وقتی بچهها به سن نوجوانی میرسند، خانوادهها با تغییرات غریبی در رفتار و افكار آنها مواجه میشوند. واكنشهایی كه خانوادهها به این تغییرات نشان میدهند، تأثیر قابل توجهی بر تعاملات نوجوان و خانواده خواهد داشت. بعضی خانوادهها میكوشند همان روشهای تربیتی و تعاملی را كه تاكنون در سنین كودكی فرزندشان با او داشتهاند، ادامه دهند. آنها هر چه سعی كنند، كمتر نتیجه خواهند گرفت. شاید نتیجه نامطلوب تلاشهای آنان در نهایت گریز و دورشدن نوجوان از خانواده باشد. شاید آنها چنان عرصه را بر نوجوان تنگ كنند كه در سالهای بعد كه جوانی فرزندشان فرا رسید و او به اجبار در موقعیت تجربه
استقلال بیشتر قرار گرفت، به كلی ارتباط عاطفیاش را نیز با خانواده قطع كند و چه بسا به مشكلات و آسیبهایی كه نتیجه بیتجربگی و ناپختگی جوانی و عدم ارتباط مناسب جوان با خانواده است، دچار شود.
از سوی دیگر خانوادهها هم نگرانیهای زیادی دارند. هراس از افتادن فرزندان نوجوان و جوانشان به دام آسیبهای اجتماعی، ذهن بسیاری از آنها را مشغول کرده است. بسیاری از والدین ریشه همه این آسیبها را در آشنایی فرزندانشان با دوستان ناباب میدانند. دوست ناباب کسی است که پای فرزند پاک و معصوم ما را به دنیای انحرافات باز میکند. برخی خانوادهها معتقدند بسیاری از محافل و مهمانیهای دوستانه، زمینه آشنایی فرزندانشان با انحرافات و دوستان ناباب را فراهم میکنند. آنها نگرانند و یکی از راههای حل این معضل را محدودکردن روابط فرزندانشان میدانند و تا آنجا که بتوانند
میکوشند از راهیابی نوجوانان خانواده به محافل دوستانه جلوگیری کنند.
فرزندان در نوجوانی گرایش بسیار شدیدی به برقراری ارتباطات دوستانه پیدا میکنند. دوست دارند وقتشان را با دوستان هم سن و سالشان بگذرانند. ممکن است بسیاری از رازهای پنهان و حرفهای مگویشان را با دوستان در میان بگذارند. گاه روابط عاطفی عمیقی با دوستانشان برقرار میکنند و این، همه خانوادهها را نگران میکند.
خانوادهها از این میترسند که روابط تازه و گسترده فرزندشان با کسانی که خوب آنها را نمیشناسند، باعثبروز مشکلاتی شود. میترسند دوستانی که فرزندشان انتخاب میکند، آدمهای شایستهای نباشند و او را به انحراف بکشانند.
جوانان به برقراری ارتباط با همسالان خود نیاز دارند و خانوادهها بابت این روابط نگرانند. این نیاز به برقراری ارتباط و آن نگرانیها، هر دو چنانچه متعادل باشند، نیازها و نگرانیهایی طبیعی هستند. اما همین مسائل عادی و طبیعی در برخی خانوادهها باعثبروز مشکل و تنش بین والدین و فرزندان میشود.
نسرین قوامی، جامعهشناس و کارشناس مسائل خانواده میگوید: «نفس شرکت در محافل و جمعهای دوستانه مساله بد یا نامطلوب یا آسیبزایی نیست، اما مساله اینجاست که ممکن است در این روابط و خصوصا در محافل دوستانهای که جوانها در آن دور هم جمع میشوند، اتفاقاتی بیفتد که با ارزشهای خانواده سازگاری ندارد و بچهها به راههایی کشیده شوند که مطلوب خانواده نیست. عمده تنشهایی که پیش میآید و ممکن است پیش بیاید بر سر همین مساله است.»
این کارشناس معتقد است اصل قضیه و راه حل اساسی در پیشگیری و حل مشکلاتی که در این زمینه به وجود میآید، به روشی بازمیگردد که خانواده برای تربیت فرزندش در پیش گرفته است. به نظر او خانواده باید در سالهای پیش از رسیدن فرد به نوجوانی شخصیت او را بهگونهای پرورش داده باشد که نگرانی زیادی بابت شرکت او در محافل دوستانه و احتمال کشیدهشدنش به انحراف وجود نداشته باشد.
