دلایل مخالفت مردم با ساخت یک بیمارستان

گروه اجتماعی - روند تجاری و اداری شدن زمین های پایتخت یکی پس از دیگری ادامه دارد و ترافیک آن روز به روز بیشتر گره می خورد تا مردم روزانه با آلودگی بیشتری دست و پنجه نرم کنند. نه مدیریت شهری توقفی برای این روند قایل است نه سایرمسئولان مرتبط کاری برای توقف انفجاری که تهران انتظار آن را می کشد از پیش می برند. تنها صدای اعتراض و نگرانی شهروندان است که شنیده می شود. اعتراضی که کلنگ زنی یک بیمارستان سوانح و سوختگی را در منطقه 7 شهرداری تهران در تاریخ 20 دی متوقف و حاشیه هایی پر رنگ تر از متن برای آن ایجاد کرد.

به گزارش خبرنگار شهری افکار خبر، 56 سال پیش یک خیر به نام عمیدی نوری زمینی را به مساحت 5 هزار متر در کوچه یاس واقع در خیابان یوسفیان شهید مطهری در منطقه 7 شهرداری تهران وقف کرد و آنطور که گفته می شود هدف این خیر تخصیص زمین به امور درمانی بوده است. 

با نگاهی به شهر تهران از 20 سال پیش تا کنون و نه حتی از 56 سال پیش در می یابیم بلند مرتبه های این شهر یکی پس از دیگری آنچنان به سرعت سر برآورد که می توان تصور کرد خیری که 56 سال پیش زمین خود را وقف کرده و طبیعتا به جوانب کار خود برای تخصیص این زمین به امور درمانی نیز فکر کرده است نه با ترافیکی در آن محدوده مواجه بوده و نه با گستره وسیعی از یک منطقه مسکونی.

و امروز شخصی که برای کمک به مردم زمین خود را وقف کرده است در حالی به خواسته اش عمل می شود که تعداد زیادی از ساکنان محدوده این زمین در صورتی که به بیمارستان تبدیل شود به سختی و مشقت می افتند و حتی ممکن است ناچار به نقل مکان به نقطه ای دیگر باشند.

به گفت و گو با کاسبان و ساکنان محله باغ صفا پرداختیم تا نظر موافق و مخالف آنها را در مورد ساخت این بیمارسان جویا شویم هر چند صدای معترضان به ساخت این بیمارستان آنچنان بیشتر بوده است که مسئولانی را که اقدام به ساخت بیمارستان در منطقه ای مسکونی کرده اند، متوقف کند.

IMG_20160112_165732

اولین گروه از معترضان: کسانی که منازلشان تخریب می شود

اولین گروه از معترضان مردمی ساخت این پروژه شهروندانی هستند که به صورت مستقیم از این ساخت و ساز متاثر می شوند. کاسبانی که مغازه های آنها تخریب و ساکنان خانه های مسکونی که به هر دلیل ناچار به ترک خانه خود هستند.

تورج رضایی یکی از کسبه که به کار ابزار فروشی مشغول است در این مورد به افکار می گوید:« زمین این بیمارستان چندین سال پارکینگ خودرو بود. با ساخت این بیمارستان تمام مغازه هایی که در سمت چپ ورودی کوچه یاس هستند تخریب می شود و تنها مغازه ای که در سر نبش قرار دارد تنها به دلیل وجود پست برق باقی می ماند.»

اما برخی تصور می کنند با تملک این موضوع مرتفع شده و به راحتی کاسبان در نقطه ای دیگر و ساکنان در بخش دیگری از تهران زندگی می کنند.

جعفر نیکمنش یکی از کسبه محل باغ صفا که مالک مغازه خود است و ایجاد این بیمارستان تغییری در کسب و کار او به وجود نمی آورد می گوید: « بنده شخصا مشکلی با ساخت این بیمارستان ندارم و تصور می کنم کسبه از این موضوع متضرر نشوند اما بیشتری افرادی که معترض هستند افراد ساکن محله و بیشتر ساکنان کوچه یاس هستند.

وی می گوید: اعتراض مردم به حق است بنده به آنها حق می دهم نگران باشند اما حتی کاسبانی که مغازه آنها تخریب می شود معادل ملک خود پول دریافت می کنند یا در نقطه ای دیگر به آنها مغازه ای ارایه می شود. خدا را شکر شهرداری و اوقاف وضعیت مالی خوبی دارند و می توانند این املاک را به قیمت خوب خریداری کرده و به آزمایشگاه و داروخانه تبدیل کنند. بسیاری تصور می کنند به دلیل این که قیمت ملک بنده پس از ایجاد این بیمارستان افزایش می یابد با ساخت این بیمارستان مشکلی ندارم اما نظر بنده این است اگر ساخت این بیمارستان به نفع شهر است باید ساخته شود.»

