به گزارشافکارنیوز،این مرد که جمعه نام دارد یک سال پیش در اسلامشهر همسرش را هنگامی که در خواب بود با ضربات چاقو به قتل رساند و دختر دیگرش را زخمی کرد اما گیسو - دختر جوان - جان سالم به در برد.

نماینده دادستان در جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: جمعه، همسرش سوسن را یک‌سال قبل با ضربات چاقو در اسلامشهر به قتل رسانده و دخترش گیسو را نیز با ضربات چاقو مجروح کرده ‌است هرچند گیسو به‌طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد و زنده ماند اما سوسن جانش را از دست داد و با توجه به خواسته اولیای‌دم درخواست صدور حکم قانونی را دارد.

در ادامه اولیای‌دم که پنج دختر مقتول و پدرش بودند در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. همچنین گیسو دختر مجروح مقتول نیز خواستار دریافت دیه شد. گیسو در توضیح آنچه اتفاق افتاده ‌بود گفت: ما همگی خواب بودیم که صدای ناله مادرم را شنیدم، صدای ضعیفی بود از اتاق بیرون رفتم تا ببینم چه شده ‌است دیدم پدرم بالای سر مادرم نشسته و مادرم خون‌آلود است پدرم چاقو در دستش بود وقتی من را دید بلند شد و به سمتم آمد موهایم را دور دستش پیچید و کشان‌کشان به سمت آشپزخانه برد چاقو را به سمت گلویم برد می‌خواست مرا هم بکشد اما با او درگیر شدم و خودم را نجات دادم. پدرم چند ضربه چاقو به من زد که به خاطر آن ضربات تا به حال پنج‌بار عمل شده‌ام و یک‌بار دیگر هم باید جراحی کنم چون دستم حرکت ندارد و زیاد بالا نمی‌آید. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت.

او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سوسن زن فاسدی بود ما دوسال بود که با هم هیچ‌ رابطه‌ای نداشتیم. او کارهای خلاف می‌کرد و من چندین‌بار دیده‌ بودم سوار ماشین افرادی شده ‌بود. اوایل انکار می‌کرد اما این اواخر می‌گفت این مسایل به تو ربطی ندارد. هر بار هم می‌گفتم کجا می‌روی جواب نمی‌داد. کاری کرده ‌بود که دخترها هم با من بد شده ‌بودند.

متهم گفت: صبح روز حادثه تلفن همراهش زنگ زد من که مطمئن شده ‌بودم او با کسی رابطه دارد چاقو برداشتم و ضربات پی‌در پی به او زدم. در این هنگام قاضی عزیزمحمدی - رییس دادگاه - گفت: می‌دانستی پشت‌خط کیست؟ متهم جواب داد: متوجه نشدم اما مگر می‌شود به زنی قبل از ساعت هفت بدون دلیل زنگ زد آن فرد مرد بود و حتما منظور داشت.

قاضی گفت: شاید شماره را اشتباه گرفته‌ یا از محل کارش بودند تو که نمی‌دانستی چه کسی است چطور همسرت را متهم به فساد می‌کنی؟

متهم گفت: زنم دوسال بود که اصلا من را محل نمی‌گذاشت و مرتب با هم دعوا داشتیم به خاطر همین هم به سراغ کارهای خلاف رفته‌ بود.

در این هنگام قاضی از دختر بزرگ مقتول که در جریان درگیری پدر و مادرش بود خواست تا درباره علت قتل توضیح بدهد.

این دختر گفت: من متاهل هستم و زندگی جداگانه‌ای دارم اما مادرم درباره مشکلاتش خیلی با من صحبت می‌کرد. پدرم به دلیل اعتیاد، خرجی خانه را نمی‌داد. مادرم سال‌ها بود که در خیاطی کار و هزینه زندگی ما را تامین می‌کرد. چون ما شناسنامه نداشتیم و با کارت هویتی که از سفارت گرفته ‌بودیم در مدرسه ثبت‌نام می‌کردیم، از ما پول می‌گرفتند اما پدرم هیچ‌ ‌پولی به ما نمی‌داد و مادرم بود که خرج مدرسه ما را تامین می‌کرد و برایمان کیف و کفش می‌خرید. شوهر من ایرانی است و چون من خوشبخت‌ بودم خواهرانم هم دوست داشتند با مرد ایرانی ازدواج کنند. دو سال قبل برای خواهرم خواستگاری ایرانی آمد خواهرم او را دوست داشت اما پدرم می‌گفت ایرانیان برای دختر پول نمی‌دهند و او باید با مرد افغان ازدواج کند. خواهرم آن پسر را خیلی دوست داشت به همین دلیل درگیری بین مادرم و پدرم به وجود آمد مادرم گفت چرا نمی‌گذاری بچه‌ها خوشبخت شوند. تو نباید مانع ازدواج آنها بشوی. پدرم گفت به شرطی که یکی از دخترها زن فردی شود که من می‌گویم اجازه می‌دهم گلناز هم با پسر ایرانی که دوست دارد ازدواج کند. گیسو خواهرم قبول کرد با مرد افغان ازدواج کند و خواستگاری را که پدرم معرفی کرده ‌بود پذیرفت.

پدرم از نامزد خواهرم ۳۰میلیون تومان گرفت درواقع گیسو را به او فروخت. مدتی بعد گیسو و نامزدش به مشکل برخوردند گیسو خیلی اذیت می‌شد نامزدش اذیتش می‌کرد و نمی‌توانستند با هم کنار بیایند. این در حالی بود که گلناز با پسر ایرانی نامزد کرده‌ بود. مادرم به گیسو گفت اگر مرد افغان را دوست ندارد می‌تواند نامزدی را به هم بزند. او از گیسو حمایت کرد و نامزدی به هم خورد. پدرم که فکر می‌کرد این اتفاق یک دسیسه است عصبانی شد و گفت شما دست به یکی کردید تا گلناز به نامزد ایرانی‌اش برسد. می‌خواست زندگی گلناز را به هم بزند اما مادرم اجازه نداد. پدرم حتی در مراسم عقد و عروسی گلناز حاضر نشد. با اینکه من و خواهرم که شوهر ایرانی داریم خوشبخت هستیم اما چون شوهرانمان پولی به پدرمان ندادند و پدرم نتوانست ما را به آنها بفروشد ناراحت بود. درگیری مادر و پدرم از اینجا آغاز شد و به همین خاطر هم گیسو و مادرم را با چاقو زد.

او درباره روابط مادرش گفت: مادرم زن بسیار پاکی بود ما مرتب به محل کارش رفت‌وآمد داشتیم چند بار صاحب‌کارش او را به خانه رساند یا اگر کاری داشت تماس می‌گرفت. پدرم همین را بهانه کرده‌ بود درحالی‌که خودش هم می‌دانست چیزی نیست و می‌خواست انتقام پول‌هایی را که نتوانست به دست آورد از ما بگیرد.

سپس وکیل متهم دفاعیات خود را مطرح کرد و آخرین دفاع هم از متهم گرفته ‌شد.

هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.