به گزارش شرق ، نماينده دادستان در ابتداي جلسه محاكمه اين جوان در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران گفت: حميد سه سال قبل در يك نزاع خياباني جواني به نام سعيد را به قتل رساند و بعد متواري شد. بررسيهاي ما نشان داد اين درگيري به خاطر اختلافات قبلي رخ داده و چند روز قبل از اين حادثه حميد به خانه پدري سعيد حمله و پدر سعيد را مجروح كرده بود. نماينده دادستان تهران ادامه داد: در نهايت ماموران موفق شدند متهم را رديابي و بازداشت كنند. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني را دارم. در ادامه اوليايدم سعيد در جايگاه حاضرشدند و درخواست قصاص كردند. پدر سعيد در مورد قتل پسرش گفت: سعيد و حميد مدتها بود كه باهم اختلاف داشتند اما سعيد سعي ميكرد درگير نشود و حميد مرتب به خانه ما حمله ميكرد.

چند روز قبل از حادثه به خانه من حمله کرد، او دنبال سعید می‌گشت و می‌خواست پسرم را بزند، چون سعید در خانه نبود من را زخمی کرد. من از او شکایت کردم. شکایتم در حال رسیدگی بود که حمید، پسرم را کشت. او همیشه با پسران من درگیری داشت.

من درخواست قصاص او را دارم و گذشت هم نمی‌کنم. سپس متهم در جایگاه حاضرشد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: مدت‌ها بود من و مقتول با هم اختلاف داشتیم. برادر سعید فوتبالیست بود و در محل بروبیایی داشت. سعید هم از این موضوع استفاده و همه را به خودش جلب می‌کرد اما من هیچ‌وقت نتوانستم اختلافم را با او کنار بگذارم. تا اینکه چند روز قبل از حادثه با سعید درگیر شدم و او با چاقو صورتم را زخمی کرد. من نتوانستم تلافی کنم و این موضوع به شدت من را آزار می‌داد.

چند ساعت بعد از این ماجرا بود که به خانه پدر سعید رفتم. البته نه برای اینکه مرد بیچاره را اذیت کنم می‌خواستم کاری را که سعید کرده ‌است، تلافی کنم. سعید را پیدا نکردم و با پدرش درگیر شدم و او زخمی شد و از من شکایت کرد. چند روز بعد سعید را در حالی‌که سوار موتور بود، دیدم.

متهم ادامه‌ داد: ترافیک شدید بود و سعید نمی‌توانست سریع حرکت کند. من از این موضوع استفاده کردم و به سراغش رفتم. او را از روی موتور به پایین کشیدم و زدمش. آنقدر از دستش عصبانی بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. چاقو را از جیبم بیرون آوردم و به سینه‌اش زدم. بعد هم فرار کردم. او در مورد اینکه چرا فرار کرد، گفت: از ترسم فرار کردم اما بعد می‌خواستم خودم را تسلیم کنم. حتی با پدر سعید هم تماس گرفتم و گفتم می‌خواهم خودم را تسلیم کنم اما قبلش باید به کربلا بروم و توبه کنم. در این مدت خیلی تلاش کردم به کربلا بروم چون فراری بودم و ممکن بود دستگیر شوم، نتوانستم به خواسته‌ام برسم. من خیلی از کارم پشیمان هستم. سپس وکیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: موکل من به خاطر بیماری روانپریشی از سربازی معاف شده ‌است.

این نشان می‌دهد او دچار بیماری است و درخواست دارم پزشکی قانونی سلامت او را مورد بررسی قرار دهد.

در پايان متهم دوباره در جايگاه حاضر شد و گفت: من در سلامت عقل دست به اين كار زدم، آن زمان هيجانزده بودم ولي رواني نيستم. درخواست دارم پدر سعيد من را ببخشد حتي اگر نظرش بر اين است كه قصاصم كند، درخواست دارم حلالم كند. من از كردهام پشيمان هستم. بنابر اين گزارش در پايان هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شورشدند.