همچنین رضایی ابزار فروش محله باغ صفا عنوان می کند: « مطمئنا مغازه هیچ شخصی را بدون کسب رضایت و پرداخت مبلغ معادل ملکش تخریب نمی کنند. شهرداری این همه اتوبان ساخته است و املاک پیرامون آن را تملک کرده. مغازه ها و خانه های این محدوده هم تملک می شوند.»

باغ صفا

کسبه دغدغه آینده کاریشان را دارند

اما کاسبانی و ساکنانی که ناچار به انتقال به نقطه ای دیگر از شهر می شوند، دغدغه هایی دارند که به حق است و با پول برطرف نمی شود.

رضا میرزایی که به کار مشاور املاک در خیابان صفاییان مشغول است، می گوید: « ساکنان محلی در حال حاضر خانه هایی با متراژ بالا در یکی از بهترین نقطه های شهر دارند چه تضمینی است که ملکی که با ملک آنها تهاتر می شود بتواند پس از مدت زمانی از سکونتشان رضایت آنها را در آینده جلب کند. کسبه نیز دغدغه خاطر دارند که ادامه کسب و کار آنها چه می شود؟ زیرا کسبه مغازه هایی که سرقفلی است و با ساخت بیمارستان تخریب می شود نگران این هستند که آیا با انتقال به نقطه ای دیگر از شهر می توانند دوباره ریشه بدوانند و کسبشان رونق داشته باشد.»

تمام این دغدغه ها در حالی است که این افراد می دانند در این نقل و انتقال آنها بازنده و صاحبان آینده زمین ملک فعلی شان برنده است.

میرزایی در تشریح دلیل متضرر بودن مردم در این محله در صورت انتقال به نقطه ای دیگر حتی در صورت تملک ملکشان با قیمتی خوب می گوید: « از دید بنده به عنوان کسی که با بازار ملک سر و کار دارم ساخت این بیمارستان می تواند به ضرر بسیاری از ساکنان محلی باشد. بیم آن می رود این محدوده در آینده دیگر مسکونی نباشد زیرا بیمارستان هایی در شهر دیده می شوند که اکثریت قریب به اتفاق املاک پیرامونی آن خریداری شده و به کلینیک و سایر کاربری های درمانی تبدیل می شوند. ساکنانی که به قیمت مسکونی ملک خود را می فروشند شاهد این هستند که ملکشان سال ها بعد به دلیل داشتن کاربری تجاری قیمتی بسیار بالاتر دارد.»

تبدیل خانه های مسکونی به آزمایشگاه و داروخانه ادامه روند تجاری شدن شهری است که جمعیت روز آن دو برای جمعیت شبش است.شاید دلیل این موضوع جدای از مهاجر پذیر بودن تهران حاکی از این باشد که روند موجود در اداره شهر بخشی از شهروندان را ناچار به انتقال به حومه تهران برای زندگی و کار در تهران کرده است.

 

از آلودگی و ترافیک بیمارستان ترس داریم

زهرا دواتگران زن خانه داری است که همراه با نوه های خود از یازده سال پیش تا کنون در یکی از منازل روبروی بیمارستان زندگی می کند.

 وی  با ابراز نگرانی نسبت به ساخت این بیمارستان می گوید:« تصور نمی کنم حتی اگر ما معترض باشیم این اعتراض بتواند مانعی برای ساخت این بیمارستان باشد. منزلی که اکنون ما در آن سکونت داریم با ساخت این بیمارستان تخریب نمی شود تنها بخشی از مغازه ها جزء رقبات این بیمارستان است اما با ترافیک و آلودگی که از آن ترس داریم در صورت ساخت بیمارستان چاره ای جز نقل مکان به نقطه ای دیگر از شهر نداریم، نقطه ای که در آن ترافیک و آلودگی ای نباشد.»

این نگرانی ها برای افرادی که بر اثر تخریب ملکشان به نقطه ای دیگر می رود وجود دارد در حالی که آنها که می مانند پس از ساخت بیمارستان نگرانی های دیگری دارند. 

ترس از انتقال بیماری های عفونی با ساخت این بیمارستان برای آن دسته از افرادی که سکونت یا کسبشان در پیرامون آن باقی می ماند یکی دیگر از محورهای اصلی اعتراض مردم نسبت به کلنگ زنی این بیمارستان بود. 

