به گزارش افکارنیوز به نقل از تابناک، دیروز بازار بورس درحالی به پایان کار خود رسید که شاخص کل در پایین ترین واحد قرار داشت. متاسفانه وضعیت بازار سرمایه که طی هفته های اخیر سر وصدای بسیاری از کارشناسان و فعالان این بازار را در آورده است، به سمتی پیش میرود که با سقوط هرچه بیشتر شاخص کل، شایعاتی در این بین مطرح میشود که نتیجه ای جز دامن زدن به وضعیت وخیم این بازار نخواهد داشت.

افت شاخص کل دیروز از مرز ۲۰۰ واحد گذشت و به ۲۵۳۲۵ واحد رسید تا بورس یک روز سخت دیگر را پشت سر گذارد. شاخص، محدوده حمایتی خود(۲۵۶۲۰ واحد) را نیز شکست و محدوده ۲۵۳۸۰ واحدی حمایت بعدی شد. امروز وضعیت شاخص کل حاکی از این است که بازار محدوده حمایتی فعلی را نیز رد کرده و در صورت عدم حمایت، شاخص در میان مدت تا ۲۴۴۰۰ واحد نیز سقوط خواهد کرد.

این درحالی است که دیروز مسئولان سابق به همراه مسئولان فعلی بازار سرمایه، در جلسه ای مشترک به ارائه تحلیلها و پیشنهاد راهکارهایی برای جلوگیری از این وضعیت پیش آمده پرداخته اند. از سویی هنوز هیچ یک از مسئولان در خصوص این وضعیت پیش آمده به شکل رسمی گزارشی ارائه نکرده که مشخص شود وضعیت فعلی نتیجه چه عواملی است و همه تحلیلها، تحلیلهایی است که از سوی فعالان و کارشناسان مستقل ارائه شده است.

در همین حال، این وضعیت نابسامان منجر به آن شده که شایعاتی اساسی پیرامون دست های پشت پرده در بازار سرمایه شکل بگیرد. برخی از فعالان معتقدند که درحالی که شاخص کل تنها سقوط جزئی را نشان میدهد، بسیاری از شرکتها افت ۵۰ درصدی داشته اند. اما آیا به راستی دست هایی پشت پرده است؟

چه دستی بهتر از سیاستهای دولت؟

بهتر است با واقع بینی به بازار سرمایه و وضعیت آن نگاه کنیم. بازاری که در سال حمایت از سرمایه ایرانی از چنان وضعیت نابسامان و وخیمی برخوردار شده که امیدی به آن باقی نمی ماند.

در این میان صحبت از دست های پشت پرده از دو جنبه قابل بررسی است. یکی اینکه به مثابه حوزه های دیگر اقتصاد کشور با سخن از دست های پشت پرده و قبول این امر، فرافکنی کنیم و مشکلات را به گردن چیزی بیندازیم که ماهیت آن مشخص نیست و مسلما مشخص نخواهد شد. دیگر اینکه این دست پشت پرده را همان سیاستهای اشتباه و مدیریت های سوء دولت و بانک مرکزی قلمداد کنیم.

درجایی که نرخ تورم بیش از ۲۰ درصد است و ارزش پول ملی کشور در حال سقوط است، ارزش سرمایه سهامداران در بازار هر روز کاهش میابد و وضعیت نابسامان این بازار را رقم میزند.

درحالی که بارها کارشناسان و متخصصان و فعالان از تحریک بازار طلا و ارز و تبعات آن برای اقتصاد کشور و بازار سرمایه سخن گفتند و کسی به آنها توجه نکرد، اکنون باید شاهد سقوط بازار سرمایه و صعود بازار سکه و طلا و ارز باشیم.

