در چنین شرایطی این نهادهای مالی به‌دنبال بهره‌گیری از تغییرات در بازار سهام، قراردادهای محموله‌های نفت را خریداری می‌کنند؛ البته نه با این هدف که این نفت‌ها را به پالایشگاه ببرند؛ بلکه برای اینکه بعد از چند ماه دوباره قراردادهای نفت را بفروشند و سود ببرند.  به گفته رئیس سابق مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی، تبدیل شدن نفت به دارایی‌ در بازارهای جهانی و معامله محموله‌های نفتی در بازارهای مالی، سبب می‌شود تا قیمت نفت بیش‌از‌پیش دستخوش تحولاتی شود که پیش‌بینی را برای آینده سخت‌تر کند.

  برخی کارشناسان معتقدند نباید وزارت نفت صفر تا صد فروش نفت را در بازارهای بین‌المللی خود برعهده بگیرد و می‌گویند بهتر آن است که بخشی از آن را به بازاریاب‌ها بسپارد، همان کاری که شرکت‌های مطرح جهان انجام می‌دهند. چرا وزارت نفت چنین نمی‌کند؟

اگر مانند بعضی کشورهای دنیا بخش خصوصی صنعت نفت در ایران را اداره می‌کرد، فروش و بازاریابی هم خصوصی بود، اما شرکت ملی نفت ایران از ابتدا شرکتی دولتی بوده و بخش بازاریابی و فروش آن که به مدیریت بین‌المللی شرکت معروف است نیز طبعا دولتی است. همکاران در این بخش تجربیات زیادی در بازاریابی و فروش نفت دارند. مسئله اصلی مالکیت خصوصی یا دولتی شرکت نفت نیست، بلکه کارایی در انجام وظایفی است که برعهده دارد.

در سال‌های اخیر سیستم بانکی ما به خاطر تحریم‌ها به مشکلاتی برخورد که سبب شد بازاریابی و انتقال وجوه محموله‌های فروخته‌شده نفت با مشکلاتی مواجه شود. این مشکلات مقامات وقت وزارت نفت را ناگزیر کرد برای دورزدن تحریم‌ها بخش خصوصی را هم دربازاریابی و هم در فروش نفت دخالت دهند. این شرایط معمولا در فقدان قوانین و مقررات نهادهای ضروری، مشکلاتی مانند رانت‌جویی و فساد مالی ایجاد می‌کند و همین مسائل در کشور ما هم پیش آمد.

 با توجه به این تجربیات، در دولت تدبیر و امید به این نتیجه رسیدند با همان روال قبلی کار را ادامه دهیم تا از شرایط بحران عبور کنیم و بعد از برطرف‌شدن تحریم‌ها، در یک پروسه بلندمدت، نهادهای بانکی یا نهادهای قانونی لازم را فراهم آوریم تا بتوانیم بخش خصوصی را در فروش و فعالیت‌های بالادستی شرکت دهیم. به‌هرحال باید بپذیریم به‌دلیل محدودیت‌های بین‌المللی و مشکلات بانکی برای نقل‌وانتقال وجوه حاصل از نفت و فقدان شفافیت‌هایی که به دلیل شرایط تحریم‌های بین‌‌المللی است، سپردن این نوع فعالیت‌ها به بخش خصوصی بیشتر باعث ایجاد فرصت‌های فساد و رانت‌جویی می‌شود. امیدواریم پس از برداشته‌شدن تحریم‌ها فرصت برای ایجاد سازوکارهای سالم و قوی رقابتی برای فروش نفت به وجود بیاید. طبیعتا در آن صورت، شرکت بخش خصوصی در این فعالیت‌ها مفید خواهد بود.

  ورود افرادی مانند زنجانی به صورت انفرادی باعث بروز مشکل در این زمینه شده است؟ این افراد بیشتر دلال بودند تا بازاریاب. دلالان نفتی دیگری هم شناسایی شده‌اند؟

ممکن است اسم این افراد را دلال یا واسطه بگذارید، اما بحث ما افراد حقوقی هستند. فرد حقوقی ممکن است یک نفر یا یک شرکت باشد و فعالیت‌هایش ثبت شده باشد. چون نهادها و سیستم بانکی در شرایط بحران و تحریم به صورت عادی عمل نمی‌کنند، این سوءاستفاده‌ها معمولا رخ می‌دهد و فرقی نمی‌کند در کدام کشور باشد.

