مدیران دولت یازدهم درونزایی را کنار گذاشته اند

 تا چند روز  دیگر سال ۹۵ که در ابتدای سال از سوی رهبر معظم انقلاب تحت عنوان سال "اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل" نامگذاری شده بود به پایان می رسد. حالا شاید فرصت مناسبی باشد که با نگاهی اجمالی به بررسی توفیقات دولت یازدهم در طول بیش از ۳ سال از ابلاغ این سیاست ها و عملکرد یک ساله دولت در زمینه اقدام و عمل در راستای اجرایی کردن این سیاست ها پرداخت. موضوعی که بهانه ای شد تا در گفتگویی کوتاه با سید رضا فاطمی امین کارشناس اقتصادی و معاون برنامه ریزی وزارت صنعت، معدن و تجارت در دولت دهم به آن بپردازیم. فاطمی امین در این گفتگو درباره نگاه مدیران دولت یازدهم به اقتصاد مقاومتی می گوید: اگر چه دولت یازدهم مانند سایر دولت ها زحمات قابل تقدیری را متقبل شده است اما واقعیت این است که وقتی شما مسیری را اشتباه می روید حتی اگر زحمت زیادی نیز بکشید به پاسخ مناسب نخواهید رسید. وی که سخنگویی وزارت ادغام شده صنایع و معادن را در کارنامه دارد معتقد است: اصلا بحث کم کاری یا پر کاری دولت یازدهم نیست بلکه دولت یازدهم اصولا کارهای خوبی انجام نمی دهد. به همین دلیل تلاش هایش حتی اگر زیاد باشد تاثیر و فایده ای نخواهد داشت. 

 

 

آقای مهندس به عنوان اولین سوال می خواستم نظرتان را درباره نگاه دولتمردان یازدهم، به اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی بدانم؟

به نظر می رسد دولت خیلی راحت به این مسئله نگاه می کند. دولتی ها معتقدند: ما که نمی توانیم کشور و شرایط موجود را تغییر دهیم پس با وصل کردن شرایط خودمان به کشورهای خارجی سعی در بهبود شرایط  داشته باشیم. نگاه دولت یازدهم در این ماجرا مثل بیماری است که فقط به دنبال مسکنی برای التیام دردهایش است. مثلا اگر ما بتوانیم به راحتی و با قیمت مناسب نفت بفروشیم چرخه اقتصاد و زندگی مردم خواهد چرخید و همین برای برخی از دولتمردان کفایت می کند. در واقع با کمال احترام باید گفت به نظر می رسد دولتمردان ما چنین تفکری دارند. اتفاقا بنده با درون زایی و برون نگری اقتصاد بسیار موافقم و به هیچ وجه مقصودم از این حرف ها، این نیست که باید دور کشور دیوار بکشیم. بلکه اتفاقا اقتصاد مقاومتی اقتصادی برونگرا است که با دنیا تعامل دارد، اما در این برونگرایی ما نباید به کشوری مانند امارات وابسته باشیم بلکه امارات باید به اقتصاد ایران وابسته باشد. در حالیکه امروز اگر امارات تصمیم بگیرد می تواند ما را در اقتصاد آزار دهد در صورتی که اگر ما چنین تصمیمی بگیریم توانایی انجام این کار را نداریم. اتفاقا شما در دنیا با استفاده از قواعدی که دارید می توانید ایجاد قدرت کنید مثلا اگر شما بتوانید به یک سری از کشورها تجهیزات پیشرفته دهید آنها مجبور نمی شوند در بعضی مواقع برای دریافت برخی کالاها یا قطعات تابع کشورهای متخاصمی مانند امریکا باشند. اما متاسفانه امروز تفکر مدیران دولتی به گونه ای است که درونزایی را کنار گذاشته و می گویند اگر اقتصاد ما به دنیا متصل شود ضعف های مان نیز پوشیده می شود. به عبارتی در دولت یازدهم به روابط بین المللی با رویکرد نادرستی نگاه توجه می شود.

 

رهبر انقلاب بارها در فرمایشات و سخنرانی های خودشان اجرای اقتصاد مقاومتی را مستلزم روحیه جهادی و مدیریت جهادی دانسته اند. به نظرتان در حال حاضر تیم اقتصادی دولت حاضر چنین روحیه ای دارد؟

به نظر می رسد علی رغم اینکه دولت زحماتی را در این زمینه متحمل شده است اما وقتی شما مسیری را اشتباه می روید به پاسخ مناسب نیز نخواهید رسید. اصلا بحث این نیست که دولت کم کاری کرده است بلکه دولت کارهای خوب و مناسبی انجام نمی دهد. به همین دلیل این تلاش ها نیز تاثیری ندارد. البته دولت در بیان مدعی است طرح ها و پروژه های اجراییش که به صورت عادی و روزمره در حال اجرااست  در راستای اقتصاد مقاومتی است اما چون نگاه دولت نگاه درستی نیست مسائلی که باید حل شوند حل نمی شوند.

 

مثلا تا کنون از ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی که دولت برای پیگیری اجرای این سیاست ها تشکیل داد، گزارشی در این زمینه منتشر شده است؟

من این موضوع را رصد نکرده و نمی دانم گزارشی در این زمینه برای عموم مردم منتتشر شده یا نه! اما می دانم در بحث نظام بانکی چندین محور مورد اشاره بود که الان می توان نحوه پیشرفت آن را بررسی و مشخص کرد که کدام یک از این محورها اجرا و کدامیک اجرا نشده است. ولی به هر حال خروجی کار آن چیزی است که ما امروز شاهد آن هستیم که طبیعتا خروجی چندان رضایت بخشی نیست. لذا حتی اگر گزارشی هم منتشر شده باشد آنچه در حال حاضر ملموس بوده و نشان دهنده جهت گیری های دولت است در این زمینه است وضعیت مناسبی ندارد. برای مثال یکی از اقدامات خوب دولت طرح کارت های اعتباری خرید کالای ایرانی بود که متاسفانه با اینکه ایده بسبیار خوبی بود اما به نتیجه نرسید. این طرح می توانست هم باعث تحریک تقاضا شده و هم باعث تامین مالی برای واحدهای صنعتی می شد.  

 

به نظرتان این طرح چرا به نتیجه نرسید؟

دولت به این موضوع به صورت تک حلقه ای نگاه می کرد، مثلا شما وقتی یک ساختمان ده طبقه را در نظر می گیرید، اگر بخواهید صرفا فقط برای یک طبقه از این ۱۰ طبقه اقدام خاص سازه ای انجام دهید شدنی نیست بلکه باید کل ساختمان را به صورت هماهنگ با هم تجهیز کرد. ضمن اینکه منابع مناسب برای طرح کارت اعتباری هم دیده نشده بود و بانک ها برای آن سود بالا طلب می کردند. ضمن اینکه این طرح می توانست با تسهیلات خود واحدهای صنعتی ترکیب شود. در واقع به جای اینکه واحدهای صنعتی که مثلا کالایی مانند ماشین لباسشویی تولید می کنند تقاضای وام دارند اگر این طرح قوی اجرا می شد و ما برای خرید کالای ایرانی حدود یک میلیون کارت صادر می کردیم وقتی کسی با استفاده از این کارت ها لوازم خانگی می خرد انگار که نقدینگی این تولید کننده ها را نیز جبران می کند. یعنی روش کارت اعتباری می توانست نه تنها باعث تحریک بخش تقاضا شود بلکه می توانست بخشی از نقدینگی تولید کنندگان را نیز تامین کند. اگر این دو مورد در کنار هم دیده می شد این طرح نیز به صورت کامل تری اجرا می شد.