به گزارشافکارنیوز،کارآگاهان که مطمئن بودند سرقت از سوی آشنایان مالباخته است در شاخه ای دیگر از تحقیقات، شماره تلفن دختر این خانواده را بررسی کردند و به رابطه پنهانی با پسر جوانی که «رضا» نام دارد رسیدند و در تجسس های فنی مشخص شد وی با همدستی پسر جوان اقدام به سرقت خودروی پدرش کرده است.

«آزاده» که ۲۰ سال دارد به مأموران گفت: وقتی دیدم پدرم خودرواش را به من نمی دهد تصمیم به دزدی آن گرفتم و با همدستی پسر موردعلاقه ام نقشه ام را عملی کردم.

گفت وگو با دختر جوان

[آزاده خیلی ناراحت است و البته بیشتر نگران پسر مورد علاقه اش است.]

چرا دزدی؟

دو سال است که گواهینامه دارم و با این که پدرم در وضعیت مالی خوبی قرار دارد برایم ماشین نخرید و حتی مانع سوار شدن من به خودرو اش شد، تصمیم گرفتم برای این که اعتراضی کنم و به حسادت هایم پایان بدهم دست به این کار بزنم.

حسادت؟

پدرم می گفت تصادف می کنم و مانع رانندگی من می شد و این در حالی بود که همه دوستانم با خودروی پدر یا خودشان رانندگی می کنند و رفتار پدرم باعثشده بود مورد تمسخر دوستانم قرار بگیرم.

پدرم آنقدر که برای خودرواش ارزش قائل بود برای من و خانواده اش وقت نمی گذاشت و اهمیت نمی داد.

پژو را چطور سرقت کردی؟

به «رضا» گفتم اگر مرا دوست دارد باید ماشین پدرم را بدزدد که وی نیز برای ثابت کردنش تصمیم به این کار گرفت.

شب سرقت در غذای خانواده ام داروی خواب آور ریختم و بعد از این که آنها به خواب عمیق فرو رفتند ساعت ۳ شب بود که «رضا» با در اختیار داشتن کلید در خانه و سوییچ یدک خودروی پدرم که از قبل من در اختیارش قرار داده بودم وارد حیاط شد ودست به سرقت زد.

قصد داشتی با خودرو سرقتی چه کارکنی؟

قرار بود خودرو را در اهواز بفروشیم که «رضا» از سوی مأموران شناسایی شد و فرار کرد.

پشیمانی؟

نه، پدرم هیچ توجهی به خانواده اش نمی کند و باعثشده بود آبرویم پیش دوستانم برود و باید به خاطر رفتارهای بدش تنبیه می شد. بنا بر این گزارش، در حالی که «احمد» اعلام رضایت از دزد خودرواش کرده است بازپرس پرونده به خاطر جنبه عمومی جرم قرار مجرمیت برای آنها صادر کرد.

تحلیل پرونده

همگامی با فرزندان

مهرانگیز شعاع کاظمی، روانشناس

هنگامی که هویت نوجوانی از سوی والدین و اطرافیان وی قبول نشود و آن ها توانایی های نوجوان را نادیده بگیرند و سعی کنند با سرزنش یا تحقیر او را به عقب نشینی از خواسته هایش وادار کنند با رفتاری ناهنجار از سوی نوجوان روبه رو خواهند شد.

گوش کردن به صحبت های طرف مقابل اصل مهمی در ارتباطات محسوب می شود بنابراین پدر و مادر باید به درستی خواسته های فرزندشان را بشنوند، آن ها را تحلیل کنند و دلایل خود را به گونه ای بیان کنند که برای وی قابل پذیرش باشد تا او خود از خواسته هایش عقب نشینی کند و درستی تصمیم آن ها را بپذیرد، اما بسیاری از والدین گذشته خود را فراموش کرده و فکر می کنند همیشه پدر یا مادر بوده اند به همین دلیل به راحتی با خواسته فرزندان خود مخالفت می کنند.

این در حالی است که هرگاه درخواست های نوجوانی مورد پذیرش قرار نگیرد و او با ناکامی روبه رو شود، دست به انتقام می زند تا نشان دهد خواسته های وی مهم بوده است. گاهی این انتقامگیری کوچک است و گاهی نیز ممکن است در حد ارتکاب بزه باشد.

نوجوانان معمولاً به دنبال قهرمان شدن هستند، در این رابطه برخی به سمت ورزش و درس می روند و از این راه سعی می کنند به مدارج بالا برسند و گروهی دیگر سعی می کنند در امور روزمره به موفقیت برسند بنابراین هرگاه نوجوانان در راه خود با مشکل مواجه شوند سعی می کنند از هر راهی به مقصد برسند.

در پرونده دزدی دختر نوجوان از پدرش می بینیم والدین او می توانستند با وی همراهی کنند و به جای مخالفت با رانندگی او که باعثخشم و ناراحتی او و از سوی دیگر تحقیر در گروه همسالان شده، به راحتی با همراهی و تعامل این مهارت را در دختر نوجوان تقویت کنند و حتی برایش شرط بگذارند که فقط با حضور پدر یا مادر می تواند رانندگی کند.

قبول نکردن رانندگی دختر نوجوان از سوی پدرش و پاک کردن خواسته او از سوی والدین باعثشد او هم پدری را که از کودکی برای هر انسانی مهم است پاک کند و اقدامی ناشایست انجام دهد. نکته قابل توجه این است که بسیاری از خواسته های جوانان و نوجوانان برای آن ها مهم است حتی اگر برای پدر و مادرشان تمسخرآمیز باشد.

دوران نوجوانی، شناکردن بین هیجان و احساس است و والدین باید بتوانند بین این دو حالت تطابق ایجاد کنند، نه این که سعی کنند رفتار فرزندشان را براساس منطق، کنترل و هدایت کنند و از او توقع رفتاری کاملاً منطقی داشته باشند.

توصیه می شود والدین در ارتباط با نوجوانان و جوانان از حالت سرزنشگری و حسابگری خارج شوند و سعی کنند مهارت فرزندانشان را در بخشی از امور اجتماعی، تحصیلی و… که ممکن است موفق شوند، تقویت کنند.

اگر نگاه والدین به بچه ها آرمانی باشد آن ها قطعاً دچار اختلال شخصیت می شوند.