  آیا در همه دوره‌ها با این مسائل مواجه بوده‌ایم؟

شرایط بین‌المللی و تحریم‌ها در بروز موارد فساد مالی خیلی مؤثر است. در شرایط عادی مبادلات بین‌المللی به صورت شفاف صورت می‌گیرد و دلیلی بر پنهان‌کاری وجود ندارد و اگر دستگاه‌های نظارتی کشور کارشان را درست انجام دهند قاعدتا نباید مشکلی پیش بیاید. اما زمانی که به خاطر تحریم‌ها طرفین مبادله ناگزیرند نقل و انتقالات را از دید نظارت‌های بین‌المللی مخفی نگه دارند طبعا این مسائل پیش می‌آید.

بخش بازاریابی و فروش مدیریت بین‌المللی شرکت ملی نفت همیشه یکی از سالم‌ترین قسمت‌های شرکت نفت بوده و به جز مسائلی که در فروش نفت به دلیل تحریم‌ها به وجود آمد که آن‌هم ارتباطی با این بخش نداشت، خاطرم نمی‌آید از قسمت بازاریابی و فروش نفت مدیریت بین‌المللی شرکت نفت، فساد یا سوءاستفاده‌ای گزارش شده باشد. به این دلیل که نظارت بسیاری در این بخش وجود دارد و افراد این بخش برگزیده و انتخاب‌شده هستند که به کارشان علاقه دارند و همواره افراد سالمی بوده‌اند.

 آقای زنگنه به شرکت‌های خارجی توصیه کرده‌اند که برای ورود و همکاری با ایران با دلال‌ها همراه نشوند. به صورت کلی در این زمینه وزارت نفت راهکاری را در نظر گرفته است؟

شرکت‌های خارجی می‌توانند مستقیما با بخش مدیریت بین‌الملل تماس بگیرند تا هر کاری که برای مذاکره و فروش نفت باید انجام شود صورت گیرد. جزئیات تماس با مدیریت بین‌الملل شرکت نفت مشخص است و شرکت‌هایی که در دنیا به ثبت رسیده‌‌اند می‌توانند به‌راحتی با بخش بین‌الملل شرکت نفت ارتباط بگیرند. مسئولان قسمت بازاریابی و فروش نفت در مدیریت بین‌المللی شرکت نفت دائما در حال مذاکره هستند که نفت ایران را در بهترین شرایط ممکن به فروش برسانند و هر شرکتی می‌تواند با این بخش در تماس باشد. در واقع اگر شرکتی بخواهد از ایران نفت یا سایر فراورده‌های نفتی را خریداری کند، لازم نیست از طریق واسطه‌ها وارد شود.

  به سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی بپردازیم. وزارت نفت برای جبران کاهش درآمد نفت راهکاری در نظر دارد؟

درحال‌حاضر روزانه بیش از ٩٣‌میلیون بشکه نفت در دنیا عرضه می‌شود که سهم ایران در صادرات نفت خام حدود یک‌میلیون و ٢٠٠ ‌هزار بشکه است. توجه کنید مازاد عرضه نفت درحال‌حاضر حدود ١,٨ تا دو‌میلیون بشکه در روز است، بنابراین کشوری که کمتر از این مازاد، صادر می‌کند نمی‌تواند به تنهایی در قیمت تأثیر داشته باشد؛ چون ایران حتی اگر تمام صادرات خودش را قطع کند، قادر نیست مازاد نفت را از بازار خارج کند. بنابراین تنها راه آن است که ایران از طریق دوستانش و سازمان اوپک برای موازنه بازار نفت کار کند؛ چون اوپک هر روز حدود ٣١.٦‌ میلیون تولید می‌کند و حدود ٤٠ درصد در تجارت نفت سهم دارد و این میزان می‌تواند بازار را تحت‌تأثیر قرار دهد.

در سال‌های گذشته و به طور سنتی، وقتی قیمت نفت از حدی پایین‌تر می‌آمد اعضای اوپک تصمیم می‌گرفتند عرضه نفت را در بازار مدیریت کنند تا قیمت بیش از حد پایین نیاید. آخرین بار در سال ٢٠٠٨ میلادی بود که کشورهای عضو در الجزایر جلسه تشکیل دادند و تصمیم گرفتند به دلیل ثبات قیمت نفت، ٤,٥‌میلیون بشکه از سقف تولید اوپک را کم کنند. از ژانویه سال بعد هر کشوری برحسب میزان تولیدش، تولید خود را کاهش داد تا اینکه بازار به تعادل رسید و از تابستان سال ٢٠٠٩ قیمت، دوباره بالا رفت تا در سال‌های بعد به قیمت صد دلار رسید. پس تنها راه ایران برای اینکه قیمت را تحت‌تأثیر قرار دهد، از طریق اوپک است.

