افکارنیوز: گفت وگو با يك زن متهم به قتل

شیرین زنی۲۵ ساله است که متهم به قتل مردی ثروتمند شده است. این زن که خود به داشتن رابطه با مقتول اعتراف کرده بعد از چندین جلسه بازجویی قتل را نیز گردن گرفت و جزئیات جنایت را شرح داد اما مدتی بعد منکر گفته‌های قبلی‌اش شد و گفت در این قتل همدستی داشت که عامل جنایت، همدستش است.
او در گفت‌وگو با خبرنگار ما ادعاهایی را مطرح کرده است که می‌خوانید.

چه مدتی بود که مقتول را می‌شناختی و چرا با او اختلاف داشتی؟

مدت زمان زیادی بود. ما با هم ارتباط داشتیم ضمن این‌که من برایش مواد تهیه می‌کردم.

مقتول اعتیاد داشت؟

بله من هم از طریق همین اعتیادش بود که با او آشنا شدم. مدتی برایش مواد تهیه می‌کردم و بعد هم کم کم با هم ارتباط برقرار کردیم و به خانه‌اش می‌رفتم.

با هم زیاد درگیر می‌شدید؟

من با او مشکلی نداشتم. هر بار دعوایمان می‌شد، خانه‌اش را ترک می‌کردم. درگیری ما به خاطر طلبی بود که از او داشتم و حاضر نبود ۱۰ میلیون تومان مرا بپردازد. پولی که من از او طلب داشتم برای او زیاد نبود و اگر می‌خواست می‌توانست آن را بدهد اما به عمد این پول را نمی‌داد.

چرا در برابر تو مقاومت می‌کرد و طلبت را نمی‌داد؟

نمی‌دانم چرا این کار را می‌کرد. هر بار به او می‌گفتم پولم را می‌خواهم، توجهی نمی‌کرد و با کلام و حرف‌هایش مرا از گرفتن پول پشیمان می‌کرد. مرتب به من وعده و وعید می‌داد و می‌گفت کاری می‌کند تا آن پول جبران شود.

چرا شکایت نکردی؟

آن پول را از طریق فروش مواد مخدر به دست آورده بودم و نمی‌توانستم به پلیس بگویم این طلب برای چیست. به همین دلیل هم شکایتی نکردم. البته مدرکی هم نداشتم که نشان دهد از مقتول پول طلب دارم.

تمام ۱۰ میلیون را برای مقتول مواد خریده بودی؟

قسمتی از این پول متعلق به عمده فروشی بود. مقدار زیادی به او مواد داده بودم تا بفروشد او هم این کار را کرده بود، مواد را فروخته و سود زیادی برده بود اما پول را به من نمی‌داد. او می‌گفت می‌خواهد تجارت کند و سود پول مرا هم می‌دهد، اما دروغ می‌گفت. در این چند سال که او را می‌شناختم فقط مواد مصرف می‌کرد.

مقتول همسر و فرزند نداشت؟

در این باره از او چیزی نپرسیده بودم، چون تنها زندگی می‌کرد و من هر بار که به خانه اش می‌رفتم کسی را نمی‌دیدم. زیاد هم برایم اهمیتی نداشت که کسی را دارد یا نه.

از روز حادثه بگو چطور او را کشتی؟

مقتول را من نکشتم. روز حادثه به خانه اش رفتم و دوباره با هم در مورد پولی که از او طلب داشتم صحبت کردیم. او به من گفت برایش مواد تهیه کنم. من قبول نکردم و گفتم اگر پولم را ندهد دیگر برایش مواد نمی‌گیرم. به من گفت تو مواد بخر من همه پولت را می‌دهم. حدود ساعت ۴ صبح بود. من با یکی از دوستانم تماس گرفتم. جمال را می‌گویم. همان فردی که به عنوان همدست من دستگیر شد. او مواد آورد و ما هر سه در خانه مقتول مواد کشیدیم. تقریبا صبح شده بود. من به مقتول گفتم حالا پولم را بده و او گفت کدام پول. از این‌که منکر طلب من می‌شد، عصبانی و با او درگیر شدم. جمال هم به سمت من آمد تا کمکم کند. او برای این‌که از من دفاع کند، دست به قتل زد. بعد هم ما از خانه مقتول خارج شدیم.

اما تو ابتدا گفته بودی خودت به تنهایی این قتل را مرتکب شده‌ای و بعد اعتراف کردی که جمال با تو بود. چرا این کار را کردی؟

من نمی‌خواستم جمال پاسوز من شود، چون او در حمایت از من این کار را کرده بود و می‌خواستم کمکش کنم. البته باید بگویم پلیس متوجه شده بود در خانه تنها نبودم. من هم مجبور شدم به وجود همدست اعتراف کنم.

جمال به قتل اعتراف کرد؟

وقتی بازداشت شد قتل را گردن گرفت و گفت او مقتول را خفه کرده است.

