درمان در ویترین، بهداشت در پَستو

گویا تعامل میان بهداشت و درمان تبدیل به تقابل علم و ثروت شده، به ‌طوریکه غالب افراد اگرچه علم را بهتر از ثروت می‌دانند اما در عمل حتی در علم، به دنبال ثروت می‌گردند.

در این راستا سید حسن هاشمی وزیر بهداشت نیز از ابتدای اجرای طرح تحول، بارها از اهمیت بخش بهداشت سخن راند، اما در نهایت متهم به فراموشی بهداشت و هدایت منابع به بخش درمان شده است. هاشمی البته هیچ‌گاه این اتهام را نپذیرفت و آن را وارد ندانست.

معاون بهداشت آقای وزیر نیز همین مواضع را دارد و اگر جایی از او سئوال شود که چرا به بخش بهداشت کم‌توجهی شده، بدون شک فرد پرسشگر را متهم به کم‌سوادی می‌کند. علی‌اکبر سیاری از پیگیری 7 برنامه در بخش بهداشت خبر می‌دهد و به سپید می‌گوید: «خدمت‌رسانی به روستاییان، اصلاح برنامه پزشک خانواده استان فارس و مازندران، برنامه‌های مختص به جمعیت حاشیه شهر، خودمراقبتی و همکاری بین بخشی و بهداشت عمومی از جمله آنان است.»

علیرضا دلاوری - دبیر سابق شورای سیاست‌گذاری سلامت وزارت بهداشت نیز معتقد است تحت پوشش قرار گرفتن حدود 10 میلیون نفر از حاشیه‌نشینان شهر، تنها بخشی از خدمات حوزه بهداشت بوده است.

وی از اختصاص 2 بسته جدید تغذیه و بهداشت روان خبر می‌دهد و به سپید می‌گوید: «اینها اقدامات کوچکی در حوزه بهداشت نیست، اما از آنجاکه حوزه درمان در ویترین خدمات وزارت بهداشت قرار دارد و همیشه پرسروصداست، بیشتر به چشم می‌آید و خدمات بهداشت را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.»

تجاری شدن درمان با کم توجهی ‌به بهداشت

این برنامه‌ها اما منتقدان طرح تحول را اقناع نمی‌کند و از نظر آنان مظلومیت بخش بهداشت بسیار ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. حرف منتقدان این است که اگر به موازین بهداشتی توجه نشود، انواع بیماری به سرعت رشد کرده و نیاز ما را به کادر درمانی، بیمارستان و پزشک بیشتر می‌کند. یک کارشناس ارشد مهندسی بهداشت در گفت‌وگو با سپید در خصوص نتایج این فرایند، می‌گوید: «از آنجاکه درمان به‌دلیل نیاز فوری مردم سودآور است، به تدریج به محلی برای کسب درآمد و کار اقتصادی بدل خواهد شد که یکی از معضلات آن، تبدیل امر مقدس درمان به امر سخیف تجارت مالی است.»

سید محمد حسین صداقت کشفی دانشگاه‌های علوم پزشکی را نیز دچار بیماری درمان‌زدگی می‌داند و از اینکه دانشگاه‌های علوم پزشکی، اکثر زمان و بودجه خود را صرف تربیت درمانگران و کادر درمانی کرده و کمتر حساسیتی برای تربیت نیروی بهداشتی قائلند، گله‌مند است.

وی ادامه می‌دهد: «نگاهی سطحی به دانشکده‌های موجود در وزارت بهداشت حاکی از این حقیقت تلخ است که حتی عناوین دانشکده‌ها شامل دانشکده پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری، مامایی، پیراپزشکی، داروسازی، مدیریت و اطلاع‌رسانی پزشکی، توانبخشی و علوم و فنون نوین پزشکی، همگی درمان‌محور بوده و در این میان تنها دانشکده بهداشت و تغذیه است که بهداشت محور است و به تربیت نیروهای متخصص بهداشت می‌پردازد.»

محمدحسین تقدیسی - رئیس انجمن آموزش بهداشت و ارتقای سلامت نیز این مساله را قبول دارد و را فراتر گذاشته و می‌گوید: «حتی رویکرد رشته‌های پزشکی‌ ما هم پیشگیرانه نیست. کما اینکه ما فقط اسم پزشک خانواده را به کار برده‌ایم و هیچ توجهی به تربیت نیروهای آن نداشته‌ایم. رویکرد دانشجویان و دانشکده‌های پزشکی ما هم هیچ تغییری نکرده است.» وی با اشاره به اهمیت بهداشت محوری دانشکده‌های پزشکی، تصریح می‌کند: «البته اصلاح این مورد در زمره کارهای پیچیده ساختاری قرار می‌گیرد که یک شبه قابل انجام نیست.»