  اما اوپک درحال‌حاضر قدرت زیادی ندارد.

اوپک قدرت دارد اما به دلیل اختلاف آرا در درون آن، از به کارگیری آن عاجز است. طبق اساسنامه اوپک، هرگونه تصمیمی درباره کاهش یا افزایش تولید رسمی نفت در سازمان اوپک باید به اتفاق آرا باشد و حتی اگر کشوری مخالف باشد این تصمیم تصویب نخواهد شد. اما علت اینکه تصمیم واحدی گرفته نمی‌شود،اختلاف نظر در تأثیر سیاست‌هاست. عربستان و کشورهای همراهش معتقد هستند اگر الان تولید را کاهش دهیم و قیمت را بالا ببریم، تولید‌کنندگان نفت‌های غیرمتعارف تولیدشان را افزایش می‌دهند که باعث می‌شود بازار را از دست دهیم. بنابراین برای اینکه بازار را داشته باشیم بهتر است تولید را افزایش دهیم (یا کاهش ندهیم) که قیمت‌ها پایین بیاید. هزینه تولید نفت در خاورمیانه و در ایران، شاید بشکه‌ای کمتر از ١0 دلار باشد درحالی‌که در آمریکای شمالی و کانادا این میزان حدود ٤٠ تا ٥٠ دلار است.

بنابراین تحلیل عربستان و کشورهای همراهش این است اگر اجازه دهیم به اندازه کافی قیمت‌ها پایین بماند در فاصله زمانی کافی، تولیدکنندگانی که هزینه تولیدشان بالاست از بازار خارج می‌شوند و ما دوباره به شرایط قیمت‌های مناسب برمی‌گردیم. البته این استراتژی پرمخاطره‌ای است، زیرا ممکن است هزینه تولید نفت غیرمتعارف پایین بیاید یا تقاضا برای نفت کاهش پیدا کند.

 

از نوامبر ٢٠١٤ که این بحث مطرح شد همیشه ایران معتقد بوده این استراتژی مخاطره‌آمیز است چون ما مطمئن نیستیم اگر قیمت‌ها پایین بیاید حتما تولیدکنندگان نفت غیرمتعارف از بازار خارج خواهند شد و همین اتفاق هم افتاد. به خاطر اینکه قیمت‌ها که به‌تدریج پایین آمد، تولیدکنندگان غیرمتعارف آمریکایی هم کارایی‌شان را افزایش دادند و هزینه‌های تولید را پایین آوردند به‌طوری‌که حتی توانستند در هزینه‌های ٤٠ و ٤٥ دلار به تولیدشان ادامه دهند. به‌تازگی که قیمت خیلی پایین آمده بعضی از آنها شروع به خروج از بازار کرده‌اند. در نوامبر گذشته ٩٠‌هزار بشکه تولید نفت آمریکا کاهش پیدا کرد و الان هم به‌تدریج کاهش پیدا می‌کند. برآورد EIA (اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده) این است که در سال ٢٠١٦ میلادی بین ٥٠٠ تا ٧٠٠‌ هزار بشکه از تولید غیرمتعارف آمریکا کم شود.

 

