به نوشته روزنامه شرق ،مردي ۱۶ اسفند سال ۸۷ به ماموران پليس خبر داد سه جوان، همسرش را ربودهاند و قصد دارند به او تعرض كنند. اين مرد از ماموران پليس كمالشهر كرج خواست همسرش را نجات دهند. پليس با به دست آوردن شماره پلاك خودرو پرايدي كه مريم -زن جوان- توسط سرنشينان آن ربوده شده بود چند ساعت بعد ماشين را در حاليكه دو موتورسوار آن را اسكورت ميكردند، شناسايي كرد و دو نفر از متهمان به دام افتادند اما راننده پرايد توانست فرار كند. البته بعد از چندين روز تحقيق او نيز بازداشت شد.


با انتقال متهمان به اداره آگاهی، تحقیقات در این خصوص آغاز شد. ابتدا زن جوان در مورد آنچه اتفاق افتاده بود به ماموران گفت: مدتی بود شوهرم به پیشنهاد دوستش به کرج آمده ‌بود و کار می‌کرد. من هم برای سر زدن به او به کرج آمده ‌بودم. آن روز به محل کار شوهرم رفتم و با هم از آنجا خارج شدیم. داشتیم راه می‌رفتیم که سه مرد پرایدسوار آمدند. آنها قصد داشتند با شوهرم دعوا کنند اما او درگیر نشد. فحاشی کردند و خواستند سمت من بیایند که شوهرم با آنها درگیر شد.
سروصدای ایجادشده باعثشد مردم جمع شوند اما آنها چاقو کشیدند و کسی حاضر نشد به ما کمک کند.

آنها چاقو را زیر گلوی من گذاشتند و در حالی‌که دو نفرشان هم شوهرم را گرفته ‌بودند مرا سوار ماشین کردند. آن سه نفر در راه به من تعرض کردند. می‌خواستند مرا بکشند اما چون مردی کشاورز آن اطراف بود و آنها را دید از کشتن من پشیمان شدند و بعد هم که ماموران رسیدند و من را نجات دادند.

تحقیقات بیشتر پلیس نشان داد سه جوان سابقه‌دارانی هستند که شکایت‌های متعددی مبنی بر زورگیری از آنها مطرح شده است. همچنین مشخص شد سه مرد جوان از اشرار منطقه هستند و از مدتی قبل تحت تعقیب پلیس بودند. زمانی که بازجویی از متهمان آغاز شد آنها اعتراف کردند و توضیح دادند چطور زن جوان را ربودند و به زور مورد آزار قرار دادند.

در حالی که تحقیقات از متهمان در حال انجام بود۸۰ نفر از شهروندان کرجی به ماموران مراجعه و درخصوص زورگیری از متهمان شکایت کردند.

پرونده با تکمیل تحقیقات برای رسیدگی به دادگاه کیفری‌ استان البرز فرستاده شد. خرداد سال‌جاری سه متهم پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان کرج در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت متهمان علاوه به تجاوز، سرقت و زورگیری هم انجام داده‌اند و من به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را در این خصوص دارم.

در ادامه شاکی برای متهمان درخواست اعدام کرد و گفت نه رضایت می‌دهد و نه آنها را می‌بخشد. سپس حمید متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد.

او گفت: روز حادثه قرار بود سرقت کنیم و به همین دلیل هم کمین کرده‌ بودیم که متوجه زن و مردی شدیم که از ظاهرشان معلوم بود وضعیت مناسبی ندارند.

برای زورگیری جلو رفتیم اما آنها مقاومت کردند. وقتی سروصدا کردند ما زن جوان را ربودیم. البته اول قصد تجاوز نداشتیم اما وقتی که او را سوار ماشین کردیم و وی را به بیابانی بردیم و مورد آزار قرار دادیم فکر می‌کردیم با این کار ساکت می‌شود اما نشد. در ادامه سایر متهمان از خود دفاع کردند.

در پایان جلسه محاکمه هیات قضات وارد شور شدند و متهمان را به اعدام در ملاءعام محکوم کردند اما پرونده درخصوص سرقت باز ماند و وقت رسیدگی مجدد تعیین شد. با این حال پرونده با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان‌عالی ایراداتی را به رای وارد و آن را نقض کردند. با ارسال مجدد پرونده به دادگاه کیفری‌استان البرز پرونده دوباره در شعبه هم‌عرض مورد رسیدگی قرار گرفت.

این بار هم نماینده دادستان تهران درخواست مجازات برای متهمان کرد و گفت: متهمان زنی را مورد آزار قرار دادند و زورگیری‌های متعددی کردند بنابراین درخواست اشدمجازات را برای متهمان دارم. در ادامه شاکیان در جایگاه حاضر شدند هرچند ۸۰ نفر از این مردان شکایت کرده‌ بودند، فقط ۱۰ نفر از آنها در دادگاه حاضر شدند و شکایت کردند. شش نفر از این شاکیان زنان بودند. آنها جزییات زورگیری‌ها را توضیح دادند.

اين بار متهمان اعترافات خود را پس گرفتند و گفتند شاكيان دروغ ميگويند و بيدليل عليه آنها شكايت كردهاند. سپس وكلاي متهمان در جايگاه حاضر شدند و دفاعيات خود را مطرح و در نهايت هيات قضات ختم جلسه را اعلام كردند و براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.