درحالی که با اجرای غیر کارشناسی هدفمندی یارانه ها و کاهش بازدهی بسیاری از شرکتها(اعم از دولتی و خصوص و به ویژه شرکتهای خصوصی) سهام این بنگاهها درحال سقوط است و نه تنها امکان توسعه درونی بلکه حتی امکان نگاهداشت وضعیت فعلی سازمان نیز دور از ذهن است، و عملا برای این اتفاق چاره ای اساسی اندیشیده نمیشود، چه جای تعجبی از سقوط بازار سرمایه است؟

درجایی که رسانه های دولتی و رسمی اغلب از بازار سرمایه و وضعیت آن هیچ گزارشی بدست نمی دهند و مشغول شکار افت شاخص های جزئی در بازارهای مالی جهان هستند تا رکود اقتصادی جهانی را در بوق و کرنا کنند، انتظاری از توجه به وضعیت وخیم بازار سرمایه کشور نیست.

درحالی که بانک مرکزی با سیاستهای اشتباه خود در انتشار حواله و پته طلا و اختصاص سود ۲۰ و ۲۴ درصدی به این اوراق اقدام میکند و هم به بورس بازی ودلالی در بازار طلا دامن میزند و هم اعتماد به این بازار آشفته را افزایش میدهد، بازار سرمایه چاره ای جز خروج سرمایه ها و صف های فروش طولانی نمیبیند.

وقتی سود سپرده های بانکی افزایش میابد بدون آنکه در این میان تعادلی برای حمایت از بازار سرمایه درنظر آورده شود و افراد ترجیح میدهند سرمایه خود را در بانکها به کار اندازند تا در بازاری که هر روز نوسانات غیر قابل پیش بینی دارد، افت شاخص کل عجیب است؟

درجایی که دولت توان کنترل وضعیت روانی و واقعی تنشهای سیاسی و اقتصادی را در داخل ندارد و مدیریت بازار را به کلی از دست داده است و سهامداران توان هیچ پیش بینی حتی برای یک ساعت آینده را ندارند، آیا سقوط بازار سهام خیلی عجیب است؟

درجایی که بیشترین شرکتهای فعال در بورس دولتی هستند اما دولت هیچ دخالتی برای حمایت از آنها به عمل نمی آورد(دولتی که یدی طولا در دخالت اقتصادی دارد) آیا سخن گفتن از دست پشت پرده محلی از اعراب ندارد؟

درحالی که جلسات کارشناسانه برای حل بازار سرمایه، بعد از شروع بحران و سقوط عمیق بازار شروع میشود، و تا قبل از آن هیچ کس به فکر پیش بینی سقوط و جلوگیری از آن نیست، و جالب آنکه هیچ نتیجه ملموسی از این جلسات بدست نمی آید آیا سهامداران هنوز بایستی نظاره گر از دست رفتن سرمایه های خود باشند یا برای نجات خود اقدام به خروج از بازار کنند؟

درحالی که قیمت سکه و طلا هر روز در حال رکورد زدن است و بانک مرکزی و دولت با بی توجهی به این امر دم از موفقیت سیاستهای خود در کنترل این بازار میزنند، باید منتظر لطف سهامداران برای باقی ماندن در بازار سرمایه بود؟

اینها و بسیاری از مسائل مانند این، به نظر همان دست پشت پرده ای است که این روزها در بازار سرمایه صحبت از آن میشود. بدون شک نبایستی به دنبال فرافکنی در سقوط بازار سرمایه بود. این انتهای راهی است که دولت و بانک مرکزی طی ماهها و سالهای اخیر پیموده اند. دست نامرئی که دولت خود ساخته و پرداخته کرده اکنون مشغول تنظیم بازار سرمایه است!

این مسائل نه به قصد القای بحران است، و نه به منظور دامن زدن به شایعات. بازار تا این ساعت مجددا با افت شاخص مواجه شده و اکنون در محدوده ۲۵۲۰۹ واحد قرار دارد. نباید منتظر ماند تا در پایان کار بازار، این رقم به ۲۴ هزار واحد برسد.

امید به این است که هرچه زودتر مسئولین اقدامی برای بهبود اوضاع بازار سرمایه کشور و حمایت از سرمایه ایرانی انجام دهند. هرچند این امر باب شده است که ابتدا منتظر بحران باشیم تا بعد از شروع آن به دنبال راه حل بگردیم، اما واقعیت آن است که هنوز برای جلوگیری از سقوط کامل بازار سرمایه دیر نشده و میتوان با راهکارهایی صحیح و کارشناسی شده اقدام به بهبود اوضاع کرد.