بنابراین باید توجه کرد ساختار بازار به دلیل پیدایش تکنولوژی و فناوری نفت غیرمتعارف، عوض شده که فشار بسیار زیادی را در بلندمدت بر اوپک وارد می‌کند. قبلا وقتی تولیدات متعارف بود و شما روی یک میدان نفتی سرمایه‌گذاری کرده و حدود ٢٥ سال از ‌آن بهره‌برداری می‌‌کردید، چون سرمایه‌گذاری سنگینی بود، مواظب بودید طوری بهره‌برداری کنید که از لحاظ مهندسی مسیر بهینه را طی کند. اما در نفت غیرمتعارف این‌طور نیست، با فناوری چاه‌های افقی و ایجاد شکاف‌های هیدرولیکی در صخره‌های رسی دارای نفت، موفق شدند میزان سرمایه‌گذاری و عمر استفاده از چاه‌ها را کاهش دهند. در این سیستم، تولید‌کننده دائما در حال حفر چاه است تا در زمان نسبتا کوتاه در حد دوسال تولید چاه‌های جدید را جایگزین چاه‌های قبلی کند، یعنی به جای اینکه در سه، چهار سال به تولید برسند در عرض پنج‌، شش‌ماه به بهره‌برداری می‌رسند و یک و نیم تا دو سال هم بهره‌برداری می‌کنند. این کار چند ویژگی خاص دارد؛ اول اینکه سرمایه‌گذاری‌اش خیلی کمتر است و در مدت کوتاهی به تولید می‌رسد. در کنار آن، انعطاف‌پذیر است و به محض اینکه قیمت به ٦٠، ٧٠ دلار برگشت، می‌توانند چاه‌ها را افزایش دهند و از چاه‌هایی که قابل بهره‌وری با قیمت پایین هستند استفاده کنند و هر وقت قیمت‌ها پایین آمد، چاه‌ها را بدون استفاده می‌گذارند تا شرایط تغییر کند.

 

  هزینه‌هایشان چقدر پایین می‌آید؟

چهار منطقه مهم استخراج نفت خام غیرمتعارف در آمریکا وجود دارد که در آنها نفت غیرمتعارف با بهره‌وری‌های مختلف تولید می‌شود. میادین نفت غیرمتعارف، هزینه‌های متفاوتی دارند، الان از ٧٠ دلار تا ٣٠ دلار وجود دارد، اما متوسط ٤٥ دلار است. این انعطاف‌پذیری در مدت کوتاه با سرمایه‌گذاری کم، تولید را افزایش می‌دهد. اصطلاحی در صنعت نفت وجود دارد که می‌گوید اوپک یک تولیدکننده است که بازار را متوازن می‌کند یعنی اوپک همیشه برای خودش چند‌میلیون (دو تا پنج‌میلیون) بشکه مازاد نگه می‌داشت که اگر قیمت‌ها بالا می‌رفت، تولید را افزایش می‌داد و اگر قیمت‌ها پایین می‌آمد، ظرفیت مازاد را نگه می‌داشت تا تقاضا دوباره افزایش پیدا کند تا قیمت‌ها بالا برود. تا همین اواخر این اوپک بود که نقش متوازن‌کننده بازار را بازی می‌کرد. الان حداقل در قسمت قیمت‌های بالا، تولیدکنندگان غیرمتعارف آمریکا این نقش را بازی می‌کنند. اگر قیمت‌ها از حدی پایین‌تر باشد، شاید اوپک بتواند دوباره نقش متوازن‌کننده بازار (Swing producer) را بازی کند. بنابراین الان اوپک برای موازنه‌‌کردن بازار رقیب دارد. در قیمت‌های بالا تولیدکنندگان غیرمتعارف و در قیمت‌های پایین، اوپک قیمت نفت را متوازن می‌کند. این موضوع بازار و قیمت نفت را پیچیده‌تر کرده است.

 

  آیا عوامل دیگری نیز وجود دارد که بر این پیچیدگی بیفزاید؟

بله، مسئله توسعه مبادلات نفت در بازارهای مالی، پیش‌بینی تغییرات قیمت نفت را مشکل‌تر کرده است. چون هرچه می‌گذرد، مؤسسات مالی و بعضی بانک‌ها و شرکت‌هایی که صرفا کارشان این است که از تغییرات در بازار سهام استفاده کنند، قراردادهای محموله‌های نفت را خریداری می‌کنند، نه برای اینکه به پالایشگاه ببرند، بلکه برای اینکه بعد از چند ماه دوباره قراردادهای نفت را بفروشند و سود ببرند. در ادبیات بازارهای مالی گفته می‌شود نفت نیز به‌صورت یک دارایی (asset class) درآمده که مردم روی آن سرمایه‌‌گذاری می‌کنند. در گذشته فلزاتی مانند نقره، طلا یا ارزهای مختلف این‌طور بودند که مردم صرفا برای استفاده از تغییرات قیمت، روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کردند. الان قسمت بزرگی از معاملات مالی روی نفت انجام می‌شود و افرادی هستند که بدون اینکه در صنعت نفت کاری داشته باشند، قراردادهای نفت را می‌‌خرند و هنگامی که قیمت آن افزایش می‌یابد، می‌فروشند تا منتفع شوند یا برعکس موضع فروش می‌گیرند. این عملیات در کوتاه‌مدت می‌تواند باعث نوسان‌های قیمت نفت ‌شود، چون ‌میلیاردها دلار صرف این خرید و فروش می‌شود. بنابراین پیش‌بینی تغییرات قیمت نفت نیز مشکل‌تر می‌شود.

