انگلیس در برخورد با حاشیه نشینی چه می کند؟

کشورهای به اصطلاح در حال توسعه، از همان روز اول و ورود آن‌ها به شهرنشینی و دنیای مدرن، با پدیده «شهر هیولا» مواجه بوده‌اند و همچنان نیز شهرها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از فشار جمعیت، آلودگی هوا و محیط ‌زیست، میزان بالای جرم و جنایت و حاشیه‌نشینی در رنج و عذاب هستند.

تمرکز بیش از اندازه امکانات اقتصادی، بهداشتی و سیاسی در پایتخت این دست کشورها افزون بر اینکه سبب‌ساز پدید آمدن «شهر هیولا» شده است، ‌باعث مهاجرت افسار گسیخته از نقاط دور و نزدیک به پایتخت و شهرهای بزرگ این کشورها نیز شده است؛ امری که دیر یا زود به پدیده «حاشیه‌نشینی» در گرداگرد این شهرها انجامید.

پدیده حاشیه‌نشینی در کشور ما نیز پدیده تازه‌ای نیست و سال‌ها است که شهرهای بزرگ کشور ما به ویژه پایتخت با آن دست به گریبان بوده‌اند و هر روز ابعاد نگران‌کننده‌تری به خود می‌گیرد.

امری که در آمارهایی که در دولت‌های فعلی و پیشین نیز بدان اشاره صریح شده بود و گزارشها خبر از  11 تا 18 میلیون حاشیه‌نشین در اطراف شهرهای تهران، مشهد و اهواز و حدود دو هزار و 700 محله حاشیه‌نشین در کشور می‌دهند.

حاشیه‌نشینی و خرده فرهنگی که در این کلونی‌ها رواج دارد، همواره ظرفیت بالایی برای به خطر انداختن فرهنگ شهر‌نشینی داشته است.

میزان بالای جرم دراین کلونی‌ها و وضعیت نامطلوب تغذیه و آب آشامیدنی، وضع تاسف‌آور آموزش کودکان و پدیده بی سوادی، رواج انواع و اقسام بیماری‌های جسمی ‌و حتی روحی، خرید و مصرف موادمخدر و... از جمله مصائبی هستند که پدیده حاشیه نشینی را برای شهرنشینان خطرناک ساخته است.

با این همه اگرچه حاشیه‌نشینی هنوز هم به تمامی‌ دست از سر شهرهای مدرن برنداشته است و به درجات خفیفی هنوز در کشورهای توسعه یافته وجود دارد اما، تجربه کشورهای توسعه یافته در مهار پدیده حاشیه‌نشینی برای ما می‌تواند حرف‌های بسیاری برای گرفتن داشته باشد.

توزیع منطقی امکانات بهداشتی درکشور، پدید آوردن فرصت‌های شغلی متناسب با استعداد شهرها و منطقه‌ها و در پیش گرفتن عدم تمرکز در مدیریت سیاسی و انتقال برخی وظایف ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی به شهرستان‌ها و... سیاست‌های موفقیت‌آمیزی است که در کشورهای توسعه یافته از رشد پدیده خسارت‌بار حاشیه نشینی جلوگیری کرده است.

دو نوع عمده از فقر وجود دارد؛ «فقر مطلق» - زمانی که مردم درآمد کافی برای پرداخت هزینه نیازهای اساسی زندگی مانند غذا، اجاره و لباس نداشته باشند و «فقر نسبی»-  زمانی که درآمد مردم با درآمد قشر متوسط جامعه تفاوت قابل‌توجهی داشته باشد.

در یک کشور توسعه یافته، مانند انگلیس، «فقر مطلق» پدیده نادری است با این حال، فقر نسبی یک مشکل مهم است که در بخش‌های مختلف به صورت معضلی همیشگی خود را نشان داده است.

بر اساس این گزارش، سیاست‌های کاهش «فقر نسبی» که پدیده‌هایی همچون «حاشیه‌نشینی» از آن بوجود می‌آیند در یک اقتصاد توسعه‌یافته مانند انگلیس، تاکید روی موضوعاتی نظیر رشد اقتصادی پایدار که از طریق ترویج رشد اقتصادی، افزایش درآمد کل در جامعه، ایجاد مشاغل بیشتر و درآمدزایی، به دست می‌آید طی 100 سال گذشته، یکی از عوامل مهم در کاهش سطح فقر بوده است.

