اصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل، بامیه فروش از جانیان بالفطره و خطرناک بود. وی در اواخر پائیز سال 1312 از عراق به تهران آمد و در مدت کوتاهی مرتکب 8 فقره قتل گردید. او قبلاً در عراق 25 فقره قتل انجام داده بود. اصغر در فریب دادن اطفال خردسال ولگرد در سنین بین 10 تا 15 سال مهارت عجیبی داشته و آنها را برای اطفاء شهوات حیوانی خود به خرابه‌های خارج شهر می‌برد. و در آنجا پس از انجام عمل شنیع؛ سر می‌بریده یا شکم پاره می‌کرده است.

 

اصغر قاتل

 

در نخستین روزهایی که وی مرتکب چند قتل گردید مأمورین تأمینات در صدد کشف جرم و دستگیری قاتل بودند سرانجام در 10 اسفند قاتل دستگیر و به زندان افتاد و مراحل بازجوئی او به سرعت انجام گرفت. پس از تکمیل پرونده، رسیدگی به دادگاه عالی جنائی ارجاع گردید.

دادگاه عالی جنائی در روز 15/3/1313 قبل از ظهر به ریاست جعفر جوان و عضویت آقایان دکتر قاضی، باقر طلیعه، شیروانی و وجدانی با حضور آقای علی سیاسی دادستان استیناف و صفی نیا معاون دادستان و دکتر فلاتی رئیس پزشکی قانونی تشکیل و آغاز به محاکمه کرد.

 

اصغر قاتل

 

شریعت زاده و شیخ رضا ملکی وکلای تسخیری او بودند قاتل در تمام مراحل به جنایات خود اعتراف نموده حتی قتلهایی را که در عراق انجام داده بود برشمرد و استدلال کرد که آنها بی سر و بی پا بوده اند و من آنها را از بین بردم. دادگاه سرانجام طبق ماده 170 قانون مجازات عمومی او را هشت بار به اعدام محکوم نمود.

 

اصغر قاتل

 

سرانجام قاتل در بامداد روز ششم تیرماه در میدان توپخانه به دار کشیده شد. سلیمان بهبودی در خاطرات انتشار نیافته خود نوشته است روزی رضاشاه دستور داد اصغر قاتل را نزد او بیاورند تا شخصاً او را ببیند در روز موعود اصغر به اتفاق رئیس نظمیه و عده زیادی صاحبمنصب و آژان به کاخ شاه آمدند شاه قبل از دیدار دستور داد تا دستهای او را با طناب ببندند وقتی به اتاق شاه وارد می‌شود شاه از او می‌پرسد تو چرا آدم کشتی او می‌گوید اینها فاسد بودند و من آنها را کشتم شاه می‌گوید مگر فقط در ایران فاسد است جای دیگر وجود ندارد اصغر پاسخ می‌دهد در جای دیگر هم فاسدها را از بین بردم و در عراق 25 نفر را کشته ام آنگاه شاه با نفرت به رئیس پلیس می‌گوید او را ببرید و بکشید.