خواننده‌ایی که عاشق صدایش است! + عکس

به گزارش افکارنیوز، علی عبدالمالکی در مرداد سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد و از کودکی به موسیقی روی آورد. او بعد از اولین آلبوم اینترنتی خود «خدانشناس» به شهرت رسید و پس از آن تلاش خود را برای رسیدن به قله های موفقیت بیشتر کرد و آلبوم اینترنتی «نامسلمان» را ارائه کرد. سومین آلبوم او با مجوز رسمی، چندی دیگر منتشر خواهد شد. عبدالمالکی تا به حال چندین کنسرت در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی، برج میلاد، جزیره کیش و شهرهای دیگر اجرا کرده است.

از چه زمانی متوجه شدید که به موسیقی علاقه دارید؟


من از ۱۳-۱۲ سالگی بود که سازها را یاد گرفتم. گیتار و کیبورد می زدم و بعد از آن سعی کردم در نوازندگی پخته تر شوم، تجربه کسب کنم و بعد خوانندگی را دنبال کنم.

کی به صورت حرفه ای کارتان را شروع کردید؟


فکر می کنم سال ۸۵ بود که آلبوم اولم به اسم «خدانشناس» را ارائه کردم. بعد هم آلبوم «نامسلمان» را از آن زمان به بعد هر چه آلبوم جدیدی ندادم، اما روی هم رفته ۸۰-۷۰ تا ترانه خواندم.

فکر نمی کنید تعداد کار زیاد، کیفیت ترانه هایتان را پایین می آورد؟


نه خب، زمان که گذشت سعی کردم کمتر آلبوم بدهم و بیشتر روی کارهایم تمرکز کنم. الان هم در تدارک تهیه آلبوم جدید هستم.

در خصوص آلبوم جدیدتان بیشتر توضیح می دهید؟


نزدیک چهار سال است که روی این آلبوم کار می کنم و فکر می کنم بیشتر ترانه هایم را ساختم که مردم پسند است و با استقبال عموم مواجه می شود. در زمان مناسب آلبومم وارد بازار می شود.

این زمان مناسب کی است؟


بعد از ماه محرم و صفر. اصولاً آلبوم ها در این زمان پخش می شوند و طبیعتاً در ماه های محرم و صفر به خاطر عزاداری، مردم استقبالی از ترانه ها نخواهند داشت به خاطر همین هدف ما این است که اگر مشکلی پیش نیاید نزدیک شب عید آلبوم جدید را وارد بازار کنیم.

اسم آلبوم مشخص نیست؟


نه، هنوز اسم خاصی انتخاب نکرده ام، اما همه ملودی ها را خودم ساختم و تنظیم دو - سه کار هم از خودم است و مثل همیشه ترانه ها را خودم گفتم.

ترانه گفتن یک خواننده چقدر در بالا رفتن کیفیت کار او تاثیرگذار است؟ به نظر می رسد این طوری خواننده با احساس بیشتری ترانه را می خواند.
بله خیلی تاثیر دارد چرا که واقعاً با حس و حال بیشتری می شود ترانه را خواند. من هم سعی می کنم کاری را از آب در بیاورم که با احساس و خوب باشد. کاری که به دل مردم بنشیند و با احساسات و عواطف مردم همراه باشد، به روز باشد، ترانه ای که روی مردم تاثیر بگذارد و سوژه های روز جامعه باشد.

بیشتر ترانه های منفی می گویید، درست است؟


نه، قبلاً زیاد ترانه های منفی می گفتم اما الان ترانه های مثبت می گویم. من در کل سبک احساسی و موسیقی احساسی را بیشتر دوست دارم.

به این فکر کردید که با همین ترانه هایتان عده ای اشک می ریزند، می خندند و شاید دل می سپارند؟


خب این خوب است. چرا باید بد باشد؟ ما این ترانه ها را می خوانیم تا مردم آرام شوند، خالی شوند و اگر دل شان شکسته یا بغضی دارند با این ترانه ها آرام شوند. به همین خاطر می خوانیم تا حداقل تاثیری هر چند کوچک اما مثبت در مردم داشته باشیم.

در صدای شما سوز دردناکی است. این سوز صدا را از کجا آورده اید؟


ما سینه سوخته هستیم. من و امثال مرا می گویند آدم های سینه سوخته. آدم هایی که سختی و مشکلات زیادی در زندگی کشیده اند. به خاطر همین مدل خواندم همین طور است.

چه مشکلاتی را در زندگی سپری کردید؟


نمی شود خیلی از این مشکلات را گفت، اما من بیشتر مشکلات خانوادگی را تجربه کرده ام، پدرم خیلی زود از دنیا رفت، ۱۹-۱۸ سال پیش بود که پدرم را از دست دادم، به خاطر همین در آن شرایط سنی که داشتم پرواز او خیلی برایم دردناک بود، اما مادری دارم که به اندازه یک پدر، برایمان پدری کرد. مادری که بار سختی های زندگی را بر دوش کشید.

بچه کجا هستید؟


من بزرگ شده جنوب شرق تهران، سه راه افسریه هستم و در حال حاضر ساکن سعادت آباد می باشم. یک خواهر و یک برادرم.

کسی با خوانندگی تان مخالف بود؟


چون از بچگی می خواندم خانواده همه مشوقم بودند تا خواننده شوم.

چرا تا به حال کار تیتراژی نداشتید؟


اتفاقاً چند پیشنهاد تلویزیونی داشتم اما گفتم اول آلبومم بیرون بیاید بعد برای تلویزیون بخوانم.