مردم بارها تیتر اخبار را در مورد هشدارهای سازمان محیط زیست در ارتباط با تفکیک درست پسماندهای بیمارستانی به عنوان شرط اصلی بی خطرسازی زباله های عفونی مشاهده کرده اند.امری که در بسیاری از بیمارستان های این شهر به درستی انجام نمی شود به گونه ای که تیر ماه سال جاری بود که محمود عبدالحسین زاده رئیس اداره محیط زیست شهرداری منطقه 6  تهران اعلام کرد به پنج مرکز تولید کننده زباله های عفونی اخطار داده شده است. 

همچنین بارها شینا انصاری مدیرکل دفتر پایش فراگیر سازمان محیط زیست کشور در ارتباط با این موضوع هشدار داده و گفته است: متاسفانه تفکیک پسماندهای بیمارستانی به درستی انجام نمی شود و  پیوست مصوبه دولت در سال 88 مبنی برضوابط پسماندهای بیمارستانی لحاظ نمی شود این در حالی است که در صورت رعایت این ضوابط با زیرساخت های فعلی می توان پسماندهای عفونی را بی خطرسازی کرد. 

شاید با مشاهده این اخبار بتوان نگرانی های شهروندان را از قرار گرفتن منزلشان در کنار یک بیمارستان درک کرد. این موضوع در ارتباط با ساخت یک بیمارستان سوختگی می تواند به مراتب بدتر باشد.

باغ صفا

بیمارستان نباید در منطقه مسکونی ساخته شود

رضا میرزایی در این مورد به افکار می گوید:« اعتراض اصلی مردم به این دلیل است که یک بیمارستان در یک منطقه مسکونی ساخته می شود، آن هم بیمارستان سوانح و سوختگی که بیماری های عفونی بسیاری را منتقل می کند.»

همچنین دواتگران در این خصوص عنوان می کند: « بنده به عنوان مادربزرگ یک کودک هشت ساله نگران این هستم فرزند خود را در کنار یک بیمارستان سوانح سوختگی بزرگ کنم زیرا هیچ اطمینانی نیست که زباله های عفونی و بیمارستانی به خوبی منتقل و دفع شود.در حال حاضر در ابتدای جاده کن یک بیمارستان سوختگی در حال ساخت است. چرا هیچ یک از شهروندان به ساخت آن اعتراض نکردند؟ به دلیل این که جانمایی مناسبی برای آن در نظر گرفته شده است.»

در میان ساکنان این محله افرادی هستند که خود درد سوختگی را چشیده اند و می دانند یک بیمار سوختگی به چه تدابیری نیاز دارد و این شهر از کمبود بیمارستان سوختگی در رنج است اما حتی این افراد نیز از ترس مردم نسبت به انتقال بیماری های عفونی بر اثر ساخت این بیمارستان سخن می گویند.

تورج رضایی  یکی از این افراد است که می گوید: « همه می دانیم ساخت این بیمارستان مشکلات خاص خود را دارد اما شاید چون بنده به سوختگی دچار شده ام فکر می کنم باید بیمارستان سوختگی دیگری در شهر داشته باشیم. تصور بنده بر این است که شهر باید پیشرفت کند، با تکنولوژی روز بتوان به صورت بی ضرر زباله های عفونی را منتقل کرد تا مردم نیز دغدغه خاطر نداشته باشند. اما در مجموع ساکنان محلی از انتقال  بیماری های عفونی ترس دارند.

 وی در تکمیل صحبت های خود تاکید می کند: اگر مردم به ساخت بیمارستان اعتراض داشته باشند با سه کلینیک ومرکز درمانی ای که در این محدوده است نیز مشکل داشتند. اما با توجه به این که این مرکز به بیمارستان سوختگی تبدیل می شود و این نوع بیمارستان عفونت های خاص خود را ممکن است منتقل کند مردم نسبت به ساخت آن اعتراض کرده اند.»

در حالی  که سید محمد هادی ایازی قایم مقام وزیر بهداشت در امور خیرین سلامت در گفت و گو با افکار دلیل مخالفت مردم را طبیعی می داند و می گوید: « مردم در مجموع با ساخت پروژه های عمرانی مخالفند حتی اگر یک مسجد ساخته شوند ممکن است اعتراض کنند که صدای اذان مسجد ما را اذیت می کند.»

اما شهروندان این شهر همه بر کمبودهای شهر واقف هستند و بهترین قاضی برای کارنامه مدیران.کارنامه ای که نباید با هر قیمتی پر شود.

