به نوشته روزنامه شرق:صبح ديروز در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده وقتي علي عطار نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد در توضيح كيفرخواست خطاب به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران گفت: متهم كه رشيد نام دارد دو سال قبل با همدستي مردي به نام رسول و زني به نام نيوشا خودرويي را به سرقت برده و راننده ماشين را كه حميد نام داشت به قتل رسانده است. عطار ادامه داد: آنطور كه در پرونده منعكس شدهاست وقتي ماموران پليس اوشانفشم صداي شليكهاي پيدرپي شنيدند بلافاصله وارد عمل شدند و منطقهاي را كه صداي شليك از آن به گوش ميرسيد تحت كنترل خود درآوردند. آنها بنزي را پيدا كردند كه مردي اسلحه به دست در آن نشسته بود و جسدي نيز در آن ماشين بود. هرچند مرد مهاجم قصد فرار داشت، ماموران در يك عمليات ضربتي او را بازداشت كردند. مرد مهاجم كه رسول نام داشت بعد از بازداشت به اداره آگاهي انتقال يافت و تحقيقات از او آغاز شد. اين در حالي بود كه جسد هم به دستور بازپرس پرونده به پزشكي قانوني انتقال يافت. رسول در همان اعترافات اوليهاش گفت با همدستي رشيد نقشه اين سرقت را كشيده و آنها براي اجرايي كردن نقشه از نيوشا استفاده كردهاند. همان روز رسول در يك قرار صوري رشيد را به محلي كشاند كه ماموران آنجا را تحت نظر داشتند، به اين ترتيب رشيد و نيوشا هم بازداشت شدند. رسول در اعترافاتش گفت: رشيد راننده آژانس بود و وضعيت مالي خوبي نداشت. او ميخواست يكشبه پولدار شود. او به من گفت نقشهاي كشيده است كه هر دو ما ميتوانيم از طريق آن پولدار شويم. او به من گفت قصد دارد ماشين گرانقيمتي را در مسير جاده شمال بدزدد و بعد آن را بفروشد. قرار شد من هم به او كمك كنم. نقشه ما اين بود كه زني را بهعنوان طعمه قرار دهيم بنابراين بعد از اينكه رشيد به من گاز اشكآور و بيسيم و اسلحه داد براي اجراي نقشه آماده شديم. ما در جاده اوشانفشم به كمين نشستيم. وقتي مردي را سوار بر بنز ديديم نيوشا جلو رفت و بعد از كمي صحبت با راننده سوار ماشين آن مرد شد. كمي جلوتر من و رشيد وارد عمل شديم و بهعنوان مامور جلو رفتيم. نيوشا را به ماشين رشيد برديم و به خودرو مقتول برگشتيم. من بيسيم را به مرد راننده نشان دادم و گفتم بايد از ماشين پياده شود اما رشيد پشتسر هم به من ميگفت بزن، شليك كن، بزن. آنقدر اين حرف را تكرار كرد كه من كنترل خودم را از دست دادم و هفت تير به بدن مرد راننده شليك كردم. نماينده دادستان تهران ادامه داد: بعد از اينكه رسول جرم خود را پذيرفت، رشيد هم همين گفتهها را تاييد كرد اما نيوشا زير بار نرفت و گفت نميخواست با اين دو نفر همدستي كند، تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت و متهمان در زندان بودند كه خبر رسيد رسول خودكشي كرده است. با خودكشي متهم رديف اول رشيد بلافاصله حرفهايش را تغيير داد و مدعي شد در اين قتل و سرقت نقشي نداشته و هرآنچه رسول گفته دروغ است. عطار گفت: انكار رشيد در حالي است كه دادسرا مدارك كافي در اين خصوص را در پرونده منعكس كرده است. هرچند در مورد نيوشا مدارك كافي وجود نداشت و او از اتهام معاونت در سرقت و قتل در مرحله دادسرا تبرئه شد اما نظر دادستاني بر اين است كه رشيد مرتكب جرم شده و با توجه به اينكه ديوان عالي كشور حكم تبرئه او را كه در شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفري استان تهران صادر شده، نقض كرده است بهعنوان