تهران امروز: ساعت ۷ و نیم صبح ۲۰ اسفند ماه ۸۷ زنی خانه دار در شهر شیراز مورد حمله اسیدی شخصی ناشناس قرار گرفت.

داستان از این قرار بود که راحله پس از شنیدن زنگ در خانه و با شنیدن زنی که خود را آشنا معرفی می‌کرد در را باز کرد. اما این کار راحله بهای سنگینی برای وی داشت چرا که زن ناشناس ظرفی اسید را به سمت وی نشانه رفته و روی صورتش پاشید و بلافاصله از آنجا دور شد.

با فریادهای دلخراش «سوختم سوختم» راحله همسایه‌ها به کمک وی شتافته و با تماس با اورژانس وی را به بیمارستان منتقل کردند.

زن آسیب دیده بلافاصله تحت درمان قرار گرفت و از مرگ نجات یافت.

اما این تنها اسیدپاشی آن‌روز شیراز نبود. حدود نیم ساعت پس از حادثه اول یعنی ساعت ۸ صبح زنی دیگر به نام نسیم در گوشه‌ای دیگر از شهر مورد هجوم اسیدی فردی ناشناس قرار گرفت. این زن در ماشین خود روبه‌روی یک مرکز تجاری نشسته بود که زنی با زدن به شیشه اتومبیل وی از او خواست درباره یک آدرس او را راهنمایی کند.

اسیدپاشی توسط مهمان ناخوانده

به محض پایین کشیدن شیشه، زن از زیر لباس خود ظرفی اسید را بیرون آورده و روی صورت نسیم پاشید. چشمان نسیم در کسری از ثانیه بی‌فروغ شد و شیون‌های تلخ وی رهگذران را به کمک وی کشاند.

نسیم هم به بیمارستان منتقل و از مرگ نجات یافت.

با ارجاع پرونده این دو اسید پاشی به پلیس شیراز، کارآگاهان با توجه به نوع حادثه و ارتکاب جرم توسط یک زن احتمال داد این حادثه توسط فردی واحد انجام شده باشد.

اما کارآگاهان چاره‌ای نداشتند تا منتظر بهبودی نسبی قربانیان شوند.

آنها چند روز بعد به سراغ راحله و نسیم رفته و از آنها درباره متهم پرونده پرس و‌جو کردند. این دو نفر گفتند متهم را به هیچ عنوان نمی‌شناخته‌اند اما نشانی چهره متهم هر دو پرونده نشان داد پیش‌فرض پلیس درست بوده و هر دو اسیدپاشی توسط یک نفر انجام شده است.

اما آنچه در این پرونده عجیب می‌نمود این بود که راحله و نسیم هیچ آشنایی قبلی با یکدیگر نداشتند از این رو اینکه چه کسی و با چه انگیزه‌ای این جنایات را مرتکب شده است برای ماموران محل جدی سوال بود.

مدتی بعد در حالی که تحقیقات ابتدایی پلیس برای شناسایی و دستگیری متهم حادثه ناکام مانده بود دختری جوان به نام رویا به دادسرای شیراز رفته و با بیان اینکه من در این اسیدپاشی‌ها نقش داشته‌ام سرنخ اصلی را دست پلیس داد.

تعقیب قربانی به توصیه پسر مورد علاقه

زن جوان گفت: من با پسری به نام ایرج رابطه داشتم. روز حادثه ایرج بدون اینکه توضیح خاصی به من بدهد از من خواست زنی به نام نسیم را پس از خروج از منزل تعقیب کنم. من هم قبول کرده و وقتی نسیم روبه‌روی یک مرکز تجاری توقف کرد موضوع را به ایرج گزارش دادم. بعد هم نمی‌دانم چه شد. ماموران بلافاصله ایرج را تحت تعقیب قرار داده و وی را بازداشت کردند. ایرج هم پس از دستگیری با اقرار به نقش داشتن در این اسیدپاشی‌ها گفت: من از مردی به نام رضا پولی گرفته و نقشه این اسید پاشی‌ها را ریختم وگرنه نه خودم دو قربانی این حادثه را می‌شناختم نه کینه‌ای از آنها داشتم. کارآگاهان در ادامه رسیدگی به پرونده رضا را بازداشت کردند که پس از دستگیری وی مشخص شد او از دوستان شوهر راحله قربانی اول حادثه بوده است.

رضا با اعتراف به آمریت این دو جنایت گفت: از مدتی پیش با باقر، شوهر راحله مشکل پیدا کرده بودم و کار آنقدر بالا گرفت که تصمیم گرفتم زندگی باقر را متلاشی کنم.

چون می‌دانستم که باقر علاوه بر همسرش با دختری به نام نسیم هم دوست است و ارتباط دارد نقشه شومی کشیدم. برای همین فردی را پیدا کرده و با تطمیع او که با دادن ۵ میلیون تومان پول به وی صورت گرفت از او خواستم روی صورت راحله و نسیم اسید بپاشد که او هم این کار را به دیگران سپرد.

با این اعترافات دو نفر دیگر از همدستان رضا، ایرج و رویا به اتهام مشارکت در این جنایت دستگیر و راهی دادگاه شدند. هر ۵ متهم این پرونده ابتدای هفته جاری در دادگاه کیفری استان فارس مورد محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه نماینده دادستان خواهان مجازات متهمین شد و سپس نسیم و راحله پشت تریبون آمده و در خواست قصاص متهمین را کردند.

پس از شنیدن حرفهای متهمین هم دادگاه وارد شور شد تا رای خود را درباره این پرونده صادر کند.