دلاوری- دبیر سابق شورای سیاست‌گذاری سلامت وزارت بهداشت البته این موضوع را برنمی‌تابد و آن را ناشی از باورهای عامیانه منتقدان می‌داند.

وی به فعالیت دانشکده‌های پیراپزشکی و تغذیه اشاره می‌کند و می‌گوید: «حتی دانشکده پزشکی ما بهداشت‌محور است، چراکه در علوم پایه مربوط به آن، بحث اپیدمیولوژی تدریس می‌شود و لذا بهداشت در آن وجود دارد. بحث پزشکی اجتماعی مقوله‌ دیگری است که در دانشکده‌های پزشکی دارای جایگاه است. بنابراین نمی‌توانیم استدلال کنیم که چون عنوان یک دانشکده پزشکی است، فقط مربوط به درمان است و بهداشت در آن جایگاهی ندارد.»

استخدام‌ها به نفع درمانگران است

منتقدان حتی وضعیت استخدامی‌های وزارت بهداشت را نیز زیر نظر گرفته و سازوکار آن را مصداق تبعیض میان بخش‌های بهداشت و درمان ذکر می‌کنند. صداقت کشفی ضمن گلایه از اینکه سهمیه اکثر استخدامی‌ها به درمانگران اختصاص داده می‌شود، تصریح می‌کند: «نیم‌نگاهی به آگهی‌های استخدام سنوات گذشته و حتی بررسی آمار استخدام‌های موردی، این ادعا را ثابت می‌کند.»

دلاوری اما این انتقاد را نیز وارد نمی‌داند و می‌گوید: «درست است که ردیف استخدامی پرستاران بیشتر است، اما این به دلیل کمبودهای ما در تعداد نیروها است. از طرفی نیاز فعلی مردم در بخش درمان است و باید به آن پاسخ داده شود. در کل میزان قراردادهایی که وزارت بهداشت برای جذب کارکنان بهداشتی طی سال 93 و 94 منعقد کرده، به مراتب بیشتر از بخش درمان بوده است.»

منتقدان سمینارهای برگزار شده را نیز به نفع درمانی‌ها می‌دانند و ادعا می‌کنند که در قریب به اتفاق این سمینارها حرف و حدیثی در باب توسعه علوم بهداشتی و اهمیت آن مطرح نیست.

صداقت کشفی، مدیران شاغل در معاونت بهداشت را نیز منتخبی از تیم درمان می‌داند و تصریح می‌کند: «کرسی‌های مدیریتی این معاونت توسط پزشکان دراختیار گرفته شده است و متخصصین بهداشتی، فقط کارمندانِ پزشکان هستند.»

صداقت کشفی با انتقاد از اینکه قسمت عمده بودجه‌های تحقیقات نظام سلامت نیز به بخش درمان اختصاص داده شده، در ادامه یک راه‌حل مطرح می‌کند که همانا جدایی وزارت بهداشت از وزارت درمان است. وی ضمن اشاره به تجربیات دو کشور انگلستان و ایالات متحده، خاطرنشان می‌کند: «راه‌حل دیگر این است که بهداشت با توجه به حساسیت خاص آن توسط دولت اداره شده و درمان نیز به بخش خصوصی واگذار شود تا این دو در تقابل با هم نباشند.»

این راهکار تغییر ساختار را رئیس انجمن آموزش بهداشت نیز قبول دارد اما آن را به شکل دیگری بیان می‌کند.

همچنین تقدیسی - رئیس انجمن آموزش بهداشت و ارتقای سلامت با یادآوری اینکه از ابتدا هم این نیاز احساس شد که بهداشت و درمان باید به واحد سلامت تبدیل شود، تصریح می‌کند: «در گذشته معاونت سلامت ایجاد شد اما باز هم تمام بودجه‌های بهداشت را در بخش درمان هزینه کردند. لذا اگر زیرساخت‌ها به خوبی فراهم نشود، راه به جایی نخواهد برد.» وی خاطرنشان می‌کند: «صرف اینکه پیشنهاد دهیم معاونت ادغام شود، مشکلی حل نمی‌شود. مشکل نگاه غیرکارشناسی وزارت بهداشت به مسائل است. کمااینکه آن اندازه که نفت و سایر صنایع به بخش بهداشت و سلامت توجه می‌کنند، وزارتخانه به این شکل نیست.»