیلی زیرکانه دریافت که این استدلال را به نفع خودش بگیرد. بدین ترتیب که سعی کرد تمام امکانات رفاهی را به نفع طبقات پایین بهکار گیرد. جهان سوم این تیزهوشی را به خوبی به کار نبست.
بنابراین تنش میان طبقات همچنان باقی ماند، درنتیجه دیالکتیک مفلوج به شکلهای مختلف در کشورهای جهان سوم بیشتر شد.
افزایش جرایم اجتماعی مهمترین پیامد شکاف طبقاتی است
یکی از جامعه شناسان شکاف طبقاتی جامعه فعلی را واقعی می بیند و نمایشی بودن آن را رد می کند.
این شکاف در سطح خرد آن، نمود آن در قشرهای اجتماعی، درمیان حقوق بگیرهاست که این شکاف را تحمل میکنند. به عبارتی کسانی که تولیدنمی کنند یا رقابت اقتصادی نمیتوانند انجام دهند به عنوان مثال مغازه دار از تورم، هیچگاه مشکلی پیدانمی کند ولی مشاغلی که به نام دستمزدبگیر تعریف میشوند، مشکل پیدامی کنند.
جامعه شناسان پیامد های این شکاف طبقاتی را اینگونه مطرح کردند که زمانی که وقتی درد، فقر، رنج و محرومیت زیاد شود، دیگر فرد کرخت شده و قادر به انجام کاری نیست. مثل فردی که در سرما افتاده، اول سرما را حس میکند، ولی وقتی سرما درعمق وجودش رسوخ کرد، بدن کرخت میشود، لذا دیگر درد را احساس نمیکند.
محرومیت هم گاهی درمناطق حاشیه نشین جزئی از وجود آنها میشود لذا دیگر خیلی درد را احساس نمیکنند. به خاطر همین است که جرمهای اجتماعی معمولاً توسط افراد شروع میشود و هیچگاه یک منطقه مجرم نمیشود. ولی گاهی اوقات افراد دراین مناطق به نوعی خودآگاهی دست پیدا میکنند.
شناسه خبر:
۲۱۴۶
میل به مصرف گرایی زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل است
میل به مصرف در زنان یک پز اجتماعی است
در چند سال اخیر میل به مصرف به یک پز اجتماعی تبدیل شده است. مد شدن یک کالا و خرید آن کالا توسط بسیاری از افراد تابع مد و سپس دمده شدن همان کالا و کنار گذاشته شدن آن از سوی افراد و تکرار دوباره و چند باره این سیکل را هم باید از مهم ترین عوامل رواج مصرف گرایی در جامعه قلمداد کرد.
۰