ادعای یک دختر دانش‌آموز درباره تجاوز راننده سرویس

او این کار را دو سال ادامه داد تا این‌که بزرگ‌تر شدم و مدرسه‌ام عوض شد. جرات نداشتم ماجرا را برای خانواده‌ام تعریف کنم چون راننده، مرا به کشتن آنها تهدید می‌کرد و می‌گفت پدر و مادرم مرا فروخته‌اند. سرانجام پدر و مادرم متوجه این اتفاق شدند.»

پدر بهار نیز گفت: «از مدتی پیش متوجه پریشانی‌های دخترمان شدیم و او را نزد روانپزشک بردیم. بهار آنجا همه چیز را تعریف کرد. من از مدرسه تحقیق کردم و متوجه شدم دختران سه خانواده دیگر نیز مورد آزار راننده قرار گرفته‌اند، اما آنها گفتند به خاطر مسائل شخصی حاضر به شکایت نیستند. ما شکایت کرده‌ایم تا قانون برای متهم اجرا شود.»

با ثبت این شکایت، کیفرخواست پرونده با اتهام تجاوز به عنف صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی قرار گرفت. صبح دیروز، با احضار راننده 64 ساله سرویس به نام خسرو، جلسه محاکمه در این شعبه برگزار شد.

در ابتدا بهار در جایگاه ایستاد و گفت: «متهم با پدر من معامله جزئی برنج داشت. آنقدر مودب رفتار می‌کرد که خانواده‌ام هیچ وقت به او شک نکردند. درحالی که وقتی مرا با تهدید به خانه‌اش می‌برد، می‌گفت اگر به حرف‌هایش گوش ندهم، خودم و پدر و مادرم را می‌کشد. او به زور قرص و سیگار به من می‌داد و باعث شد مدتی به ترامادول معتاد شوم.»

دختر نوجوان در پاسخ به این سوال قاضی که آیا دانش‌آموزان دیگر نیز مورد آزار متهم قرار گرفته بودند نیز گفت: «من بقیه را نمی‌دانم، اما یک دختر پایه ششم ابتدایی بود که می‌گفت خسرو، آزارش داده است. پدرم می‌گوید سه خانواده دیگر هم هستند که متهم، دخترانشان را آزار داده است.»

سپس نوبت به خسروی 64 ساله متاهل، دارای فرزند رسید. او اتهام تجاوز به عنف را رد کرد و گفت: «من از کلاس دوم تا ششم به مدت پنج سال راننده سرویس شاکی بودم، اما هیچ تجاوزی نکردم. فقط یک بار وی را به خانه‌ام بردم تا به خاطر نمره خوبی که در مدرسه گرفته بود، به او کادو بدهم. تلفنی با مادرش هماهنگ کرده بودم و او گفته بود کتاب بخر. من راننده یک جای دیگر هم بودم و اصلا فرصت نمی‌کردم با شاکی در خانه‌ام تنها شوم.» متهم در پاسخ به این پرسش قاضی که چطور شاکی تمام جزئیات دکور اتاق خواب خانه‌ات را می‌داند نیز گفت: «خانه من طوری ساخته شده که اگر در پذیرایی هم باشی، اتاق خواب معلوم است.»

در ادامه، رئیس دادگاه اظهارات یکی دیگر از دانش‌آموزان مدرسه به نام الناز را خواند. او گفته بود: «آقای... (خسرو) برای ما خوراکی می‌خرید و به من می‌گفت بیا خانه من یا من بیایم خانه تو،... گاهی هم به مادرم زنگ می‌زد و سراغم را می‌گرفت.» متهم اما این حرف‌ها را رد کرد و گفت: «من چنین چیزهایی نگفته‌ام. چند بار خود بهار از من خواست به الناز زنگ بزنم تا بتواند با او حرف بزند.»

در پایان دادگاه، قرار شد بهار به پزشکی قانونی معرفی شود تا مشخص شود آیا قرص‌های ترامادول در وضعیت روانی او اختلال ایجاد کرده یا نه. وجود یا نبود تاثیر آزار جنسی روی روحیه او نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. جلسه بعدی محاکمه پس از وصول نظریه پزشکی قانونی برگزار خواهد شد.