به گزارش افکارنیوز به نقل از تابناک، تغییر رویکرد به مهمترین منبع درآمدی کشور، شاید در اوضاع کنونی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. تحریمهای غرب مستقیم و غیر مستقیم علیه صنعت نفت ایران، فرصتی بزرگ فراهم کرده که به ضرورت قطع وابستگی از نفت بیش از پیش بیندیشیم.

بنا بر این گزارش، بی‌هیچ شکی، بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی و ضعف ساختاری اقتصاد کشور، مرهون وابستگی به نفت و درآمد نفتی است. بیماری هلندی که بسیار از آن شنیده‌ایم، تنها بخش کوچکی از مشکلاتی است که از ناحیه درآمدهای نفتی و گازی نصیب کشور شده است. ضعف صنعت و تولیدات غیر نفتی و وابستگی ساختارهای کلان اقتصاد کشور به این درآمد و ایجاد بحران اقتصادی با نوسانات قیمتی، سال‌هاست که گریبان اقتصاد وابسته به نفت ایران را چسبیده است.

در این میان، تحریم‌های غرب که مستقیما شاه راه درآمدی کشور را هدف قرار داده، همگی ناشی از این ایده است که اقتصاد ایران بدون نفت فلج خواهد شد. هرچند این امر تا اندازه‌ای اغراق است و مسلماً اگر اقتصاد کشور به شکلی اساسی از نبود درآمد نفتی آسیب ببیند اما فلج نخواهد شد، ولی واقعیت این است که امروز ۸۰ درصد اقتصاد کشور وابسته و متکی به نفت است.

این برای نخستین بار نیست که آمریکا و غرب دست به تحریم اقتصادی کشوری می‌زنند که با سیاست‌های آن‌ها هماهنگ حرکت نمی‌کند. تجربه کشورهایی مانند عراق، کره شمالی و کوبا که بیش از پنجاه سال است که در تحریم به سر می‌برد، هشداری برای ایران است تا دل به لغو تحریم‌ها و برداشته شدن آن‌ها نبندد.

امروز حرکت برای قطع وابستگی به این درآمد، بیش از هر زمانی احساس می‌شود و نخستین گام برای این منظور، می‌تواند به‌کارگیری نفت و گاز در صنایع پتروشیمی باشد. نگاهی به اقتصادهای بر‌تر و توسعه یافته دنیا، نشان می‌دهد که این کشور‌ها یکی از مهمترین فاکتور‌ها در رشد و توسعه اقتصادی خود را توجه به صنایع پتروشیمی قرار داده‌اند.

بیشتر کشورهای پیشرفته، از جمله آلمان، برنامه‌های راهبردی بلندمدتی برای تسلط بر بازار محصولات پتروشیمی دارند؛ کشورهایی مانند ژاپن و کره و چین از این صنعت به عنوان نیروی محرکه صنایع خود استفاده کرده‌اند و با فراوری محصولات پتروشیمی و ساخت صنایع پایین دستی استفاده کننده از محصولات پتروشیمی نسبت به تولیدات نهایی محصول مواد پتروشیمی مبادرت کرده‌اند و از این راه، شرایط را برای دستیابی به کالا‌های نهایی با ارزش افزوده بالا که وابستگی شدید به مواد اولیه حاصل از تولیدات پتروشیمی و محصولات نفت و گاز دارند، فراهم آورده و بازارهای جهانی را در سیطره خود قرار داده‌اند.

این راهی است که ایران نیز باید آن را فرا روی خود گذارده و یک بار و برای همیشه، روند حرکتی و اقتصاد کلان خود را که بر پایه محصولات و صنایع بدون مزیت نسبی استوار شده، به فراموشی سپرده و با چرخشی یکباره، گام در راه درست و گشایش بازارهای قابل دسترسی برداشته و سیاست‌های خود را بر پایه مواد اولیه و نیروی انسانی ارزان و متخصص خود استوار کند؛ فرصتی که هم‌اکنون با تحریم‌های غرب فراهم شده است.

در سال گذشته بر پایه آمار موجود، ایران دوازده میلیارد دلار از صادرات محصولات پتروشیمی کسب درآمد کرده است؛ این تنها بخشی از توان پتروشیمی کشور است که ناشی از خام فروشی محصولات پتروشیمی است. در حالی که با افزودن توان و ظرفیت صنایع پایین دستی وابسته به پتروشیمی همچون نساجی، صنایع پلاستیک و لاستیک، مواد شیمیایی با ارزش افزوده بالا و مانند آن می‌توان حدس زد که بسیار بیشتر از این رقم می‌توان از صنعت پتروشیمی درآمد داشت؛ برای نمونه، کشور ترکیه سال گذشته تنها از محل صادرات محصولات نساجی، که بخش اعظم آن وابسته به پتروشیمی است، بیش از صد میلیارد دلار درآمد به دست آورده است.

نگاهی دقیق به صنایع کشورهای پیشرفته، عمق فاجعه‌ای را که ایران در حدود یک قرن وابستگی به صنعت نفت درگیر آن بوده، آشکار می‌سازد. شرکت هوخست آلمان برای نمونه، بالغ بر ۹۰ درصد مواد اولیه مورد نیاز صنایع جهان را که محصول استفاده از مواد اولیه وارداتی از کشورهایی چون ایران است، تأمین می‌کند و گاه ارزش یک گرم ماده اولیه تولیدی این شرکت با یک بشکه نفت خام موجود در بازارهای جهانی برابری می‌کند. این مسأله‌ای است که متأسفانه در سالیان گذشته در کشور کوچک‌ترین توجهی به آن نشده.

حضور همیشگی درآمد نفتی(کم یا زیاد) منجر به آن شده که هیچ نیازی به تقویت سایر صنایع در کشور و حتی صنایعی که در ارتباط مستقیم با نفت و گاز هستند احساس نشود. در این میان، بالا رفتن نرخ تورم ناشی از تزریق درآمد نفتی در جامعه، بالا بودن نرخ بیکاری با بی‌توجهی به دیگر صنایع، تزلزل پایه‌های اقتصادی کشور با توجه به وابستگی به نوسانات بهای نفت و چوب تحریم نفتی در دست غرب، همگی ناشی از این واقعیت است که اقتصاد ایران یک اقتصاد رانتی و وابسته به نفت است.

صنعت پتروشیمی و صنایع وابسته به آن، تنها یکی از راه‌های قطع وابستگی به نفت و درآمد نفتی است. ظرفیت‌های بسیاری دیگر همچون بسترهای تقویت کشاورزی و دامپروری، توریسم و صنایع دستی، همگی از مثالهایی هستند که در این سال‌ها، کوچک‌ترین توجهی برای تقویت آنها نشده و هر یک از آن‌ها به تنهایی می‌تواند اقتصاد یک کشور را دگرگون کند.

تحریمها یک تهدید و یک فرصت همزمان برای ایران پدید میآورد. نوع نگرش به این تحریمها، آینده اقتصاد کشور را رقم میزند. آیا باید همچنان به دنبال دور زدن تحریم و بالا بردن بهای نفت با تهدید به بستن تنگه هرمز و پیدا کردن مشتریان جدید نفتی باشیم، یا اینکه یک بار برای همیشه در راه کندن این دندان لق از اقتصاد کشور قدم برداریم؟