موضوع مهم دیگری که در کاهش و کنترل پدیده حاشیه‌نشینی در انگلیس مورد استفاده قرار گرفته تلاش برای کاهش پدیده «بیکاری» است.

بیکاری یکی از عوامل اصلی فقر و حاشیه‌نشینی است که به دلیل کاهش درآمد کمی، با تکیه بر مزایای دولت بوجود آمده است.

طبق گزارش مراکز مالیاتی انگلیس، وضع شیوه‌های اخذ مالیات موسوم به «مالیات مترقی»، مانند افزایش دادن نرخ مالیات بر درآمد از 40 به 50 درصد است که اخذ مالیات بیشتری را از کسانی که سطح درآمد بالاتری دارند فراهم آورده و از محل این مالیات مترقی، مزایایی برای کمک به افزایش درآمد فقرا بوجود آمده که توانسته یکی از راه‌های موثر برای کاهش فقر نسبی و پدیده حاشیه‌نشینی فراهم آورد.

بر اساس گزارش گاردین، دولت انگلیس برخی راه‌کارها را که اغلب در راستای زدودن فقر از جامعه هستند را برای مبارزه با پدیده حاشیه‌نشینی که خود به عنوان نتیجه فقر قلمداد می‌شود به کار بسته‌اند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود.

- افزایش میزان حداقل دستمزدها توسط دولت؛ این یک راه موثر برای افزایش درآمد قشر کم‌درآمد است که در نتیجه آن می‌توان به کاهش نابرابری در دستمزدها امیدوار بود. با این حال، مشکلی که در این میان وجود دارد این است که ممکن است باعث بیکاری شود چرا که شرکت‌ها ممکن است قادر به پرداخت دستمزد کارگران نباشند و تعدیل و اخراج کارمندان و کارگران را در پی داشته باشد.

- تشویق شرکت‌ها به بالاتر بردن میزان پرداخت دستمزد‌ها؛ که به مفهوم بالابردن داوطلبانه میزان پرداخت دستمزدها از سوی شرکت‌ها و ادارت است.

- اختصاص مزایای در برخی بخش‌ها یا محصولات(اختصاص یارانه)؛ این خدمات عمومی مهم است که در نقطه ای از استفاده رایگان ارائه می شوند (و یا یارانه) می باشد. آنها به طور عمده شامل آموزش و پرورش و مراقبت های بهداشتی. آموزش رایگان کسانی که از خانواده های کم درآمد را قادر می سازد برای به دست آوردن مهارت ها و صلاحیت که می تواند کمک به شغل بهتر و درآمد بالاتر در آینده است.

- وضع یک درآمد اولیه بر اساس درآمد پایه جهانی (UBI)؛ یعنی بدون در نظر گرفتن شرایط و درآمد یک حداقل درآمد تضمین‌شده به شهروندان اختصاص داده شود.(البته این مورد مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و اختصاص منابع بودجه‌ای کافی است).

- آموزش و پرورش؛ اختصاص هزینه‌های بیشتری در آموزش و پرورش و آموزش نیروی کار ماهر می تواند در زمینه فقرزدایی موثر باشد که خود در برطرفکردن معضل حاشیه‌نشینی موثر است.

-کمک خارجی؛ کمک گرفتن از تجارب کشورهای توسعه‌یافته در زمینه سرمایه‌گذاری در بخش‌های مراقبت‌های بهداشتی بهتر و آموزش و پرورش. با این حال، برخی استدلال می‌کنند که این کمک می‌تواند در کشور هدف نوعی وابستگی به کشور توسعه‌یافته را پدید آورد.

- ایجاد تنوع اقتصادی در بخش کشاورزی و تولید؛ این امر به توسعه اقتصادی بیشتر کمک می‌کند اما این مورد نیز ممکن است به دلیل عدم مهارت کافی و نبود زیرساخت‌های لازم با مشکل برخورد کند.

نکته مهم در این میان توجه به این موضوع است که راهکارهایی که در بالا به آنها اشاره شد بر اساس ساختارها و زیرساخت‌های کشور انگلیس پیشنهاد و به مرحله اجرا در آمده‌اند و بهره‌گیری از تجارب دیگر کشورها مستلزم بومی‌سازی این راهکارها در کشورمان است.