باغ صفا

ساخت بیمارستان در مطهری بر گره های ترافیکی می افزاید

دواتگران در پاسخ به ادعاهایی که مردم را در هر حالتی مخالف با پروژه های عمرانی می داند عنوان می کند: « ما هم یک شهروند هستیم و می دانیم شهر به بیمارستان مخصوصا بیمارستان سوانح و سوختگی نیاز دارد اما این بیمارستان نباید در محله ای مسکونی باشد. کاربری یک بیمارستان از هر نظر با کاربری مسکونی همخوانی ندارد. نه بیمار آرامش دارد و نه ساکنان محلی. یک بیمار سوختگی باید در منطقه ای از شهر باشد که هوای آن کاملا تمیز باشد. این در حالی است که 56 سال پیش که این زمین وقت مرکز درمانی شده است در محدوده آن خانه مسکونی وجود نداشته است. باید به وضعیت فعلی نگریست و تصمیم گرفت. هر چند بنده سال ها پیش که در این منزل ساکن شدم اطلاع نداشتم این زمین وقف درمانی است.»

گویا این شهروند عادی بیش از سیستم مدیریت شهری و درمانی کشور می داند که به نفع همه است که کاربری های شهری متجانس باشد.

اما ساخت این بیمارستان آن هم در منطقه پر تردد همانند خیابان مطهری و در منطقه ای همانند منطقه 7 که بیشتر تجاری محسوب می شود می تواند گره ای دیگر به گره های ترافیکی بیافزاید که مدیریت شهری سال هاست از تلاش برای باز کردن آن سخن می گوید.

 در حالی که  وزارت بهداشت همواره آمارها و اطلاعاتی را در ارتباط با بیماری ناشی از ترافیک و آلودگی هوا و مراجعات ناشی از آن به مراکز درمانی خود ارایه می دهد در حوالی زمین بیمارستان مذکور شاهد وجود کلینیک درمانی نور هستیم که خود نه جایی مناسب برای پیاده کردن بیماران دارد و نه پارکینگی برای آن در منطقه پر تردد شهر تعبیه شده است.

حال تصور کنید در نزدیکی این کلینیک که مراجعات به مراتب معدود تری نسبت به یک بیمارستان به شریان های اصلی منتهی به خیابان صفاییان وارد می کند یک بیمارستان 180 تختخوابی افزوده شود و این مرکز درمانی در طیف سوختگی فعالیت کند. تردد های روزانه و عادی ناشی از رفت و آمد کارکنان یک بیمارستان، همراهان بیمار، خودروهایی که به صورت روزانه انواع نیازهای یک بیمارستان را تامین می کنند را به این امر بدیهی یعنی انتقال بسیاری از بیماران سوختگی از شهرستان به تهران بیافزایید. در این صورت شاهد توقف همراهان این بیماران که در صورت نبود همراه سرا ناچار به ساعت ها توقف در این محدوده هستند نیزهستیم.

بدون شک از ترافیک ناشی از این موضوع تمام شهروندان تهرانی که در این منطقه تردد می کنند متاثر می شوند.

این در حالی است که زهرا دواتگران از ترافیک موجود در منطقه در وضعیت حاضر نیز ابراز گلایه می کند: «مردم ساکن در این محله بخصوص ساکنان کوچه یاس در خیابان صفاییان از ایجاد ترافیک و شلوغی بیش  از این در محدوده منزل مسکونی خود نگران هستند. کمتر پیش می آید که ما برای پارک خودرو شخصی خود بتوانیم در محدوده منزل جایی را پیدا کنیم. در حال حاضر سر و صدا و تردد ماشین به اندازه کافی با هر روز ما عجین شده با ساخت این بیمارستان قطعا رفت و آمدها بسیار بیشتر می شود.»

این موضوعی است که کسبه محل همانند تورج رضایی و رضا میرزایی آن را تایید می کنند و آن را یکی دیگر از دلایل اعتراض مردم در روز کلنگ زنی این بیمارستان می دانند. کلنگ زنی که نیمه تمام باقی ماند و تصمیم گیری در مورد آن منوط به توافق سه نفر از نمایندگان محلی با مرتضی طلایی نایب رییس شورای شهر تهران است.

روند تجاری و اداری شدن زمین های شهر یکی پس از دیگری برای تهران با 10 میلیون جمعیتش ادامه دارد و ترافیک آن روز به روز بیشتر گره می خورد تا مردم روزانه با آلودگی بیشتری دست و پنجه نرم کنند. نه مدیریت شهری توقفی برای این روند قایل است نه سایرمسئولان مرتبط کاری برای توقف انفجاری که تهران انتظار آن را می کشد از پیش می برند. تنها صدای اعتراض و نگرانی شهروندان است که ادامه دارد و راه به جایی نمی برد. صدایی که همچنان در گوش می پیچد و مادربزرگ نگرانی که در پایان گفت و گو با وی مضطرب می گوید: « شما را به خدا یعنی با تهیه این گزارش ها و اخبار مسئولان به حرف ما برای توقف ساخت این بیمارستان گوش فرا می دهند؟»