باز مهر و بار دیگر مهرورزی، طلوع صبح دانایی، غروب جهل و نادانی و تلألو رنگین کمان خردورزی در آسمان دانش و آگاهی.

مهر؛ خواستن، همت افزون‌تر و جلوه دوری جستن از جهل و چشمه‌سار جوشان توانایی است.

مهر؛ رنگ دانایی به خود گرفتن با حضور پیشه‌ورزان خردمندی است؛ حرمتی به بزرگی آسمان و قدمتی به سترگی زمین دارد.

تاریک ترین کلمه نادانی است و تواناترین کلمه دانش؛ چراغ نادانی را با علم روشن کن و در طریق کمال از خودخواهانه ترین کلمه یعنی «من و منیت ها» بر حذر باش.

مهر آمد تا مهرورزی‌ها را بیاموزیم و مهربانی را سرآغازی بر عطوفت همزاد با دانایی بدانیم و فارغ از جنبه‌های سطحی نگریستن قومی و فرهنگی، هنر با هم زیستن را تمرین کنیم.

ای جوینده کمال و پاینده شکوه و جلال؛باید بیاموزی که در مسیر پر تلاطم زندگی مانع بسیار و زمان کم و مغتنم است؛عزمی پولادین می‌خواهد تا سزاواری‌ها و قابلیت تو در کوران ملایمت و ناملایمی ها اثبات شود.

تو کودک، نوجوان و جوان ایرانی هستی که در همه اعصار مهد دانایی و نماد توانایی‌ها بوده است؛ تو وارث بزرگ‌مردانی همچون ابن‌سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی‌ها و صدها دانشمند عصر حاضر مانند حسابی و چمران‌ها هستی. 

ای پوینده فرزانگی، در عصر حاضر می‌آموزی راه و رسم بزرگ شدن را و آنجا که پای احساس و عطوفت است، مرد اول میدانی و آنجا که صلابت و پایمردی در میان است در صف نخست کارزار. 

تو از نسل بزرگ‌مردان کوچکی مانند شهید فهمیده ها هستی که تاریخ تولدشان همسان و همزاد تو بوده است، اما هیبت و صلابتشان همچو فولاد آب دیده صحنه‌گردان سال ها رزم و جهاد در مقابل تجاوزگران. 

به هوش باش که باید همواره به پیشینه پرافتخار خود مباهات کنی و در هیاهوی بی‌محتوای دنیای مادی گرای امروز، آگاهانه و از روی شناخت مسیر دانایی و وارستگی را بپیمایی و نیک بدانی که آینده از آن کسانی است که با غنیمت شمردن امروز، با امید و تلاش ترسیم‌کننده فردای بهتر برای خود و وطن خویش هستند.

تو می‌آموزی و یاد می‌گیری علم و عمل لازم‌ و ملزوم یکدیگر و تعهد و عامل به ارزش‌های انسانی بودن، لنگرگاه متعالی زندگی است. 

تو امید امیدواران برای تحقق ایران آباد هستی و می‌دانی برنده این رقابت کسانی هستند که راه را آهسته اما پیوسته و همراه با تدبیر می‌پیمایند.

داستان زندگی تو از امروز با قلمی نو، صحیفه‌ای روشن‌تر و کاتبی داناتر نگاشته و تحریر می‌شود؛ کاتب زرنگار آن، تو هستی که آموخته‌ای باید راقم سطور تازه زندگی‌ات بر اساس دانایی، دانستن، توانایی و خواستن باشد. 

امروز سرآغاز تلاش مضاعف تو در مسیر بی‌بازگشت زندگی است، می‌آموزی باید برای بقا تلاش کرد، اما نه به هر قیمتی و نه برای رسیدن به هر قسمتی؛ یاد می‌گیری که الفبای عاشقی و مودت به همنوع تنها آموزه جاودان کلاس زندگی‌ات است و قیمتی شدن غایت آمال و آرمان توست.

می سُرایی موسیقی زیبایی دانایی را که نُت‌های متوازن و هماهنگ آن محصول تلاش، پشتکار و ماحصل آن آرامش و اقتدار است. 

یاد می‌گیری برای پیروز شدن باید کوشید، خروشید و از سختی‌ها نهراسید، تو الفبای دانایی را می‌آموزی تا همواره در پناه آن به توانایی برسی و چشمه فیاض و پایداری برای جوشش آب حیات ابدی در جامعه شوی تا همگان فارغ از هر رنگ و نژادی از مواهب مادی و معنوی تو متنعم و بهره مند شوند.