بالاخره خورشيد ديروز گرماي دل نشيني داشت و آغوشش بار ديگر به گرماي جلال گرم گرم شد. او جلال را مثل روزهاي تولدش به آغوش کشيد اما به جاي لالايي نجوايي ديگر داشت مادر خوش آمدي!! مادر دير آمدي باز مي خواهي بروي و ...

پیکر پاک شهید جلال رئیسی از شهدای ۸سال دفاع مقدس روز گذشته با حضور فرماندار، خانواده معظم شهدا و جمعی از مدیران کل ادارات جنوب استان کرمان بر دستان مردم ولایتمدار شهرستان جیرفت تشییع شد. به گزارش ایرنا، امام جمعه جیرفت در مراسم تشییع پیکر پاک این شهید والامقام که سال ۱۳۶۴ در منطقه تنگ ابوغریب به درجه رفیع شهادت نایل شد، ضمن تقدیر از حضور پرشور مردم ولایتمدار در این آیین گفت: وظیفه ناچیز ما در تجلیل از شهدا حضور در آیین تشییع پیکر پاک این عزیزان است. حجت الاسلام اصغر عسکری با اشاره به آیات و روایات افزود: در قرآن کریم آمده کسانی که در راه خدا کشته شده اند هرگز عمل آن ها گم نخواهد شد.

وی اظهار داشت: انسان های مادی و دنیاطلب که به دنبال عناوین زودگذر هستند هم خودشان و هم دستاوردهایشان گم خواهد شد.

او گفت: با الهام از این رهنمودها می توان گفت اگر شرق و غرب عالم دست به دست هم دهند نمی توانند کوچک ترین ضربه ای به انقلاب اسلامی که دستاورد انسان های پاک و فداکار است وارد کنند.

حجت الاسلام عسکری افزود: دشمنان ایران اسلامی نمی توانند با دستاوردهای این نظام که میراثخون شهدای ۸سال دفاع مقدس است مقابله کنند و قطعا حسرت نابودی انقلاب را به گور خواهند برد. پیکر پاک شهید جلال رئیسی پس از تشییع و قرائت نماز در جیرفت، پس از ۲۶ سال در زادگاهش روستای ا…آباد دهقانی آرام گرفت.
شهیدی که پس از ۲۶ سال در آغوش مادر آرام گرفت

شهید جلال رئیسی که در سال ۱۳۶۴ در منطقه تنگ ابوغریب به درجه رفیع شهادت نایل آمد، پس از ۲۶ سال دوباره به آغوش مادر بازگشت.

مادر شهید جلال رئیسی که اکنون ۸۰ سال سن دارد و از دوری فرزند قامت نحیفش خمیده شده است، چند روزی است که آغوش گرم مادرانه خود را پذیرای پیکر بی جان فرزندش جلال قرار داده است.

مادر شهید رئیسی پس از ۲۶ سال فراق فرزند، این روزها با دردانه خود به خلوت نشسته و با صدایی آهسته و شکسته، لالایی بغض آلودی را در وجود دلبندش نجوا می کند.

هی بخواب جانم، بخواب رودکم! آری اینها نجواهای مادری بود که پس سالها در حنجره بغض آلودی نهفته بود.

امروز که مادر فرزندش را در آغوش گرم خود فشرده بود، احساس غریبی نداشت، اما سخت می نالید، اشک می ریخت، آخر بعد از اینهمه سال، فردا بار دیگر پسر نیامده، مادر را با دنیایی پر از حسرت تنها می گذارد و به آغوش خاک باز می گردد. آری و اینجا بود که اشک همه درآمد و هق هق تعداد اندکی از بستگان و میهمانان این ضیافت مادر و فرزند، در ناله های مادری رنجور گم شد.

کمی آنطرف تر یک نفر زانوی غم را بر کشید، آری او نیز یادگاری از دوران خاطرات قمقمه و کوله پشتی بود که با خود زیر لب چنین نجوا می کرد: باز دیشب دل هوای یار کرد، آرزوی حجله سومار کرد، خواب دیدم سجده را بر مهردشت، فتح فاو و ساقی والفجر۸، باز محورهای بوکان زنده شد، برف و سرمای مریوان زنده شد، از دوکوهه تا بلندای سهیل، برنمی خیزد مناجات کمیل، یاد کرخه رفت و رنج ماند، قلب من در کربلای ۵ماند، کاش تا اوج سحر پرمی زدم، بار دیگر سر به سنگر می زدم!

آری این دل نوشته ها، لحظه های ماندگاری است که خبرنگار ایرنا در آخرین روز وداع مادری با پیکر پاک فرزندی از تبار روزهای عشق و ایثار به تصویر کشیده بود. شهید سرباز وظیفه جلال رئیسی در سال ۶۴ در منطقه تنگ ابوغریب به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پس از ۲۶ سال بار دیگر پیکر مطهر او به زادگاهش شهرستان جیرفت بازگشت.