به گزارش افکارنیوز، تا حالا به شباهت پیری و بچگی فکر کرده اید؟
پسر کوچولو گفت: «گاهی وقتها قاشق از دستم می افتد.»
پیرمرد بیچاره گفت: «از دست من هم می افتد.»
پسر کوچولو آهسته گفت: «من گاهی شلوارم را خیس می کنم.»
پیرمرد خندید و گفت: «من هم همینطور»
پسر کوچولو گفت: «من اغلب گریه می کنم»
پیرمرد سر تکان داد: «من هم همین طور»
پسر کوچولو گفت: «از همه بدتر بزرگترها به من توجهی ندارند.»
و گرمای دست چروکیده را احساس کرد:
«می فهمم چی می گی کوچولو، می فهمم.»
شل سیلور استاین
شناسه خبر:
۲۲۱۳۳۹
شباهتهای بسیار تأمل برانگیز!
می فهمم چی می گی کوچولو، می فهمم.
۰