فرض کنید در بازارهای مالی، بانک‌هایی هستند که با نرخ بهره خیلی‌پایین و نیم‌درصد، می‌توانند وام بگیرند و متقاعد می‌شوند که یک ‌ماه دیگر قیمت نفت قرار است بالا برود. این بانک‌ها‌ میلیارد‌ها دلار در اختیار دارند که می‌توانند محموله‌های بزرگ نفت را برای تحویل در دو ماه آینده خریداری کنند و استفاده مالی ببرند. وقتی این افراد خرید را شروع کردند، عده بیشتری با فرض اینکه لابد اینها اطلاعاتی دارند که نفت می‌‌خرند، شروع به خریداری می‌کنند که همین امر سبب می‌شود‌ میلیاردها دلار برای خرید محموله نفتی وارد بازار شود که طبیعتا قیمت را بالا می‌برد. برعکس آن هم ممکن است؛ برای نمونه به‌تازگی نرخ بهره در آمریکا افزایش پیدا کرد، این موضوع هزینه نگهداری انبارهای نفت را افزایش می‌دهد و ممکن است حجم بزرگی از نفت برای فروش عرضه شود که موجب کاهش قیمت نفت می‌شود. بنابراین فعال‌شدن بازارهای مالی برای خریدوفروش نفت به‌عنوان یکی از دارایی‌ها، باعث تلاطم بیشتر قیمت می‌‌شود و هرچه باعث تلاطم قیمت هر کالایی شود، پیش‌بینی را مشکل می‌کند.

  مسئله‌ای در این میان وجود دارد، با توجه به اینکه بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را مقداری بالا برده، کارشناسان جهان پیش‌بینی می‌کنند دیگر طلا و نفت، تمایل افراد در بازار مالی نباشد. با درنظرگرفتن این احتمال ممکن است پیش‌بینی میسر شود؟

بله، اما به میزان افزایش نرخ بهره بستگی دارد. در روزهای آخر سال قبل، فدرال رزرو نرخ بهره زیربنایی آمریکا را به ٠. ٢٥ درصد افزایش داد، ولی این میزان هنوز آن‌قدر زیاد نیست که هزینه‌های نگهداری نفت را خیلی بالا ببرد، زیرا وقتی نرخ بهره را بالا می‌برند می‌گویند هزینه فرصت استقراض بالا می‌رود و هزینه نگهداری انبارهای نفتی روی دریا یا خشکی افزایش پیدا می‌کند. در شرایطی مانند وضعیت کنونی بازارها که قیمت‌های آتی نفت بیشتر از قیمت فعلی است، اما این فاصله نزدیک است، فرض کنید قیمت آتی قبلی، یک دلار بیشتر از قیمت فعلی باشد، اگر دولت آمریکا و در واقع فدرال رزرو نرخ بهره را بالا ببرد، سرمایه‌گذاران در بازارهای مالی بررسی می‌کنند که هزینه نگهداری یک بشکه نفت بیشتر از یک دلار است یا نه. فرض کنید بازار می‌گوید قیمت نفت ٢٨ دلار است اما یک ماه بعد ٢٩ دلار خواهد شد. در این صورت اگر افزایش نرخ بهره هزینه نگهداری یک بشکه نفت در یک ماه را افزایش بدهد و به بیش از یک دلار برساند، طبعا عده‌ای شروع به فروش انبارهای نفت خواهند کرد که قیمت‌ها را پایین می‌آورد.

پس افزایش نرخ‌های سود بهره بانکی در آمریکا و اروپا و ژاپن، به‌ویژه آمریکا می‌تواند از کانال‌های مختلف اثرگذار باشد و باعث کاهش قیمت نفت شود، زیرا عده‌ زیادی ممکن است محموله‌های نفتی خود را برای فروش عرضه کنند، اما این قضیه به نرخ بهره و پیش‌بینی بازار از قیمت‌های آتی نفت برمی‌گردد، اگر افزایش نرخ بهره کم بود یا فاصله قیمت‌های آتی و قیمت‌های بازار نقد کم بود، ممکن است تغییر اندک نرخ بهره تأثیری نداشته باشد، اما اگر نرخ بهره بیشتر افزایش یابد تأثیرگذار است. اگر نرخ بهره پایین بیاید، قیمت نفت بالا خواهد رفت، درواقع رابطه عکس دارد. دلار هم چنین تأثیری دارد، چون نفت با قیمت دلار ارزش‌گذاری می‌شود، افزایش قیمت دلار اثر منفی روی تقاضا برای نفت و بر قیمت نفت خواهد داشت.

