پیشگیری از بروز بدحجابی بهتر از درمان

شبکه ایران - به تازگی جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور از ادامه طرح امنیت اخلاقی از بیست و پنجم خردادماه تا رفع دغدغه مردم در تهران و استانهای گیلان و مازندران خبر داده بود و اینکه در این طرح مراکز مشاورهای در نظر گرفته شده است که توسط معاونت اجتماعی ناجا ایجاد شده و به افراد مورد نظر مشاوره خواهد داد.

سردار رادان در ادامه به جزئیات بیشتری از این طرح اشاره کرده بود از قبیل اینکه با افراد بد‌پوشش، مزاحمان نوامیس و آلودگی صوتی برخورد خواهد شد و مصادیق آن به خوبی مشخص شده و همانطور که در گذشته اعلام شده، در مورد بد‌پوششی با افرادی که لباس‌های تنگ و چسبان بپوشند و افرادی که از روسری‌هایی استفاده کنند که مو از دو طرف آن مشخص باشد، برخورد می‌شود و در موضوع بدحجابی به دو صورت برخورد می‌ شود. مورد اول افراد مصرف‌ کننده و مورد دوم افراد تولید کننده و توزیع‌کننده لباس‌های نامناسب‌اند و در این خصوص تمام تولیدی‌ها و توزیع کننده‌های غیرمجاز شناسایی شده و تا روز بیست و پنجم به آن‌ها مهلت داده شده است.

دستگاه های انتظامی و قضایی می‌بایست برای امنیت اخلاقی جامعه‌ای که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند برنامه داشته باشند و این روشن است که حاکمیت در این مورد مسئولیت و وظیفه‌ای بر دوش دارد و رویکرد حاکمیت در این مورد نباید تساهل آمیز باشد. تساهل و تسامح در برخورد با افکار مخالف و در حوزه اندیشه خوب است، ‌‌ همان طور که مسلمانان صدر اسلام با فرهنگ‌ها و مکتب‌های بیگانه با تساهل و تسامح برخورد کردند و همین باعثجذب اقوام مختلف و پیشرفت سریع اسلام شد. اما تساهل و تسامح در اجرای احکام اسلام امری نکوهیده است و سیره پیامبر و ائمه اطهار نیز نشان می‌دهد که آن‌ها در اجرای احکام اسلام سهل انگاری نداشتند.

امروزه دیگر در اینکه شیوه‌های حاکمیت برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب باید ریشه‌ای، کار‌شناسانه و با الفت و مدارای اسلامی و حفظ کرامت افراد باشد دیگر کسی تردیدی ندارد. هر مقدار نگاه به مسائل بالاخص مباحثاجتماعی ریشه‌ای‌تر و عمیق‌تر باشد راه حل‌های برون رفت از آن هم راه گشا‌تر خواهد بود. جنس مسئله حجاب، فرهنگی است و پیچیدگی آن وقتی بیشتر می‌شود که رابطه مستقیم با اجتماع پیدا می‌کند.

اما در این بین حلقه‌ای وجود دارد که شاید خیلی هم برای کسانی که با دیدی ظریف به مسائل می‌نگرند مفقوده نباشد و آن هم بحثآموزش است. واقعاً چه میزان افراد از سنین پایه درنظام آموزشی کشور در موضوع حجاب آموزش می‌بینند؟ آیا دختران ما که بر اساس حکم شریعت از سن ۹ سالگی مکلف به حفظ حجاب هستند آنقدر و آنچنان آموزش می‌بینند که در عرصه اجتماع با انگیزه‌ای مبتنی بر اعتقادات محکم عقلی و شرعی به حجاب روی بیاورند.

بی‌تردید نقش خانواده در این مورد انکارناپذیر است. لیکن کودکان و نوجوانان نیمی از عمر خود را در طول روز در مدرسه و محیط آموزشی می‌گذرانند و در دسترس و لوای سیستم آموزشی قرار دارند و اگر مقطع دانشگاه را هم به طول مدت عمر آموزشی افراد اضافه کنیم به طور میانگین ۱۶ سال از بهترین زمان عمر افراد تحت نظارت مستقیم نظام آموزش کشور می‌گذرد. اینها خود پدران و مادران فردا را تشکیل می‌دهند و اگر خوب آموزش ببینند نسل آینده نیز به لحاظ یک محیط خانوادگی بیمه می‌شوند.

برخورد قضایی و سلبی باید آخرین گام برای عاری سازی جامعه از ناهنجاری باشد. وقتی نظام آموزشی ما در یک پروسه طولانی نخواسته یا نتوانسته افراد را برای حفظ حجاب مجاب کند چگونه می‌تواند دریک تذکر و ارشاد کوتاه مدت چنین تاثیری را برجای بگذارد.

البته این نوشته سعی ندارد برخورد انتظامی با هنجار شکنان و مروجان بیبندوباری در جامعه را نفی کند در بهترین حالت هم افرادی در یک جامعه یافت میشوند که نسبت به رعایت مبانی مرسوم اعتقادی و عرفی جامعه بیتفاوت و بیتوجهند و برای خود دلایل غیر موجهی از قبیل اختیارات فردی و خصوصی قائلند که میبایست طبق قانون با آنها برخورد شود و این در حیطه انتظامی موضوعیت مییابد اما مسائل اعتقادی از عمق و ژرفای بسیاری در شکل گیری شخصیت افراد برخوردارند و اگر در امر خطیر آموزش به خصوص از سنین پایه مسئله حجاب نهادینه شود چنانچه در بسیاری از خانوادهها این مسئله روی میدهد در سنین بالاتر خانواده و اجتماع با آفتهای کمتری در زمینه مسائل اخلاقی روبرو میشوند و کار نیروهای انتظامی نیز سبکتر و توقع از آنها برای سامان دادن به همه امور امنیتی زیرمجمو عه اجتماع کمتر میشود.