قدم های شورای شهر پنجم در مسیر شورای اول

در شورای شهر اول تهران که به صورت یکدست شاهد حضور اصلاح طلبان بودیم، حاشیه ها به قدری بر متن غلبه کرده بودید که هر روز شاهد یک موج آفرینی و یا تنش در جلسات این شورا بودیم به نحوی که شهردارهای متعددی تغییر کرده و فسادهای گسترده ای نیز دامن شهرداران را گرفته بود. فارغ از این مساله یکپارچگی تفکر سیاسی در این شورا هم نتوانسته بود تا اختلاف نظرها را بپوشاند بلکه خط مشی اصلاح طلبانه اعضای شورای شهر اول در قالب دوئل های حزبی رخ نمایی می کرد.

شاکله شورای اول از اعضای حزب کارگزاران و مشارکت ایجاد شده بود و همین دو حزب نیز با سهم خواهی های متعدد زمزمه های تنش را بوجود آورده بودند.

حال با حضور دوباره اصلاح طلبان در شورای شهر پنجم به نظر می رسد تاریخ دوباره در حال تکرار شدن است. اصلاح طلبان که سالها در حسرت تصرف پایگاهی همچون شورای شهر تهران در انتظار بودند حال با حضور همه جانبه در این شورا، خاطره تلخ شورای اول را بازسازی کرده اند.

در شورای پنجم این بار به جای حزب مشارکت شاهد حضور بدل این حزب یعنی حزب اتحاد ملت ایران هستیم که در کنار حزب کارگزاران بدنه اصلی شورای شهر تهران را تشکیل داده اند. دو حزبی که گویی اختلافاتشان از سالها پیش تا به امروز تمامی نداشته است.

اولین زمزمه های اختلافات با انتخاب شهردار آغاز شده بود زمانی که قرار بود شهردار تهران از میان حزب کارگزاران و اعضای شورای از میان حزب اتحاد ملت ایران انتخاب شود. ولی با انتخاب محسن هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس شواری شهر و همچنین انتخاب محمد علی نجفی به عنوان شهردار تهران، در واقع حزب کارگزاران نقش پررنگ تری را در مدیریت شهری تهران پیدا کرد.

اگرچه هردو پیشتر عنوان کرده بودند که به طور مستقل وارد حوزه مدیریتی شده اند ولی به هیچ وجه نمی توان عقبه سیاسی و کارگزارانی این افراد را پنهان کرد.

افزایش قدرت کارگزاران در شورای شهر موجب شده بود تا حزب اتحاد ملت ایران نیز اقدام به سهم خواهی کرده تا در بدنه مدیریت شهری نفوذ لازم را داشته باشد. در همین راستا نیز فشارهای گسترده ای از طرف برخی از اعضای شورای شهر به شهردار بوجود آمده که برای انتصاب معاونین و یا مدیران شهرداری از افراد پیشنهاد شده توسط حزب اتحاد ملت ایران استفاده کنند، پیشنهادی که به مخالفت شهردار روبرو گردیده و آتش اختلافات را برافروخته کرد.

بروز این اختلافات را می توان از افشاگری های صورت گرفته توسط روزنامه نزدیک به حزب کارگزاران  به خوبی مشاهده کرد. در این روزنامه عنوان شد: "فشار به شهردار برای انتصاب اعضای یک حزب در بخشی از شهرداری یا تاکید به نجفی برای برکناری فلان مدیر از شهرداری در شأن نمایندگان شورای شهر نیست و جامعه با آگاهی از این رویکردها در انتخابات‌ آینده با نگاه تردید به لیست اصلاح‌طلبان نگاه خواهد کرد."

در واقع حمایت همه جانبه این روزنامه از شهردار تهران به خوبی نمایانگر عمق اختلافات بوجود آمده است. این اختلافات که دلیلی به جز سهم خواهی در میان حزب اتحاد ملت ایران و کارگزاران نداشته هنوز به یکسال نرسیده، فضای عمومی رسانه ها را مورد توجه خود قرار داده است که اگر این روند ادامه یابد بدون شک شاهد شورای شهری همچون شورای اول خواهیم بود.

جلسه آذر ماه اعضای شورای شهر با آقای نجفی که در جریان صبحانه کاری شکل گرفته بود نیز دوباره بحث اختلافات با شهرداری را رسانه ای ساخت.

اختلافات به قدری بالا گرفت که آقای نجفی با صدای بلند عنوان کرد(من شهردار هم نباشم نفر اول اجرایی کشور هستم) بلافاصله این جمله توسط رسانه های مختلف منعکس شده و هریک از اعضای شورای شهر سعی کردند برای آرام کردن فضای عمومی، تنش های موجود را تکذیب نمایند. افرادی همچون خانم زهرا صدراعظم نوری نتوانست کلیت تنش ها را انکار نماید ولی چنین بحث هایی را در شورای شهر طبیعی عنوان کرد. وی در این رابطه گفت: "مجموعه یک خانوده مدیریت شهری است، که با یکدیگر بحث می کنند و گاهی اوقات هم با هم دعوا کرده و گاهی اوقات هم صلح می کنیم. مسئله ای که موجب تنش شد، چندان مهم نبوده، زیرا وجود این مسائل طبیعی است و جلسات باید اینگونه باشد که همه بتوانند به راحتی سخن بگویند، نظر بدهند، نقد کنند و همه ظرفیت شنیدن نقد را داشته باشند تا بتوانیم نتیجه مطلوبی کسب کنیم."

برخی افراد دیگر همچون آقای اعطا این چنین بحث هایی را حاصل تضارب آرا دانست در واقع مصاحبه های متعدد تلاشی بود برای پوشاندن حقیقت جلسه شورا در میان افکار عمومی جامعه که به نظر می رسد موفقیت امیز هم نبود.

به خوبی عیان است که این گونه اظهارنظرها نتوانسته واقعیت ماجرا را از رسانه ها پنهان کند و درز اختلافات به بیرون کاملا مشهود بوده به نحوی که حتی در برهه ای نیز مساله استیضاح شهردار تهران توسط رسانه های اصلاح طلب مطرح می گردد.

بازتکرار رخدادهای شورای شهر اول در شورای شهر پنجم، که حاصل سهم خواهی دوحزب اصلاح طلب یعنی کارگزاران و اتحادملت ایران بوده، بزرگان جریان اصلاحات را نگران کرده و همه آنها در تلاشند که این رفتارها منجر به ناامیدی دوباره مردم نسبت به اصلاح طلبان نگردد.

یاس و ناامیدی شهروندان تهرانی در شورای اول موجب شده بود تا حضور اصلاح طلبان در این شورا برای سالیان سال متوقف شود و تکرار این یاس شاید آنها را یک دهه دیگر از حضور در این شورا محروم کند. در پایان باید منتظر ماند و دید که آیا سرنوشت اصلاح طلبان چیزی به جز شورای اول بوده و باز شاهد تکرار تاریخ هستیم.