  اکنون که قیمت پایین آمده، ‌وزارت نفت برای جبران کسری خود و بودجه کشور چه برنامه‌ای دارد؟

درآمد، حاصل‌ضرب قیمت در مقدار فروش است. الان بهترین کاری که وزارت نفت می‌تواند انجام دهد افزایش فروش نفت در بازارهای بین‌المللی است، زیرا با فرض اینکه قیمت نفت در همین حد بماند، هرچه بیشتر بتوانیم بفروشیم درآمدمان بیشتر خواهد شد. گزارش‌هایی هم وجود دارد که نشان می‌دهد به دلیل قیمت‌های پایین، بخشی از تولیدکنندگان آمریکا از بازار خارج شده‌اند و پیش‌بینی شده به‌تدریج و به‌طور متوسط بین ٥٠٠ تا ٧٠٠ ‌هزار بشکه از تولید غیرمتعارف آمریکا کاسته شود.

از طرف دیگر به دلیل رشد اقتصادی در چین، هندوستان و آمریکا، ١,٢‌میلیون تقاضا برای نفت خام افزایش پیدا خواهد کرد و ٥٠٠‌ هزار بشکه عرضه نفت کم می‌شود و افزایش عرضه نفت ایران قیمت‌ها را کاهش نخواهد داد، بنابراین برنامه وزارت نفت این است که هرچه بیشتر بتوانیم نفت بفروشیم که درآمدمان افزایش پیدا کند.

  به چین اشاره کردید، درحالی‌که پیش‌بینی می‌شود چین وارد مرحله رکود خواهد شدو در نتیجه خریدار نفت نخواهد بود.

تعریف رسمی رکود در ادبیات بین‌المللی حساب‌های ملی این است که دو فصل متوالی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی منفی باشد. چین هنوز وارد این مرحله نشده و خیلی با آن فاصله دارد. درست است که این کشور دیگر رشد اقتصادی ١١ و ١٢ درصد ندارد اما هنوز نزدیک به هفت‌درصد در سال رشد می‌کند و خیلی با رشد منفی فاصله دارد. هندوستان هم در دو، سه سال اخیر رشد تولیدش را افزایش داده و به هفت درصد در سال رسانده و اتفاقا رشد تقاضای هندی‌ها از چین پیشی گرفته است. زمانی بود که چینی‌ها هر سال نیم‌میلیون بشکه تقاضای بیشتر داشتند، الان هندی‌ها به این مسیر نزدیک می‌شوند چون جمعیت زیادی دارند و وقتی رشد اقتصادی با نرخ بالا در کشوری با جمعیت هند چند سال ادامه یابد، به این معنی است که ‌میلیون‌ها خانوار از لحاظ درآمدی وارد طبقات متوسط می‌شوند و بیشترین تقاضا را برای فراورده‌های نفتی ایجاد می‌کنند. ١٠ سال قبل چین در اوج افزایش تقاضای طبقات متوسط بود و الان هندوستان به این وضعیت نزدیک می‌شود. بنابراین تا سال آینده هر کدام از این کشورها ممکن است هر سال چند صد‌هزار بشکه تقاضای نفت را افزایش دهند که با کشورهای جنوب شرقی آسیا روی‌هم‌رفته ممکن است تا ٩٠٠‌هزار بشکه در روز برسد. همچنین افزایش تقاضا برای نفت در حد ٣٠٠‌هزار بشکه در سایر مناطق دنیاست که می‌تواند تقاضا برای نفت را تا ١,٢ بشکه در روز افزایش دهد. از طرف دیگر اگر عرضه غیراوپک بین ٥٠٠ تا ٧٠٠‌هزار بشکه کاهش پیدا کند، افزایش نیم‌میلیون بشکه ایران تأثیر منفی روی قیمت نخواهد داشت و فقط درآمدهای کشور را افزایش می‌دهد.

