حکایت پرونده های قصور پزشکی همچنان ادامه دارد!

«قصور» یعنی چه؟ آن گونه که در فرهنگ لغت معین آمده، قصور به معانی «کوتاهی کردن، از کاری بازایستادن» است، اما ظاهرا معنی این کلمه در ترکیب «قصور پزشکی» چیز دیگری است. مثل حکایت این پرونده که در آن دست نوزادی فلج شده، ولی تنها پای قصوری 17 درصدی در میان است! 

 

حکایت پرونده های گشوده شده با نام قصور پزشکی در کشورمان آنقدر زیاد و دردناک است که بعید است هر کداممان چند نمونه از آنها را در پیرامونمان سراغ نداشته باشیم؛ حکایت هایی رنج آور که گاه رنج های مادام العمری را برای برخی به همراه می‌آورند. 

مثل این کودک یک ساله مریوانی که ظاهرا قرار است بر اثر یک قصور پزشکی که در نخستین دقایق پا گذاشتن وی به این دنیا رقم خورده، عمری را بدون یکی از دست هایش سر کند. از این روی که موقع زایمان گردنش دچار کشیدگی شده و بر اثر این کشیدگی، عصب یکی از دست هایش آسیب دیده است. 

حقیقتی تلخ که به مانند اغلب پرونده های مشابه، ابتدا با انکار کادر درمانی مواجه شده و این توجیه برای دست به سر کردن والدین، پس از پی بردن به وجود اشکالی در حرکت دست نوزادشان بیان شده است: «بعد از چند روز چون نرم است بهبود پیدا می‌کند.» 

البته این اتفاق رخ نداد و بهبودی حاصل نیامد تا «شارو» پیش از آنکه یک سالگی را تجربه کند، به تیغ جراحی سپرده شود. با این امید که از کار افتادگی و کوتاهی دست وی برطرف شده و نوزادی که تمامی طول دوران بارداری را در سلامت کامل گذرانده و تا لحظه زایمان هیچ مشکلی نداشت، به زندگی عادی بازگردد. 

متأسفانه عمل جراحی نیز جواب نداد تا پدر و مادر شارو بیش از پیش از یادآوری گذشته رنج بکشند. از به یاد آوردن مراجعاتشعان به پزشک در دوران بارداری و توصیه ای که برای زایمان به روش رستمینه (همان سزارین) دریافت کرده بودند، چون نوزادشان وزن زیادی داشت و پزشکان احتمال می دادند در زایمان طبیعی نوزاد یا مادر دچار مشکلاتی شوند. 

«صنعان» پدر این نوزاد در این باره به کرد پرس می‌گوید: «خودمان نیز در هنگام مراجعه گفتیم که وزن نوزاد بالاست و بهتر است به شیوه سزارین متولد بشود اما به جای پرداختن به این مهم، گفتند "ما دکتریم یا شما؟" و چنین کاری لازم نیست؛ برای زایمان طبیعی مشکلی وجود ندارد.» 

بدین ترتیب از همان ماه های ابتدایی پس از تولد، پرونده ای با شکایت این خانواده گشوده می‌شود که موضوع آن، کوتاهی کادر بیمارستان در حین انجام وظیفه است. قصوری که رهاورد آن برای شارو، دستی از کار افتاده برای تمامی عمر و برای خانواده وی، رنجی بی پایان است و بی انصافی است با قصورهایی شبیه تجویز یک داروی اشتباه ـ که آن هم می تواند فاجعه بار باشد ـ قیاس شود. 

بدین ترتیب انتظار می رود که نتیجه شکایت، حکمی سخت باشد، اما این گونه نیست. پدر شارو در این باره می‌گوید: «شکایت ما از پزشک و کادر مرتبط و پیگیری ها از طریق مراجع مرتبط به ویژه از طریق سازمان نظام پزشکی و تحقیق پزشکی قانونی پیگیری شد و بر اساس رأی صادره هیأت بدوی انتظامی نظام پزشکی شهرستان مریوان، حکم به قصور پزشکی اما با 17درصد قصور دادند.» 

او می‌افزاید: «من کارگر هستم و برای بهبودی پسرم تلاش کردم و طبق اسنادی که توسط پزشکی قانونی ارائه شده، با وجود انجام عمل جراحی شبکه بازویی دست راست فرزندم، بهبودی حاصل نشده و احتمال نقص عضو و یا فلجی دست راستش وجود دارد؛ بنابراین، به رأی صادره اعتراض کرده و همچنان درخواست پیگیری دارم و اگر 17 درصد قصور پرشکی سبب آسیب برای دست این کودک معصوم شده، مابقی قصور بر عهده کیست و این مشکل را چه کسی ایجاد کرده است؟» 

این پدر رنجور در ادامه با تأکید بر اینکه چه کسی باید جوابگو باشد، می‌گوید: «در این مدت شکایت و پیگیری های ما هیچ مسئولی رسیدگی نکرده، پس به کجا باید مراجعه کنم تا بتوانم درمان فرزندم را ادامه بدهم چون هزینه جراحی در بیمارستان های پیشرفته تهران بالاست و بنده توان پرداخت آن را ندارم. آخرین حکم صادره نظام پزشکی١٧درصد قصور پزشکی اعلام شده اما پسر من دستش٧٠ درصد بیشتر کار نمی‌کند و جالب است که دکتر برای ١٧درصد [محکومیت] هم اعتراض داده و همچنین پزشک قانونی سنندج اعلام کرده ٤٠درصد دست کودک فلج شده است.» 

پرسش هایی بی پاسخ که در پایان به گلایه هایی رنج آور ختم می‌شوند؛ جایی که این پدر، مستأصل از پاسخ گرفتن و احقاق حق فرزند خردسالش، دست یاری به سمت مسئولان دراز می‌کند و از ایشان می‌خواهد، دست کم برای بهبود فرزندش که در قصوری 17 درصدی احتمال از دست رفتن یک دستش را دارد، پا پیش بگذارند: «انتظار دارم به مطالبه من و فرزندم توجه کنند و اجازه ندهند حق کودکی معصوم نادیده گرفته شود و برای بهبودی فرزندم ما را همراهی و همکاری کنند.»