اما در جلسه دادگاه چیز دیگری گفت؟

بله او مرا متهم کرد در حالی که این درست نیست. او خودش قتل را مرتکب شده است.

جمال گفته است او مقتول را گرفت تا نتواند حرکت کند تو هم با دستمال خفه‌اش کردی. این کار عملی است. چطور می‌گویی تو این کار را نکردی؟

من دروغ نمی‌گویم. از ابتدا نمی‌خواستم پای جمال به این پرونده باز شود، چون به خاطر من این قتل را مرتکب شده بود اما چاره‌ای نبود. من باید واقعیت را می‌گفتم زیرا پلیس فهمیده بود. حالاهم دروغ نمی‌گویم. پلیس گزارش داده است این قتل کار یک زن نیست.

گفتی مدت‌ها بود که با مقتول به خاطر پولی که طلب داشتی، درگیر می‌شدی و آن شب هم قصد قتل نداشتی اما این‌که جمال را به آنجا کشاندی، ظاهراً با قصد قبلی اقدام به قتل کرده‌ای.

نه این‌طور نیست. من هیچ انگیزه‌ای برای قتل نداشتم. اگر روز حادثه شیشه نکشیده بودم این‌طور از خود بی‌خود نمی‌شدم و قتلی اتفاق نمی‌افتاد.

یعنی شیشه عامل اصلی این قتل است؟

شیشه به ما جرات جنایت داد. اگر من آن روز شیشه مصرف نمی‌کردم هرگز نمی‌توانستم به سمت مقتول حمله کنم و جمال هم نمی‌توانست او را بکشد.

چه مدتی بود به شیشه اعتیاد داشتی؟

از وقتی که از خانه فرار کردم. حدود ۱۵ سال داشتم که از خانه فرار کردم و مدتی بعد هم به سمت مواد کشیده شدم.

هزینه زندگی و مواد را چطور تامین می‌کردی؟

من مواد می‌فروختم. هم خودم مصرف و هم هزینه‌های زندگی ام را تامین می‌کردم.

از ابتدای اعتیادت شیشه مصرف می‌کردی؟

نه ابتدا حشیش می‌کشیدم و بعد کم کم به سمت شیشه رفتم.

فکر می‌کنی چه حکمی در انتظارت است؟

نمی‌دانم. امیدوارم دادگاه گفته‌های مرا بپذیرد و رای سنگینی صادر نکند.

سابقه هم داری؟

یک‌بار برای فرار از خانه بازداشت شدم اما بعد از مدتی آزادم کردند و دوباره به کار خودم مشغول شدم.

ای کاش می‌شد زمان را به عقب برگرداند. در آن صورت هرگز این کارها را تکرار نمی‌کردم. من از کرده خودم پشیمانم، مثل بقیه زندانیان. امیدوارم خداوند کمکم کند تا دوباره به زندگی برگردم

اگر دادگاه حکم زندان برای تو صادر کند و بعد از مدتی آزاد شوی چه خواهی کرد؟

من هرگز فکر نمی‌کردم یک روز به اتهام قتل بازداشت شوم. این پرونده برای من خیلی آموزنده بود و در کنار مجازاتی که باید تحمل کنم، خیلی چیزها یاد گرفتم و فهمیدم تاوان کارهایی را که در زندگی کرده‌ام پس می‌دهم.

گفتی تاوان کارهایت را پس می‌دهی. چه کارهایی؟

من مواد پخش می‌کردم و خیلی از آدم‌ها را معتاد کردم. جوانان زیادی بودند که برای اولین بار مواد مصرف می‌کردند و سراغم آمدند و من هم با بی‌‌رحمی تمام آنها را به مواد آلوده کردم تا مشتریان ثابت من شوند.

حالا می‌فهمم که نفرین خانواده‌های آنها مرا گرفت و از این بابت بسیار عذاب می‌کشم. این تقدیر خداوند بود تا من دوباره به خودم بیایم و به این فکر کنم که چه کارهایی کردم.

گفتی از خانه فرار کردی. چرا؟

پدر بداخلاقی داشتم که هر روز مرا کتک می‌زد. او را دوست نداشتم، مادرم هم اعتیادداشت و برایم مادر خوبی نبود. ای کاش می‌شد من پدر و مادری سالم داشتم و در یک خانواده درست زندگی می‌کردم. آن وقت می‌توانستم مثل دختران هم سن و سال خودم زندگی آرام و خوبی داشته باشم.

از جمال خبر داری؟

او در زندان مردان است و از او خبری ندارم. امیدوارم بتواند رضایت اولیای دم را بگیرد و او هم به زندگی سالم برگردد.

حرف آخر؟

ای کاش می‌شد زمان را به عقب برگرداند. در آن صورت هرگز این کارها را تکرار نمی‌کردم. من از کرده خودم پشیمانم مثل بقیه زندانیان. امیدوارم خداوند کمکم کند تا دوباره به زندگی برگردم.