  پیش‌بینی شده که اقتصاد جهان دچار بحران مالی خواهد شد. الان با بحران بدهی‌ها در اسپانیا، یونان، پرتغال و... مواجهیم که می‌تواند روی کاهش مصرف تأثیرگذار باشد و با مازاد نفت مواجه می‌شویم. در چنین شرایطی، این عوامل چه تأثیری روی قیمت نفت خواهد داشت؟

خوشبختانه این‌طور نیست. کشورهایی که نام بردید، اگر خاطرتان باشد دو، سه سال قبل دچار بحران مالی بودند که با تدابیر مراکز تصمیم‌گیری، اتحادیه اروپا و بانک مرکزی آن تا حدود زیادی بر آن غلبه کردند. به طور کلی OECD؛ یعنی کشورهای توسعه‌یافته که کشورهای اروپایی هم عضو آن هستند از سال ٢٠٠٥ به بعد تقاضایشان برای نفت و فراورده‌های نفتی کاهش داشته است. در سال ٢٠١٥ در آمریکا و اروپا به این دلیل که بی‌کاری کاهش یافته و قیمت نفت هم پایین آمد، تقاضا برای فراورده‌های نفت در آمریکا و اروپا افزایش داشت. اما در سال جاری برآوردها این است که در مجموع رشد تقاضا در OECD افزایش چشمگیری نخواهد داشت. ممکن است تقاضای نفت از کشورهای جنوب شرقی آسیا، ‌چین، ‌هند، ‌اندونزی، خاورمیانه، ‌عربستان و ایران باشد که جمعیت و درآمدها در حال افزایش است.

البته بحران اقتصادی که نام بردید، درست است. بحران اقتصادی از سال ٢٠٠٨ شروع و باعث شد دولت‌ها برای خروج از بحران مقدار زیادی قرض بگیرند و اکنون همین دولت‌ها برای بازپس‌دادن این تعهدات دچار مشکل هستند؛ زیرا در مواردی نتوانستند درآمدشان را افزایش دهند تا بتوانند قسمتی از بدهی‌هایشان را بپردازند. همین امر در تقاضای کل این اقتصاد‌ها و تقاضای نفت اثر گذاشته است. بیشترین تقاضا از چین و هند و کشورهای در حال توسعه است و شاید در مجموع کمتر از صد‌هزار بشکه از کشورهای توسعه‌یافته باشد. بنابراین حتی اگر این کشورها دوباره دچار بحران مالی شوند که بعید است، چون نرخ بهره را خیلی پایین نگه داشته‌اند و سیاست‌های پولی خاصی را در پیش گرفته‌اند؛ آن‌گونه که محاسبات نشان می‌دهد تقاضای جدید بیشتر از سمت کشورهای توسعه‌یافته است. اگر تولیدکنندگان اوپک هم تولیدشان را کاهش دهند، افزایش صادرات ایران اثر منفی روی قیمت نخواهد گذاشت و فقط منجر به افزایش درآمد ما خواهد شد.

  عربستان به دلیل اینکه وارد رقابت با آمریکا شده قیمت نفت را پایین آورده است. آیا ایران برنامه‌ای برای رقابت با عربستان دارد؟

یک بخش موضوع این است که هر کدام از این نفت‌ها مشخصات خاصی دارند و در مواردی نمی‌توانند جایگزین همدیگر باشند. ممکن است نفت ایران با اورال روسیه یا نفت‌های منطقه قابل جایگزین باشد، اما نفت سنگین عربستان با نفت سبک ایران قابل جایگزینی نیست و با هم فرق دارند. موضوع دیگر اینکه عربستان در اوج تولید بوده و بعید است که در کوتاه‌مدت بتواند ٥٠٠‌هزار بشکه یا بیشتر افزایش تولید داشته باشد. تولید نفت عربستان در ماه‌های گذشته هم بین ١٠,٢ تا ١٠.٥ متفاوت بوده؛ بنابراین نگران هستند که افزایش تولید ایران بازار را تحت‌تأثیر قرار دهد. نباید از یک نکته غافل بود؛ برای عربستان و بعضی کشورهای عربی، جایگاه نفت با کشور ما متفاوت است؛ چون کشور ما اقتصاد متنوع‌تری دارد و نفت کمتر از ١٥ درصد تولید ناخالص داخلی را شامل می‌شود و درآمدهای دولت در ایران متنوع‌تر است، در حالی که در کشورهای عربی مخصوصا عربستان بخش مهمی از درآمد دولت از نفت است، همین‌طور درآمدهای ارزی، ‌صادرات نفت و فراورده‌های نفتی کمتری دارند و اقتصادشان خیلی متنوع نیست. به همین دلیل سهم بازار برای عربستان خیلی مهم‌تر از ایران است.