نماينده دادستان تهران يك بار ديگر اتهام معاونت در سرقت مسلحانه و قتل را بر رشيد وارد ميدانم و درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص را دارم. در ادامه با توجه به اينكه رسول متهم رديف اول پرونده خودكشي كرده بود و پرونده به لحاظ جنبه خصوصي جرم بسته شد، رشيد متهم رديف دوم پرونده در جايگاه حاضر شد. او كه يك بار پيش از اين در دادگاه اتهام خود را انكار كرده بود بار ديگر گفت اتهامش را قبول ندارد. او گفت: قرار نبود ما دست به قتل يا سرقت بزنيم. آن روز وقتي با رسول بيرون رفتيم، قرار بود با هم به شمال برويم. البته رسول مدتي بود در مورد سرقت صحبت ميكرد اما من فكر نميكردم چنين كاري بكند. وقتي ماشين بنز مدلبالا را ديديم رسول گفت حالا فرصت مناسبي است و بايد سراغ آنها برويم. معلوم بود زن و مردي كه در خودرو بودند نسبتي با هم ندارند. به رسول گفتم من دنبال دردسر نيستم و نميخواهم برايم مشكلي ايجاد شود. من از زندگيام راضي بودم. زن و بچه داشتم و درآمدم هم خوب بود اما در نهايت رسول، زن جوان را كه نيوشا نام داشت از بنز پياده و سوار ماشين من كرد، بعد هم خودش سوار آن خودرو شد و به سمت راننده شليك كرد. من نميخواستم به دردسر بيفتم. اين كارها اصلا به من مربوط نبود و رسول براي اينكه جرات اين كار را داشته باشد من را گول زد و با خود برد. من فكر ميكردم قرار است با هم به شمال برويم اما اشتباه ميكردم. او در پاسخ به اين سوال كه چرا فرار كرد، گفت: زن بيچاره گريه ميكرد و ميگفت من را رها كنيد، من شوهر دارم و اگر او متوجه شود مرا ميكشد. وقتي زن را به سمت ماشين خودم ميبردم ولش كردم. بعد رسول به من گفت بيا. وقتي رفتم ديدم كه با شوكر به بدن مرد بيچاره ميزند و بعد هم به سمت او شليك كرد. من خيلي ترسيدم و فرار كردم. ضمن اينكه پليس آژيركشان به سمت ما ميآمد و من بيخود به دردسر افتاده بودم. وقتي هم بازداشت شدم رسول همه چيز را به پليس گفته و من را متهم كرده بود. چون نميتوانستم كاري بكنم گفتم درست ميگويد اما اين واقعيت نداشت. رسول به دليل عذاب وجداني كه داشت خودكشي كرد. او از اينكه من را در اين دردسر انداخته ناراحت بود. اين متهم ادامه داد: من و نيوشا هيچ نقشي در قتل و سرقت نداشتيم و در دام رسول افتاده بوديم. وقتي تحقيقات دادسرا نشان داد نيوشا نقشي ندارد او را آزاد كردند اما من را نگه داشتند چون در آن زمان رسول خودكشي كرده بود و من تنها متهم بودم. اگر رسول زنده ميماند حتما در اعترافات بعدياش ميگفت من در اين پرونده نقشي نداشتم. او در مورد اينكه رسول تجهيزات پليسي را از كجا به دست آورده بود، گفت: من نميدانم، اصلا هم در جريان نبودم كه اين تجهيزات را دارد فقط وقتي ميخواست به سمت مرد راننده برود ديدم كه سلاح و شوكر دارد و خودم هم خيلي ترسيدم. اگر بيشتر اصرار ميكردم نرود حتما به من هم شليك ميكرد چون خيلي عصبي بود. بعد از پايان گفتههاي متهم وكيلمدافع او در جايگاه قرار گرفت و درخواست تبرئه متهم را كرد. او گفت: با توجه به اينكه متهم يك بار پيش از اين تبرئه شده و حالا هم اتهام را قبول ندارد، خودكشي متهم رديف اول هم نشان ميدهد آن مرد دچار عذاب وجدان بوده و از اينكه رشيد را به دردسر انداخته ناراحت بوده من درخواست دارم موكلم دوباره تبرئه شود. بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران وارد شور شدند و متهم را به جرم معاونت در قتل و سرقت مسلحانه به ۱۰ سال حبس و پنج سال تبعيد محكوم كردند.