او میگوید «همه نوع مهمانی ممکن است وجود داشته باشد، مهمانیهای دوستانه معمولی و مهمانیهایی که در آنها کارهای خلاف انجام میشود و مناسب نیست، اما آیا همه جوانها در همه نوع مهمانی شرکت میکنند؟ مسلما خیر. چرا بعضی از جوانان مستعد قرارگرفتن در معرض انحرافات هستند و بعضی دیگر معمولا از گزند انحرافات مصون میمانند؟»
قوامی این مساله را تا حد زیادی مربوط به شیوهای میداند که خانواده برای تربیت فرزندش در پیش گرفته است، اینکه خانواده تا چه حد توانسته است ارزشها را در وجود فرد نهادینه کند، آن چنان که او براحتی تحت تأثیر وسوسههای دوستان منحرف قرار نگیرد. این مساله هم مهم است که اعتماد به نفس آنقدر در فرزندان رشد یافته باشد که آنها در مواجهه با چنین موقعیتهایی توان «نه» گفتن داشته باشند.
پنهانکاریهای تنشزا
توجه والدین به این مساله اهمیت دارد که همه محافل و جمعهای دوستانهای که نوجوانان و جوانان آنها شرکت میکنند، آسیبزا نیستند. نوجوانان به این روابط نیاز دارند و ارتباط آنها با محافل دوستانه میتواند به رشد شخصیت آنها کمک کند.
قوامی در ادامه میگوید: «اگر محافل دوستانه محیطهایی برای تعامل و تفریح بیشتر نوجوانان باشد، باید به آنها حق داد که بخواهند در این جمعهای دوستانه شرکت کنند. این خانوادهها هستند که اگر میخواهند کنترل بیشتری بر روابط فرزندشان داشته باشند، باید وقت بیشتری به این کار اختصاص دهند.»
این کارشناس حوزه خانواده پیشنهادهایی هم در این خصوص ارائه میکند. او میگوید:
یکی از راهها این است که پدر و مادر هم با والدین دوستان فرزندشان رابطه برقرار کنند. برقراری این رابطه منجر به شناخت بیشتر میان خانوادهها میشود و از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری میکند. به هر حال وجود گونهای کنترل حداقلی بر روابط نوجوانان با دوستانشان میتواند مفید باشد. نکته اساسی این است که خانوادهها نباید به خاطر نگرانیهایی که از اینگونه روابط دارند، به طور کلی جریان رابطههای دوستانه فرزندانشان را قطع کنند. این تنها به منزله پاککردن صورت مساله است و معضل اصلی را حل نخواهد کرد.
او در پایان اشاره میکند که در صورت بروز مشکل در جریان روابط دوستانه نیز بهترین راه این است که جوانان مسائل را با والدین در میان بگذارند. «جوانان باید بدانند که هیچ چیز به اندازه صداقت و گفتوگوی شفاف با خانواده نمیتواند مشکلات را حل کند. با مخفیکاری مشکلات چندبرابر خواهد شد. در اغلب موارد جوانان با گفتن یک دروغ کوچک به خانواده مجبور میشوند دروغهای بزرگتر و بیشتر بگویند و این دشواری حل مشکل را چند برابر میکند.»
ممکن است خانوادهها گاه به خاطر نگرانی زیاد یا ارزشهای متفاوت با جوانان، برخوردهایی هم بر سر مسائل پیشآمده با آنها بکنند؛ اما همچنان پدر و مادر بهترین و مطمئنترین افرادی هستند که جوانان و نوجوانان میتوانند با آنها حرف بزنند و از آنها کمک بخواهند. پنهانکاری در مقابل والدین کمکی به جوانان نمیکند، تنها آنها را از وجود پشتیبانانی خوب مثل پدر و مادر محروم خواهد کرد. در عوض گفتوگوی صادقانه با پدر و مادر باعثافزایش اعتماد آنها به فرزندان خواهد شد و اگر اعتماد والدین به فرزندان جوانشان جلب شود، مطمئنا آنها آزادیهای بیشتری را در ایجاد رابطههای دوستانه
به فرزندشان اعطا خواهند کرد.
منبع : جام جم
شناسه خبر:
۵۷۷۴۹
امشب پارتی داریم، تو هم میای؟
فرشته کولهپشتیاش را روی دوشش کمی جابهجا میکند، ابرو در هم میکشد و میگوید مادر و پدرش خیلی او را محدود میکنند. نمیگذارند آزادانه با هرکدام از دوستانش که میخواهد معاشرت داشته باشد، اجازه نمیدهند زیاد به مهمانیهای دوستانه برود و میخواهند همه روابطش را کنترل کنند.
۰