 پس عربستان سال آینده با کسری بودجه مواجه خواهد شد؟

الان هم این اتفاق افتاده است. عربستان اعلام کرده حدود صد‌میلیارد دلار کسری بودجه دارد.

 این امر باعث بیشترشدن تخفیف‌ها خواهد شد؟

برای اینکه سهمش را نگه دارد، مجبور است وقتی کشوری مانند عراق و ایران وارد بازار می‌شوند این کار را بکند. ما نباید از این جهت نگران باشیم؛ چون نفت عربستان در همه موارد جایگزین نفت ایران نمی‌شود و همچنین ایران از قبل مشتری‌های خود را داشته و اگر تحریم‌ها برطرف شود در قسمت بین‌الملل شرکت نفت مشکلی در فروش ٥٠٠‌هزار بشکه نفت نخواهیم داشت.

  پیش‌بینی شما از قیمت نفت چیست؟

مؤسسات مختلفی برآورد کرده‌اند که قیمت نفت بین ٤٠ تا ٥٠ دلار برای سال جاری میلادی است. دلیلش این است که اگر در حد ٣٠ دلار بماند بخشی از تولیدات غیرمتعارف از بازار خارج می‌شود و تقاضا افزایش پیدا می‌کند که قیمت‌ها دوباره به ٤٠ تا ٥٠ دلار خواهد رسید، اما خیلی بالاتر نخواهد رفت؛ چون به‌محض اینکه از ٥٠ دلار گذشت، بخشی از نفت‌های غیر متعارف می‌توانند برگردند؛ چون افزایش تولید نفت‌های غیرمتعارف مانند نفت‌های متعارف نیست که چند سال با سرمایه‌گذاری فاصله داشته باشند. به‌احتمال‌زیاد در سه، چهار سال آینده با این وضع مواجه خواهیم شد که قیمت بین ٣٠ تا ٥٠ دلار در نوسان خواهد بود؛ چون اولا انبارهای تجاری نفت حدود ٢٠٠‌میلیون بشکه از متوسط پنج سال گذشته بالاتر است که رقم قابل‌توجهی است و فشار زیادی بر قیمت‌ها در جهت نزولی وارد می‌کند. ثانیا تقاضا در OECD خیلی کند است و چند سال طول می‌کشد انبارهایی که تا این حد پر شده است، استفاده شود. سازمان‌های بین‌المللی انرژی، پیش‌بینی کرده‌اند اوج تولید نفت غیرمتعارف، سال ٢٠٢٠ تا ٢٠٢٥ خواهد بود؛ بنابراین دست‌کم تا چهار، پنج سال آینده بعید است شاهد نفت بیش از ٦٠ دلار باشیم. از طرف دیگر، بعید به نظر می‌رسد قیمت خیلی پایین بماند؛ چون تقاضا رشد خواهد کرد و قیمت‌های پایین باعث خروج غیرمتعارف‌ها از بازار خواهد شد.

  پس تا تابستان آینده قیمت کمتر از ٢٠ دلار را پیش‌بینی نمی‌کنید.

اگر فدرال رزرو، نرخ بهره را افزایش بیشتری دهد، ممکن است قراردادهای نفتی‌شان برای فروش عرضه شوند؛ اما این اتفاق ماندگار نیست، چون قیمت‌های پایین، عده بیشتری از تولید‌کنندگان غیرمتعارف را از بازار خارج خواهد کرد. متوسط سال ٢٠١٦ بین ٤٠ تا ٥٠ دلار پیش‌بینی شده است و در چند سال آینده، به دلیل وجود انبارهای زیاد و اینکه با قیمت ٦٠ دلار تولید غیرمتعارف نفت افزایش می‌یابد‌، بعید است شاهد قیمت‌های بالای ٦٠ دلار باشیم؛ اما از طرفی چون قیمت‌های کمتر از ٣٠ دلار هم داشته‌ایم، احتمال دارد نوسان بین ٣٠ تا ٥٠ دلار را داشته باشیم.