قبول دارید که خواندن در تیتراژ برنامه های تلویزیونی خیلی به معرفی و موفقیت خواننده کمک می کند؟


صددرصد، چون این طوری صدای خواننده بیشتر شنیده می شود، شما نگاه کنید در همین ماه رمضان سی شب صدای هر خواننده ای که در تیتراژ برنامه ها خوانده بود، پخش شد. در نظر بگیرید کسی حتی اگر صدای آن خواننده را دوست نداشته باشد به هر حال در این سی شب به نوعی صدایش را چند بار شنیده است به همین دلیل من معتقدم خواندن در تیتراژ برنامه های تلویزیونی خیلی می تواند به یک خواننده کمک کند.

وضعیت موسیقی ایران را چطور می بینید؟


خیلی رو به پیشرفت است چرا که الان خیلی سخت است در آن جایگاهی که هستی بتوانی خود را نگه داری. ما خیلی استعداد داریم، خواننده خوب هم زیاد داریم اما از آن طرف موزیک های بی کیفیت هم کم نداریم، اما به هر حال من فکر می کنم وضعیت موسیقی ما می تواند بهتر از این هم بشود.

چقدر صدای خودتان را دوست دارید؟


نمی دانم چطور به این سوال تان جواب بدهم. اگر بگویم دوست دارم شاید بشود خودشیفتگی، اما صددرصد صدایم را دوست دارم که هنور هم می خوانم.

مردم شما را در خیابان می شناسند؟


به چهره نه، اما به اسم خوب می شناسند و اصولاً در کنسرت هم استقبال خیلی خوبی دارند.

اولین بار که صدایتان را بیرون و از پخش صورت مردم شنیدید، یادتان است؟


یادم نمی آید کی بود اما برای خرید به بیرون رفته بودم، آن موقع فکر نمی کردم صدایم پخش شده باشد اما ماشینی از کنارم رد شد که صدای مرا گذاشته بود تا پنج دقیقه مات و مبهوت مانده بودم، باورم نمی شد راننده آن ماشین داشت ترانه مرا گوش می کرد. در آن پنج دقیقه انگار روی زمین نبودم که ناگهان یک ماشین دیگر هم از کنارم رد شد و دقیقاً او نیز صدای مرا گذاشته بود تا یک ماه در شوک بودم.

آن موقع چه احساسی داشتید؟


احساس خیلی خوب و لذت بخشی بود یک شب بیشتر از پخش کار نگذشته بود و فکر نمی کردم مردم به این زودی از ترانه هایم استقبال کنند. یادم است آهنگ «دلکم» بود که برای اولین بار در بین مردم آن را شنیدم. به هر حال امیدوارم هر کسی این آرزو را دارد که خواننده شود و مردم صدایش را بشنوند خدا کمکش کند تا طبق خیر و صلاح خدای مهربان به خواسته اش برسد.

اوقات فراغت شما بیشتر چطور می گذرد؟


بعضی وقت ها به مسافرت می رویم اما روزانه با بچه ها می نشینیم، می خندیم و ایکس باکس بازی می کنیم. به مادرم هم سری می زنم، مادرم با برادرم زندگی می کند.

فوتبالی هم هستید؟


من به شدت طرفدار بارسلونا هستم و همیشه در بازی ایکس باکس این تیم را انتخاب می کنم. از تیم های داخلی هم اگر چه قبلاً طرفدار یک تیم خاص بودم، اما الان فقط هوادار تیم ملی هستم و فرهاد مجیدی و علی کریمی را جزو اسطوره های فوتبال ایران می دانم و معتقدم الان جایاینها باید در تیم ملی باشد.

از بین خواننده ها با کسی هم رفت و آمد دارید؟


تنها دوست نزدیک من از بین خواننده ها مرتضی پاشایی است که واقعاً انسانی خوب و سالم است و خیلی او را دوست دارم.

قصد ازدواج ندارید؟


خیر، در حال حاضر چنین تصمیمی برای زندگی ام نگرفته ام.

چقدر به سینما و تلویزیون علاقه دارید؟


خیلی زیاد و همیشه از بازی پرویز پرستویی، حامد بهداد، شهاب حسینی، امین حیایی و… لذت می برم.

اگر خواننده نمی شدید الان شغل تان چه بود؟


باز هم خواننده می شدم.

از خصوصیات بارز اخلاقی تان صحبت می کنید؟


آدم مهربانی هستم، خیلی زود اعتماد می کنم و این اعتماد خیلی مواقع به ضررم بودده و برایم مشکل ساز شده. دوست ندارم کسی از من ناراحت باشد. دوست دارم همه از من راضی باشند. خیلی مواقع در کنسرت هایم مردم آمدند و ابراز لطف کردند اما به دلیل شرایطی که داشتم و کمبود وقت نتوانستم پاسخگوی محبت آنها باشم که جا دارد همین جا از همه آنها عذرخواهی کنم و امیدوارم در زندگی هیچ وقت کسی از دست من ناراحت نباشد.

موقع دلتنگی چکار می کنید؟


بیرون قدم می زنم یا موسیقی گوش می کنم.

شده به ترانه های خودتان پناه ببرید؟


چرا نشده؟ بعضی وقت ها حتی با ترانه های خودم گریه می کنم تا دلتنگی هایم به پایان برسد.

در زندگی به چه چیز خیلی اعتقاد دارید؟


به امید، به آینده، به توکل کردن به خدا. همه اینها را در تجربیات زندگی ام به دست آوردم.

و روزهای زندگی شما چطور می گذرد؟


خدا را شکر شیرین است و گاهی هم تلخی هایی دارد که با توکل به خدا این تلخی ها را کنار می زنم و جلو می روم. راستی سلام مرا به خوانندگان مجله خوبتان برسانید.

روزهاي زندگي/ شماره ۴۲۸/ نيمه دوم شهريور ماه ۹۲/ گفتگو از: فاطمه صمدي/ صفحه ۲۸